واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Dreamland25-09-2009, 10:46 PMخبر عمو اومده نرسیده آب عزیزم پسرک تشنه لبم لالایی بخواب عزیزم پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر خماری چشم تو تیر به قلب رنجور میزنه پسرکم گریه نکن دلم داره شور میزنه عمو نیومد ز سفر تا که برات آب بیاره خدا کریمه پسرم شاید که بارون بباره بخند تا که نبینم حال بیقراری رو ببین بارون چشم از ابر نو بهاری رو پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر سرمو کنار می برم برا خنکای لبت که نریزه اشک چشام روی ترکای لبت به بابا می گم بدونه اگه علی شیر نداره این آخرین سربازشه درسته شمشیر نداره کی گفته غمش آبه از غم تو بی تابه می دونم روی دستت تیر میادو می خوابه پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر خبر عمو اومده نرسیده آب عزیزم پسرک تشنه لبم لالایی بخواب عزیزم پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر اگه داری میری سفر قرآن بگیرم رو سرت تو میری و پشت سرت بارون اشک مادرت تو میری و خیمه میشه برا همه مثل قفس نمی مونی از غم تو میمونه تو سینه نفس بخند تا که نبینم حال بیقراری رو ببین بارون چشم از ابر نو بهاری رو پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر میونه خیمه داره مادری زبون میگیره دل مادری که شکست دل آسمون میگیره یه مادری شیش ماهشو به روی سینش میزاره بارونه تو ابر چشاش یا تو آسمون ستاره رقیه شده بیهوش تا بری به آغوشش بابات گفته درآره گوشوارش رو از گوشش پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر Dreamland25-09-2009, 10:47 PMتا حالا یه دختر کوچولو رو دیدید که در مورد عموش حرف بزنه یا براش درد دل کنه ؟ من یکی رو میشناسم ... متن زیر حرفای یک دختر کوچولوی شیرین زبونه بخونید : آی همه عالم بدونین عمویی دارم نمی دونین که چقدر مهربونه قامتش تا کهکشونه نگاهش رنگین کمونه ... تو چشمای قشنگش هزار هزار آسمونه وقتی شبا خواب ندارم روی شونش سر میذارم تا که خوابم ببره آروم آروم تو گوشم شعر محبت می خونه وای که چقدر مهربونه وای که چقدر مهربونه شونه هاش بالاتر از هرچی بلندی رو زمین عمو جونم میگه ای فرشته روی زمین راه نرو خسته میشی روی شونه هام بشین روی دوش عمو جونت همه عالم رو ببین از تو چشماش می خونم که چقدر دوستم داره از تو چشمام می خونه که چقدر دوستش دارم اگه من تب بکنم تاب نداره اگه خار تو پام بره خواب نداره فکر می کنم عمو جونم اگه که با ما نباشه خدا اون روز رو نیاره هرچی ازش می ترسیدم خدایا اومد به سرم عمو جون رفت آب بیاره خبرش اومد به حرم عمو جونم تا تو بودی سر و سامونی داشتیم تا تو رفتی دل پر خونی داشتیم عمو جونم با تو دنیامون قشنگه عمو جونم بی تو دل ها تنگه تنگه عمو جونم با تو مثل غنچه بودم عمو جونم بی تو یک یاس کبودم عمو جونم چرا چشمات روی هم بسته شده زبونم لال نکنه گوشات از صدای من خسته شده حق داری اما به خدا من نمی خواستم که بره خواری به پای تو عمو من به فدای تو عمو عمو جونم تا تو بودی غم نیومد عمو جونم تا تو که رفتی ماتم اومد عمو جونم تا تو بودی دشمنامون می ترسیدن تا تو رفتی چشم تو رو دور می دیدن ماها گریون بودیم همه می خندیدن عمو جونم تا تو بودی چاره داشتیم کی لباس پاره داشتیم ؟ تو که رفتی ما همه بیچاره شدیم دنبال زینب همه آواره شدیم بی گوش و گوشواره شدیم عمو جونم تا تو بودی غم نداشتیم تو رو داشتیم مثل بابا دیگه چیزی کم نداشتیم تو که رفتی سر به صحراها گذاشتیم پا برهنه روی خارا پا گذاشتیم عمو جونم می دونم خیلی مردی عمو جونم می دونم آشتی کردی عمو جونم چرا از داغت نمردم عمو جونم به خدا من آب نخوردم عمو جونم بی تو دل سامون نداره عمو جونم دیگه زینب جون نداره Dreamland25-09-2009, 10:48 PMاي گنه كاران، بشارت باد، زهرا روز محشر، آورد بهر شفاعت، دست هاي نازنينم تشنه لب در آب رفتن، اين سخن با خويش گفتن، من چگونه آب نوشم، شاه را عطشان ببينم، مشك را پر كردم از آب، به خود گفتم كه بايد، راه نزديكي براي خيمه رفتم بر گزينم، راه نخلستان گرفتم، ليك از شمشير دشمن، قطع شد دست علمگير از يسار و از يمينم، فكر كردم دست دادم، آب دارم غم ندارم، سر افرازم ساقي اطفال شاهنشاه دينم، ناگهان ديدم كه در ره ريخت آب و سوخت قلبم، تير زد بر مشك آن خصمي كه بود اندر كمينم، ديگر از ديدار اطفال حسين شرمنده بودم، تير زد دشمن به چشمم تا كه طفلان را نبينم، گفتم اكنون خوب شد خوب است برگردم به خيمه، ناگهان بر سر فرود آمد عمود آهنينم... Dreamland25-09-2009, 10:50 PMعلی نور بصرم علی خورشید حرم چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم صبر کن ای نور دیده ای ز دنیا دل بریده در پیت پای برنه پیر پیرت دویده میبری تو دل بابا ای جوان قد کشیده گوییا با رفتن تو مرگ بابایت رسیده مثل تو شبیه زهرا تا حالا هیچ کی ندیده هم چو زهرا مادر من نیزه پهلوتو دریده کعبه در هم نشسته حیدر در خون نشسته ای جوان ماه پاره کن مرا صدا دوباره در خسوف خونی ای ماه ریزد از چشمم ستاره شد پراکنده تن تو ای کتاب پاره پاره صبر کن ای نور دیده ای ز دنیا دل بریده در پیت پای برهنه پدر پیرت دویده میبری تو دل بابا ای جوان قد کشیده گوییا با رفتن تو مرگ بابایت رسیده مثل تو شبیه زهرا تا حالا هیچ کی ندیده هم چو زهرا مادر من نیزه پهلوتو دریده کعبه در هم شکسته حیدر در خون نشسته ای جوان ماه پاره کن مرا صدا دوباره در خسوف خونی ای ماه ریزد از چشمم ستاره شد پراکنده تن تو ای کتاب پاره پاره بین ماندن یا که مردن میزنم من استخاره جز که با داغت بسازم من ندارم راه چاره کعبه در هم شکسته حیدر در خون نشسته با تو زندگی قشنگ بعد تو به این جهان گفت چی اوردن به سر تو این همه گرگ یه یوسف ای بهشت بی قرینه نعش تو روی زمینه از غم تو ای علی جانم سینه زن شد سکینه بالای سرت نشستم ، ننشستم که شکستم موقعی که جون میدادی من خودم چشماتو بستم تویی ارامش من تمام خواهش من زده داغ تو علی بابا به هم اسایش من تو صاحب کرمی از ان گویه حرمی به پا خیز و به بر چشمم بزن بابا قدمی علی نور بصرم علی خورشید حرم چگونه نعش تو را بابا به خیمه ها ببرم سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1732]