محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827845170
با «محمد علي اينانلو» مستندساز طبيعت و حيات وحش انديشهاي براي تمام فصول
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با «محمد علي اينانلو» مستندساز طبيعت و حيات وحش انديشهاي براي تمام فصول
جام جم آنلاين: طبيعت و گوناگوني جغرافيا در اين ديار كه چهار فصل را ميتوان همزمان در گوشه و كنارش رصد كرد، تشخص و منزلت خاصي به زيستمحيط غني و رويايي ايرانزمين بخشيده است. معرفي ظرفيتهاي جذاب بومي محلي و شناخت داشتههاي كلان حيات وحش در زمانهاي كه اطلاعرساني بر بستر امواج يكه تاز است، شرايط مناسبي را فراهم كرده كه با اهرم تبليغات و جادوي تصوير از اين داشتههاي طبيعي و ملي خود بهترين بهره را ببريم.
محمد علي اينانلو نزديك به 4 دهه است كه دغدغههاي زيستمحيطي و گردشگري خود را در زمينههاي نوشتاري با حضور مستمر در مطبوعات، گزارشگري و گويندگي برنامههاي راديويي، ساخت فيلمهاي گوناگون مستند و اجراي برنامهها و ميزگردهاي پژوهشي در تلويزيون به شكل مستمر ارائه داده است. با اين مرد ساعي عرصه فرهنگ، هنر، ورزش و طبيعت در مجالي كوتاه هم داستان شديم.
مستندهاي حيات وحش چه تفاوتهايي با ساير گونههاي مستند دارند؟
ساخت فيلم مستند در ارتباط با طبيعت رويه مشكلي دارد، زيرا زمان زيادي ميطلبد. چون برعكس ساير مستندها بايد تابع طبيعت باشيد. در طبيعت زماني كه ميخواهيد از محيط طبيعي فيلم بگيريد، تابع زمان طبيعت نيز هستيد، ولي طبيعت تابع شما نيست. تابع زمان طبيعت هستيد از نظر فصل، يعني درصدد تهيه مستندي هستيد كه نياز به تصاوير پاييزي داريد. اكنون كه در فصل تابستان هستيم شما نميتوانيد پاييز را جلو بيندازيد.
بايد صبركنيد تا پاييز از راه برسد. تابع ماه و روز و سال هستيد. شما ميخواهيد مستندي خوب در ارتباط با درياچه لار تهيه كنيد. خوشبختانه پريروز آنجا بودم. درياچه لار اكنون خشك، بيآب و علف و بيصفاست. در صورتي كه شما قصد داريد در فيلم خود جاي با صفايي را نشان دهيد، منتها با خشكسالي روبهرو هستيد.
و اين با تصور ذهني شما ازاين درياچه همسو نيست!
بله. در نتيجه شما تابع سال هستيد، بايد صبر كنيد. تابع ساعت هم هستيد؛ به فرض مثال قصد داريد از روي درياچه فيلمي بسازيد كه انعكاسهاي طلوع يا غروب خورشيد را داشته باشيد، در نتيجه ظهر نميتوانيد فيلم بگيريد. زماني كه وارد موضوع حيات وحش ميشويد آن وقت تابع عادتهاي حيات وحش هستيد، هنگاميكه ميخواهيد به عنوان مثال از جفتيابي گوزنها فيلم بگيريد، بايد مطلع باشيد كه جفتيابي گوزن زماني دارد؛ يعني از 25 شهريور شروع ميشود و تا 10 مهر ادامه دارد.
پس مستندساز سايه به سايه با سوژه پيش ميآيد.
درست است. ميخواهيد از كوچ پرندگان فيلم بگيريد. كوچ پرندگان از شهريور شروع ميشود و تا آبان ادامه دارد. شما نميتوانيد كوچ پرندگان را خرداد ضبط كنيد، چون پرندهاي در اين زمان سال وجود ندارد. پس تابع طبيعت هستيد. زماني در منطقهاي مستقر شده چادر خود را بر پا ميكنيد.
دوربين و ساير ملزومات كار آماده تصويربرداري است كه باران شروع ميشود. در صورتي كه شما باران نميخواهيد. مجبوريد صبر كنيد تا باران بند بيايد. حدود يكسال است در مستندهايمان نتوانستيم يك آسمان آبي بگيريم. به خاطر خشكسالي مدتي است كه مملكت را غبار گرفته، شما گمان ميكنيد فقط اين غبار در تهران است، اما اين غبار در كوير لوت و خوزستان هم وجود دارد. در نتيجه مستندساز كاملا تابع طبيعت است.
با توجه به اين موانع و معضلات، ساختار اينگونه مستندها چگونه شكل ميگيرد؟
چون كامل در اختيار طبيعت هستيد بايد صبركنيد، آن وقت اين صبر كردن موضوعي است كه در ايران تحمل آن را نداريم. چون براي اين موضوع توجيه مالي نداريم! در اينجا از شما انتظار دارند كه دوربين و ماشين را برداريد و برويد به طبيعت، در عرض يك هفته فيلم خود را ساخته به مركز برگرديد. در غير اين صورت درگير مخارج ميشويد؛ دوربين روزي اينقدر كرايه دارد، دستمزد تصويربردار اين مقدار است، كرايه ماشين... !
فيلمساز اگر بخواهد يك ماه در منطقه مستقر شود تا از سوژه خود فيلم بگيرد بايد تمام هزينههاي مازاد را خودش تامين كند تا چهار تا پلان مطلوب در فيلم خود بگنجاند. از نظر هزينه اين شيوه كاركردن براي تهيه كننده صرف ندارد. وقتي وارد موضوع حيات وحش ميشويد، تازه مشكلات خاص اينگونه مستندسازي در برابر كارگردان قد علم ميكند. حيوانات نيز تابع عادتهاي خود هستند.
به همين سادگيها نيست كه شما دوربين برداريد و برويد در كوه و كمر فيلم بگيريد. بايد با يك پشتوانه غني تحقيقي و شناخت كافي از موضوع و سوژه مورد نظر گام به محيط بگذاريد. به عنوان مثال پرندهاي وجود دارد به نام «زاغ بور» كه معروف است به پرنده ميليون دلاري! اگر ندانيد اين پرنده كجا مستقر است، وقت خود را هدر دادهايد.
جالب است كه برخي از مستندسازان نخست راش ميگيرند، بعد ازمرحله تدوين براي گفتار فيلم خود تازه ياد پژوهش و تحقيق نيم بند ميافتند!
مستند طبيعت و حيات وحش مرحله نخستش تحقيق، مرحله دومش تحقيق، سوم تحقيق... نهم تحقيق، مرحله دهم آن فيلمسازي است. همين زاغ بور وقتي منطقه زيستش را يافتيد، آن وقت بايد ببينيد چه فصلي چه عادتي دارد و چه ماهي كجاست.
پس اين سوژه است كه نوع ساختار را براي مستندساز رقم ميزند؟
در مستندهاي حيات وحش از قبل نميتوانيد فيلمنامه آماده براي كار بنويسيد و سراغ سوژه برويد. يك طرح كلي در ذهنتان يا روي كاغذ داريد، سپس تصاوير را براساس پژوهش ضبط كرده آنگاه براساس تصويرهاي موجود فيلمنامه را سر و سامان ميدهيد. اين شكل كار مشكلات خاص خود را دارد. به عنوان نمونه شما قصد داريد در پارك «سرنا گتي» آفريقا فيلم بگيريد. قبل از كار بايد پرسشنامههايي را پر كنيد.
از فيلمساز در آن پرسشنامه سوال شده، از چه حيواني قصد فيلم گرفتن دارد. مثلا شما ميگوييد يوزپلنگ! سپس از شما ميپرسند در چه حالتي از يوزپلنگ قصد فيلم گرفتن داريد؛ در حالت غذا خوردن، شكار و...
بعد ميپرسند در چه نوري ميخواهيد تصوير بگيريد؛ نور صبح، غروب يا شب! وقتي به منطقه ميرويد در آنجا ماشيني طراحي شده كه با توجه به خواستههاي شما در اختيارتان قرار ميگيرد. يوزپلنگ در حال غذا خوردن در 25 متري شما قراردارد، داخل ماشين مبلهاي كه براي شما در نظر گرفتهاند راحت لنز عوض كرده و فيلم خود را ميگيريد. در ايران از اين خبرها نيست.
آن شيوه كار كردن كمال مطلوب است ولي اينجا با توجه به داشتههاي خود بايد كار را پيش ببريد.
داخل ايران بايد بگرديد تا يوزپلنگ را پيدا كنيد، تازه اگر عادتهايش را بدانيد. در ايران معمول اين است كه دوربين را مياندازند روي دوش، سه پايهاي هم با خود ميبرند. يكسري المانهاي زرد رنگ را روي سينه كوه از دور نشان ميدهند كه عين كنه به كوه چسبيدهاند و به شما ميگويند اين قوچ و ميش است.
در حالي كه اگر بخواهيد تصوير ايدهآل بگيريد بايد منطقه را بشناسيد، چشمه را پيدا كنيد، وقت آبشخور را بدانيد، كمينگاه بزنيد و از ساعت 4 صبح تا 4 عصر در كمينگاه بنشينيد در گرماي 40 درجه در يك و نيم متر جا كه نه ميتوانيد دراز بكشيد و نه ميتوانيد بيرون بياييد و احتياجات فيزيولوژيك بدن را رفع كنيد؛ 12 ساعت در كمينگاه بايد بنشينيد آيا 2 قوچ به شما نزديك شود يا خير! اينها برخي از مشكلات مستندسازي حيات وحش است.
فيلمهاي مرتبط با طبيعت كه درآن شاخصههاي گردشگري اهميت دارد، چگونه سر و سامان ميگيرند؟
در درجه نخست بايد ببينيد سفارشدهنده چه ميخواهد. چون سفارشدهندههاي ما اكثرشان نميدانند چه ميخواهند! به شما ميگويند از دامغان يك مستند بساز. وقتي ميپرسيد از چي دامغان بايد فيلم ساخت، هيچ پاسخي براي شما به عنوان فيلمساز ندارند. خودتان بايد سفارشدهنده را راهنمايي كنيد. از منظر گردشگري، ميراث فرهنگي، ميراث معنوي يا ميراث طبيعي. داخل دامغان از منظر ميراث فرهنگي مسجد تاريخانه اهميت دارد كه از نخستين مساجد ايران است كه قدمت آن به سده اول هجري برميگردد. از ديد ميراث طبيعي تنگ پلاژ زندان و كوير را داريم.
از منظر ميراث معنوي ايلات و عشايركوچ كننده اهميت دارند. سفارشدهنده درنهايت از شما ميخواهد فيلمي30 دقيقهاي برايش بسازيد. فيلم ساخته شده را با توجه به تمام مشكلات وكمبودها تحويل سفارشدهنده ميدهيد. آقايان در اتاق خود زير كولر مينشينند، بعد از اتمام نمايش فيلم ابروي خود را بالا برده خيلي فيلسوفانه ميگويند اگر اين قسمت نبود فيلم بهتر ميشد اگر ...! عين كسي كه بيرون گود نشسته و ميگويد لنگش كن.
فيلمساز اول بايد اين سفارشدهندهها را ببرد داخل لوكيشن، آنجا بدانند وقتي ميخواهيد از يك مارمولك فيلم بگيريد چقدر بايد زير گرما دوندگي كنيد! از يك گل ميخواهيد با ماكرو تصوير بگيريد، نيم ساعت با ماكرو كار كنيد كمرتان تا شده و ديگر راست نميشود. اين سختيها را بايد سفارشدهندهها از نزديك لمس كنند تا بفهمند فيلمساز چكار كرده تا اينقدر نظر بيمورد ندهند.
در اينگونه فيلمها تزريق اطلاعات از طريق گفتار صورت ميگيرد، در حالي كه اغلب تصاوير خودشان گويا هستند، به چه ميزان بايد از گفتار بهره برد؟
مستندساز اگر گفتارش را به حداقل برساند، فيلمش موفق است. وقتي شما با دوربين كار ميكنيد بايد بدانيد دوربين وسيلهاي است براي نوشتن. اگر با دوربين بتوانيد بنويسيد، ديگر نياز به حرف زدن نيست.
باند صوتي و آمبيانس محيط در مستندهاي شما چه نقشي ايفا ميكند؟
آمبيانس خيلي مهم است. دوربين شما هرقدر هم پيشرفته باشد 10 درصد آن لذتي كه در طبيعت ميبريد به مخاطب منتقل ميكنيد. چون در طبيعت حواس پنجگانه شما كار ميكند. فيلمساز نميتواند همه آنچه را اين حواس دريافت ميكند به مخاطب منتقل كند، ولي آن چيزهايي كه فناوري قادر است انتقال دهد، فيلمساز بايد به بيننده برساند تا او نيز در لذت شما شريك شود. يكي از شاخصههاي مهم، جنبه بصري سوژه است. بايد سعي كنيد هرچه بهتر از ديد زيباشناسي تصاوير را ثبت كنيد.
از نظر فناوري صدا، شما بايد بهترين صدايي كه در محيط است ضبط و به بيننده ارائه دهيد. به هرحال سي ديهايي به بازار آمده كه انواع و اقسام افكتها را دارند، چون فيلمساز اغلب از نوع صداها شناخت ندارد. در روز منظرهاي نشان ميدهد كه روي تصوير صداي سيرسيرك گذاشته، در صورتي كه اين سيرسيرك در شب صدا ميكند. فيلمساز بايد بداند چه افكتي را در چه جايي به كار برد تا حد امكان صداهاي محيطي در فيلمش لحاظ كند تا كار به مرز ايدهآل نزديكتر شود.
مجموعه مستندي را كه ماني ميرصادقي در ارتباط با حيات وحش ايران ساخت، چگونه ارزيابي ميكنيد؟
مستندهاي ماني ميرصادقي خوب است. افرادي كه جرات ميكنند و به موضوع حيات وحش وارد ميشوند كارشان جاي تحسين دارد. هر كمكي هم از دست من برآيد دريغ نخواهم كرد. منتها ماني ميرصادقي يك مقدار بايد مطالعه خود را افزون كند. به عنوان نمونه مستندي كه انگليسيها آمدند اينجا از حيات وحش ما ساختند، از نظر تكنيكي فوقالعاده است ولي ايرادهاي بسياري به اين مستند انگليسي وارد است.
از منظر پژوهشي اين مستند خارجي ايراد دارد؟
بله، كم كاري كردهاند. فيلم 80 دقيقه است؛ 9 دقيقه اول آن وزغ نشان ميدهند، در حالي كه از اين همه گونههاي قوچ و ميش وحشي ما چيزي در فيلم آنها نيست. از كل بزها و گورخر اين سرزمين ردي در اين فيلم نميبينيد. آن وقت كلك هم زدهاند، پلنگي در فيلم نشان ميدهند كه پلنگ آفريقايي است. تصوير خرس سياه داخل فيلم را در آسياي جنوبشرقي گرفتهاند.
از پانصد و چند گونه پرندهاي كه در ايران است، فقط يك آنقوت را نشان ميدهند كه خودشان تربيت شده آن را داشتهاند. لك لكي در فيلم آوردهاند كه هر بچهاي در بهار ميتواند با دوربين خانگي برود در اراك و شازند از آنها فيلم بگيرد.
تلويزيون طيف عظيمي از مخاطبان را همراه خود دارد، چگونه ميتوان اين مخاطبان را به ديدار مستندهاي طبيعت و حيات وحش ترغيب كرد؟
مستندي براي نشنال جئوگرافيك به اسم «سرزمين ببرها» تهيه شد. براي ساختن اين فيلم نيم ساعته زن و شوهري زيستشناس كه هر دوفيلمساز هم هستند 6 سال در هندوستان با ببرها زندگي كردند. نهايت كار آنها فيلمي نيم ساعته و مقالهاي در مجله نشنال جئوگرافيك بود.
آدمي داريم به نام «ديويد آتن برو» كه پايهگذار مستندسازي طبيعت و حيات وحش در بي بي سي است كه من خيلي از ايشان تقليد ميكنم، چون كارش بسيار ارزشمند است. يكي از پشت صحنههاي كار آتن برو را ميديدم، هر 24 ساعت يك فريم ميگرفت يعني ماهي يك ثانيه! اگر به هر يك از تهيهكنندگان داخلي بگويم ميخواهم 24ساعت يك فريم بگيرم؛ اول نگاهي به من مياندازند بعد ميگويند بفرماييد بنشينيد، سپس دستور ميدهند يك استكان چاي براي من بياورند. سر آخر يواشكي به منشي دفتر ميگويد زنگي به تيمارستان بزند تا بيايند مرا ببرند.
به هر روي ما بايد با توجه به ظرفيتهاي خود به توليد مستند اقدام كنيم.
مستندي كار شده به اسم «رودخانه كرابرا» كه تمساحها گوزنهاي آفريقايي را شكار ميكردند. به اتفاق آقاي ارگاني در فرودگاه اهواز ميخواستيم به تهران برگرديم. اين مستند كه از تلويزيون سالن انتظار فرودگاه پخش ميشد، پرواز را با تاخير مواجه كرد. مسوولان فرودگاه از مردم درخواست ميكردند سوار هواپيما شوند، ولي مردم نميرفتند. آنها ماندند تا اين مستند جذاب تمام شود.
هواپيما با 30 دقيقه تاخير فرودگاه اهواز را ترك كرد. اكنون پرسش اين است كه چرا مستندهاي حيات وحش ما چنين جذابيتي ندارند. به اين دليل كه تصويرهاي قوي گرفته نميشود، براي ضبط چنين تصاويري فيلمساز نياز به زمان دارد كه توجيه اقتصادي مستندسازي ما اين زمان را به ما نميدهد.
براي ساخت «رژه پنگوئنها» فرانسويها 80 ميليون دلار هزينه كردند اما نتيجه آن چه شد، اين مستند 5 درصد توليد ناخالص فرانسه را بالا برد. اينجا به من صد ميليون تومان پول بدهند تا ببينند چه مستندهايي ميسازم.
براي افرادي چون ماني ميرصادقي بايد هزينه كنند يا آقايي مثل صافي كه در جنوب مستند ميسازد، من اين آدم را نديدهام ولي كارهايش قابل ستايش است. صافي از جيب خود خرج ميكند، مدام دنبال دوربين و لنز تازه است. بيايند به صافي كمك كنند تا ببينند كه بهتر از ديويد آتن برو فيلم ميسازد يا نه... آدمهايي مثل صافي در اين كشور كم نداريم.
متاسفانه عدهاي وارد گود مستند شدهاند كه از سرتفنن و گاه بيكاري فيلمهايي ميسازند كه نه اشراف بر موضوع دارند و نه ابزار كار خود را ميشناسند.
باشگاهي به اسم هنر وطبيعت در خانه هنرمندان در يكسال اخير راه انداختهام. در اين باشگاه هدف ما حفظ طبيعت از طريق هنر است، خوشبختانه ازطرف جوانها و دانشجوها از اين حركت خيلي استقبال شد. در جلسه نخست به دوستان گفتم اگر ميخواهيد راجع به طبيعت فيلم بسازيد يا عكس بگيريد، بايد اول ببينيد طبيعت چيست.
به اين دليل اين موضوع را مطرح كردم چون به هر عكاسي گفتم عكس طبيعت بياور، رفت براي ما عكس منظره آورد. تصور ميكنند اگر يك تپه سبز را بگذارند يك گوشه قاب، آن سوي قاب هم تك درختي قرار دهند، عكس طبيعت كار كردهاند. چه كسي گفته شاخكهاي يك ملخ زيبايياش كمتر از تصوير منظره نيست؟ اصلا طبيعت در جزييات و ماكرو است كه معنا ومفهوم پيدا ميكند.
در نتيجه نخست بايد معناي طبيعت را درك كنيد، بعد برويد داخل طبيعت داستان بنويسيد يا عكس برداريد. برخي به اين وادي ميآيند فيلم سيزده بدري ميسازند. مناظر را در فيلم رديف ميكنند، افكت پرندگان را ميگذارند كه چهچهه ميزنند و به قول خودشان مستند طبيعت ميسازند.
به نظر شما مستندي مثل حس برتر به خاطر ساختار منسجمش با اقبال عمومي مواجه شد؟
حس برتر را همين حالا هم نشان بدهند، با اين كه فيلم متعلق به 20 سال قبل است و با فناوري آن موقع ساخته شده، ولي باز مخاطب دوباره آن را ميبيند براي اين كه همه چيزش درجه يك است.
بازخورد تجربه برنامه صبحگاهي مردم ايران سلام در آگاهسازي مردم نسبت به موضوعهاي زيستمحيطي چگونه بود؟
بايد به 12 سال قبلتر برگرديم، برنامهاي به اسم «با طبيعت» داشتيم كه جواد آتشافروز تهيهكنندگي آن را به عهده داشت. اسماعيل ميرفخرايي مجري استوديو بود، من هم كارگرداني بخشهاي بيرون برنامه را انجام ميدادم. 43 برنامه 20 دقيقهاي پخش شد، تاثيري كه برنامه باطبيعت روي مردم و مطبوعات گذاشت تا به آن روز من در جايي نديده بودم.
مطبوعات مطالبي راجع به «با طبيعت» نوشتند كه همه آنها را دارم كه به اندازه يك كتاب شده است، در حالي كه برنامه نه ساختار درست و حسابي داشت و نه مستندهايش قوي بود؛ ولي لحن و نوع نگرش و پرداخت به موضوعات، مردم را گرفتار برنامه كرده بود. موضوع طبيعت و محيط زيست به موضوع روز مردم تبديل شد.
گوني گوني براي ما نامه ميرسيد. روزهاي يكشنبه در برنامه مردم ايران سلام همان موضوع دوباره تكرار شد يعني مردم به طبيعت و حيات وحش علاقهمند شدند. حتي كساني كه كشنده حيات وحش بودند!
اواخر برنامه مردم ايران سلام به من اطلاع دادند كه نزديك لنگرود تعداد زيادي قو آمده، به محل رفتم ديدم آن شكارچي متخلفي كه سالانه صدها مرغابي و حتي قو ميزد، خودش از قوها حفاظت ميكرد. زنهاي روستا پست نگهباني گذاشته بودند شبانهروز نگهباني ميدادند كه كسي به قوها كاري نداشته باشد. اين حركت خودجوش مردمي تاثير برنامه مردم ايران سلام بود.
به ايدهآلهايم نرسيدهام
گردش برنامه صرفا تخصصي گردشگري است. از همان ابتدا انتظار داشتيم مخاطبمان متخصصان و دستاندركاران باشند. بعدها ديدم جوانها پيگير برنامه هستند براي اين كه در آنجا دريچهاي به رويشان باز كردم؛ انتخاب شغل آينده جوانها فقط اين نيست كه روي دكتري و مهندسي مانور دهند، در زمينه گردشگري اگر خوب تحصيل كنند، ميتوانند شغل پرهيجاني را براي خود تدارك ديده و پول دربياورند.
الان ميبينيم خيلي از جوانها به اين حرفه علاقهمند شدهاند، برنامه گردش اين آگاهسازي را انجام داده است. طرحي كه اكنون گردش دارد آن ايدهاي نبود كه با شبكه به توافق رسيدم. قرار ما براي برنامه زماني حدود 45 دقيقه بود، كه در اين 45 دقيقه 2 كارشناس بيايند با هم بحث كنند و من فقط اجراي برنامه را پيش ببرم و ميان مباحث هم براي جذابيت برنامه تصاويري نشان دهيم. در عمل برنامه ما 30 دقيقه شد و در اين مدت زمان كوتاه دست من بسته است.
4 دهه است كه در عرصه ورزش و فرهنگ و هنر فعاليت ميكنم، از اين دوران راضي هستم، ولي به آنچه ايدهآلم بود، نرسيدم. چون همهچيز در اين ديار كند پيش ميرود. الان در 60 سالگي اين كارهايي كه انجام ميدهم بايد در 30 سالگي پيش ميبردم. در حالي كه خيلي ايده دارم كه به جامه عمل نزديك شود. به هر حال در 60 سالگي نيروي بدني 30سالگي را ندارم، وليكن هنوز هم اگر تلويزيون و دولت به من كمك كنند، حاضرم اضافه بر نيروي خودم براي كشور كار كنم.
علي احساني
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]
-
گوناگون
پربازدیدترینها