واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: پاسداشت حاج احمد متوسليان غريب دو كوهه
فعاليت سياسى - مذهبى در دوران سربازى، مومن و مذهبى بود. او آزادانه عقايد خود را در بحث ها، با رژيم ستمشاهى بيان مى كرد. پس از اتمام خدمت سربازى، در يك شركت تاسيساتى خصوصى استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم آباد منتقل گرديد و به فعاليت هاى سياسى- تبليغى خود ادامه داد. تا اينكه پس از مدت ها تعقيب و گريز، در سال ۱۳۵۴ توسط اكيپى از كميته مشترك ضدخرابكارى ساواك دستگير و روانه زندان شد و مدت پنج ماه را در زندان مخوف فلك الافلاك خرم آباد در سلولى انفرادى گذراند. به روايت همرزمانش، با وجود تحمل شكنجه هاى جسمى و روحى فراوان، حسرت شنيدن يك آخ را هم بر دل سياه مزدوران ساواك گذاشت، تا اينكه او را به بند عمومى منتقل كردند و حدود نه ماه را نيز در آنجا گذراند و با بالاگرفتن موج انقلاب اسلامى از زندان آزاد گرديد و به آغوش ملت بازگشت. پس از آزادى، در شروع قيام هاى خونين قم و تبريز در سال ،۱۳۵۶ نقش رابط و هماهنگ كننده تظاهرات را در محلات جنوبى تهران عهده دار شد و رابطه اى تنگاتنگ با حركت مكتبى محافل دانشجويى و روحانيت مبارز تهران داشت. با پيروزى انقلاب اسلامى، مسووليت تشكيل كميته انقلاب اسلامى محل خويش را عهده دار شد. پس از شكل گيرى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به اين ارگان پيوست و دوشادوش ساير همرزمانش با به سازماندهى نيروها همت گماشت. حضور در كردستانپس از شروع قائله كردستان در اسفندماه سال ۱۳۵۷ به همراه ۶۶ تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوكان شد و به دليل ابتكار عمل هوشيارانه و فرماندهى قاطع خود توانست كليه اشرار مسلح را متوارى كند و منطقه را از لوث وجود ضدانقلابيون كه در راس آنها دموكرات ها قرار داشتند، پاكسازى نمايد.او پس از تثبيت مواضع نيروهاى انقلاب در بوكان، به شهرهاى سقز و بانه رفت. در ابتداى ورود به شهر بانه، به تلافى كمين ناجوانمردانه اى كه ضدانقلابيون به نيروهاى ستون ارتش زده بودند، طى يك عمليات دقيق ضدكمين خسارات سنگينى به آنان وارد آورد كه در اين نبرد، چهارصد اسير و دويست كشته از ضدانقلاب برجاى ماند. پس از آن به همراه گروهى از رزمندگان از جمله معاون خود (شهيد محمد توسلى) براى فتح سنندج راهى اين شهر شد. ستون تحت فرماندهى او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شكست و به همراه سرداران رشيدى چون محمد بروجردى و اصغر وصالى، سنندج را آزاد نمود و كمر تجزيه طلبان را شكست. در زمستان سال ۱۳۵۸ به او ماموريت داده شد تا جاده پاوه - كرمانشاه را كه در تصرف ضد انقلاب بود، آزاد كند. عمليات با فرماندهى او و همكارى سپاه پاوه شروع و با موفقيت كامل به انجام رسيد و ايشان به همراه ساير برادران، وارد شهر پاوه شدند. پس از مدتى، با حكم شهيد بروجردى، به فرماندهى سپاه پاوه منصوب گرديد. آزادسازى شهر مريواناوايل خرداد ۱۳۵۹ ماموريت آزادسازى شهرستان مريوان كه در تصرف گروهك هاى محارب بود، به وى محول شد. تسلط ضد انقلاب در مريوان به گونه اى بود كه از پادگان اين شهر مى توانستند افرادى را كه در سطح شهر تردد مى كردند شمارش كنند. به همين دليل، به محض نشستن هليكوپتر در محوطه باند فرود، حاج احمد و همراهانش زير آتش همه جانبه دشمن قرار مى گيرند. حاج احمد پس از ورود به شهر و سازماندهى نيروها توانست شهر مريوان و مناطق اطراف آن را از لوث وجود گروهك ها پاك نموده و در اين شهر استقرار يابد. از همين زمان بود كه مسووليت فرماندهى سپاه مريوان به عهده ايشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهيدان حاج عباس كريمى، سيد محمدرضا دستواره، رضا چراغى، حسين قوجه اى، حسين زمانى، محسن نورانى و عليرضا ناهيدى به پاكسازى مواضع مزدوران استكبار اعم از كومله، دموكرات و رزگارى پرداخت. ترس و وحشتى كه از او بر دل سياه ضدانقلابيون نشسته بود به حدى بود كه به قول يكى از همرزمانش، هر وقت به ضدانقلاب خبر مى رسيد كه حاج احمد قصد حمله به آنها را دارد، قواى ضدانقلاب، فرار را بر قرار ترجيح مى دادند و مانند روباه از معركه مى گريختند. آزادسازى ارتفاعات دزلى مشرف بر شهر پنجوين عراق كه در حكم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاك ايران اسلامى بود، را بايد از ديگر دست آوردهاى مهارت رزمى قاطعانه حاج احمد و گروه اندك همرزمش در كردستان دانست. جالب آنكه بنى صدر ملعون به شدت از هرگونه امداد رسانى لجستيكى به نيروهاى سپاه در كردستان (از جمله مريوان) خوددارى مى كرد و حتى دستور اكيد و مكتوب داده بود تا به سپاه مريوان حتى يك فشنگ هم تحويل داده نشود و بدين گونه حاج احمد در چنين وضع دشوارى به نبرد مظلومانه مشغول بود. پس از حذف باند بنى صدر از دستگاه اجرايى كشور - در دى ماه ۱۳۶۰ و در شب ۲۷ رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اكرم(ص) - عمليات سرنوشت ساز محمدرسول الله(ص) از دو محور مريوان و پاوه بر روى منطقه خرمال توسط حاج احمد و شهيد حاج همت رهبرى شد كه در اين محور، رزمندگان اسلام به مرزهاى بين المللى رسيدند. اين عمليات در حقيقت سنگ بناى تاسيس تيپ ۲۷ حضرت رسول(ص) به شمار مى رود. حاج احمد در سال ۱۳۶۰ پس از بازگشت از مراسم حج، به مناطق جنگى جنوب رفت. او از طرف سردار فرماندهى كل سپاه مامور شد با به كارگيرى برادران سپاه مريوان و پاوه تيپ محمدرسول الله(ص) - كه بعدها به لشكر تبديل شد - را تشكيل دهد و فرماندهى تيپ مذكور را نيز خود به عهده گيرد. بدين ترتيب به فاصله كوتاهى حاج احمد و ساير سرداران نامى كردستان در معيت شهيد بروجردى راهى جبهه هاى جنوب شدند تا تدابير نوين دفاعى كشور، نظام فرهنگى يگان هاى رزمى منظم و مكانيزه سپاه در جنوب را سامان بخشيده و آزادسازى مناطق اشغالى خوزستان را سرعت بخشند. رزمندگان تيپ ۲۷ محمدرسول الله(ص) براى ورود به مصاف فتح المبين پس از طى يك دوره فشرده آموزشى توسط حاج احمد، خود را آماده كردند و در شب دوم فروردين ماه سال ۱۳۶۰ در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پيكار شدند و در اين نبرد پيروزمند نقش اساسى ايفا كردند. پس از مدتى زمينه اجراى عمليات بيت المقدس در دستور كار يگان هاى رزمى قرار گرفت. حاج احمد علاوه بر مسووليت خطير فرماندهى تيپ، در تمامى ماموريت هاى شناسايى شركت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزديك راه كارهاى مناسب عمليات را شناسايى مى كرد. در شب دهم ارديبهشت ماه سال ۱۳۶۱ عمليات بيت المقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهى حاج احمد از دو محور به مواضع دشمن يورش بردند. نقطه آغاز عمليات، منطقه دارخوين به سمت جاده اهواز - خرمشهر بود كه با عبور نيروها از ورود متلاطم كارون به سمت دژ مارد جهت دهى شده بود. با وجود حجم سنگين آتش كور و بى وقفه يگان هاى توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نيروهاى دشمن را در اين محورها زمين گير كنند و كليه پاتك هاى آنها را دفع نمايند. نقش حاج احمد متوسليان در عمليات بيت المقدس از زبان يك فرمانده جنگ اگر فرماندهى قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول عمليات بيت المقدس روى جاده اهواز - خرمشهر حاج احمد نبود عمليات به مشكلات زيادى برخورد مى كرد. او در همان جا اسلحه كلاشينكف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ايستادگى كرد و رزمندگان نيز با تاسى به او مقاومت بسيارى از خود نشان دادند كه در نهايت جاده اهواز - خرمشهر حفظ شد. او به رغم جراحت وخيمى كه از ناحيه پا داشت حاضر به ترك ميدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهاى مستحكم و ميادين متعدد مين، نيروهايش را عبور داد و در نهايت ساعت ۱۱ صبح روز سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ رزم آوران تيپ ۲۷ حضرت رسول(ص) با جلودارى سردار حاج احمد متوسليان در كنار ساير يگان هاى سپاه به خاك مطهر خرمشهر قدم نهادند. ايشان در عصر همان روز طى سخنان كوتاهى خطاب به دريادلان بسيجى در برابر مسجد جامع خرمشهر چنين گفت: همه عزيزان ما كه تا امروز در خوزستان غوطه ور شده و به شهادت رسيده اند براى حفظ اسلام عزيز بوده هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شكر كه بالاخره توانستيم امروز با آزادى خرمشهر قلب اماممان را شاد كنيم. در پى آزادسازى خرمشهر، حاج احمد در معيت ساير سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده كل قوا حضرت امام خمينى(ره) مشرف شدند. در آن ديدار حضرت امام خمينى(ره) اين سرداران دلاور، به ويژه حاج احمد را به گرمى مورد تفقد خاص خويش قرار دادند. حضور در لبنانهنوز طعم شيرين فتح خرمشهر را در ذائقه اش احساس مى كرد كه خبر تلخ تهاجم ارتش صهيونيستى به خاك لبنان را شنيد. او در اواخر خرداد سال ۱۳۶۱ طى ماموريتى به همراه يك هيات عالى رتبه ديپلماتيك از مسوولين سياسى - نظامى كشورمان راهى سوريه شد تا راه هاى مساعدت به مردم مظلوم و بى دفاع لبنان را بررسى نمايد. نحوه اسارت در چهاردهم تير سال ،۱۳۶۱ اتومبيل هيات نمايندگى ديپلماتيك كشورمان حين ورود به شهر بيروت و در هنگام عبور از پست ايست و بازرسى، مزدوران حزب فالانژ اتومبيل را متوقف و چهار سرنشين خودرو مزبور به رغم مصونيت ديپلماتيك - توسط آدم ربايان دست نشانده رژيم تروريستى تل آويو گروگان گرفته شده و پس از شكنجه و بازجويى، به نظاميان اسرائيلى تحويل گرديدند، كه از سرنوشت آنان تاكنون اطلاعى در دست نيست. درحالى كه همرزمان آن مهاجر الى الله، مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبرى از او و همرزمانش برسد.
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]