واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: گزارشي از جشن پنجسالگي پرشينكارتون؛كاريكاتور دوباره مطبوعات را فتح خواهد كرد - فهيمه خضرحيدري
انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران كه اين روزها به شدت درگير پيدا كردن پاسخي براي همان پرسش قديمي و معروف است، عصر پنجشنبهاي كه گذشت ميزبان هنرمندان و هنردوستاني بود كه دور هم جمع شده بودند تا پنجمين سالگرد تاسيس سايت پرشينكارتون را جشن بگيرند. تناقض طنزآميزي است؛ نهاد صنفياي كه در آستانه يازدهمين سال از عمر فعاليت حرفهاياش تهديد به انحلال شده فضاي كوچك و صميمي خود را در اختيار مطبوعاتيها، كاريكاتوريستها، طنزپردازان و اهل فرهنگ قرار ميدهد تا پنجسالگي تنها سايت مستقل حرفهاي كاريكاتوريستهاي ايراني را به شادماني بنشينند؛ احتمالا اين همان چيزي است كه حكما به آن ميگويند روزنه اميد!
ماجراي يك تراژدي اسفبار
به هر حال آدم با خودش فكر ميكند يا دستكم انتظار دارد كه در مراسم شادماني براي پنجساله شدن يك فعاليت گروهي آنهم در حوزه مهم و تاثيرگذاري مثل كاريكاتور حرفهاي شاد و شيرين بشنود، كمي بخندد و براي ساعتي فراموش كند كه اين روزها در بر چه پاشنه ناجوري ميچرخد اما شما كه غريبه نيستيد، حقيقتش اين است كه هنرمندان كاريكاتوريست و طنزپرداز هم دل خوني دارند و شايد به همين دليل است كه اغلب وجه تلخ طنزشان بر وجه شيرين آن ميچربد. اين طوري است كه وقتي از هادي حيدري، موسس و مدير سايت پرشينكارتون دعوت ميشود تا در آستانه شش سالگي فرزند مجازياش سخن بگويد، به جاي از حرف ميزند و حتي جديتر از هميشه ميشود. او به سالهاي قبل بازميگردد؛ به پنج سال پيش و زماني كه به اتفاق همراهانش - يحيي تدين، كيوان زرگري و حسن كريمزاده - پرشينكارتون را به هدف فعاليت آزادتر و انتشار آثار كاريكاتور در فضاي مجازي پايهگذاري كرد. مدير پرشينكارتون همچنين با اشاره به وضعيت حال حاضر مطبوعات و محدوديتهايي كه در زمينه هنر كاريكاتور اعمال ميشود به انتقاد از فضاي موجود ميپردازد و خطاب به جمع حاضر در سالن اجتماعات انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران ميگويد: او تاكيد دارد:
انتقاد، دشمني نيست
پشت تريبون كوچك انجمن صنفي و در حاليكه بسياري از چهرههاي مطرح هنر كاريكاتور و روزنامهنگاران گردهم آمده بودند، مدير پرشينكارتون با طرح اين پرسش ساده اما مهم از همكارانش ميخواهد تا تحملشان را بيشتر كنند: هادي حيدري همچنين با ارائه گزارشي از فعاليتهاي پرشينكارتون در سالي كه گذشت از انتشار اولين كتاب ياد ميكند و آن را آزموني براي سنجش ميزان توانايي پرشينكارتون در حوزه نشر ارزيابي ميكند. به گفته حيدري هم اين روزها در دست تهيه است و اگر همه چيز خوب پيش برود - و احتمالا شيطان تا آن موقع همچنان ناشنوا باقي بماند - پاييز امسال، منتشر خواهد شد. حيدري البته وعدههاي ديگري هم براي همكاران كاريكاتوريست خود دارد؛ از جمله برگزاري اولين نمايشگاه در ماههاي آينده و با اين هدف كه علاقهمندان به كاريكاتور، در قالب نمايشگاه، به قضاوت آثار پرشينكارتونيها بنشينند.
بايد كاريكارتور را به مطبوعات بازگردانيم
حالا ممكن است عدهاي بگويند: ! اما واقعيت اين است كه ما خسته نميشويم و تا به حال هم نشان دادهايم كه صبرمان خيلي بيش از اين حرفها است. شايد به همين دليل است كه مدير پرشينكارتون در حرفهايش تاكيد ميكند: و ميپرسد: ! حيدري كه ظاهرا بهرغم استعدادش در طنزپردازي علاقه عجيبي به تراژدي دارد از اين موضوع هم به عنوان ياد ميكند و ادامه ميدهد:
جواد عليزاده و كارهاي عجيبي مثل انتشار نشريه 18ساله!
در فاصله دعوت از سخنرانان متعدد جشن پرشينكارتون اتفاقهاي جالبي هم ميافتد. انجمن صنفي روزنامهنگاران به تازگي و احتمالا پس از عمري پسانداز صاحب يك دستگاه تلويزيون السيدي شده است و همين امكان ساده به پرشينكارتونيها اين فرصت را داده كه چند كليپ و فلش انيميشن براي ميهمانان خود پخش كنند اما همه ميدانيم كه حادثه هيچوقت خبر نميكند و اساسا براي فرقي هم ندارد كه پرشينكارتون چندساله شده باشد! براي همين هم پخش فلشها را به تاخير مياندازد اما زياد مهم نيست؛ به دو دليل. اول اينكه ما ايرانيها اساسا به مساله عادت داريم و ديگر اينكه خوشبختانه به اندازه كافي سخنران و حرفهاي شنيدني موجود هست. از جمله همين آقاي جواد عليزاده، از پيشكسوتان هنر كاريكاتور كه حرفهايش را با اشاره به معضل كاغذ در مطبوعات آغاز ميكند: عليزاده همچنين با اشاره به فعاليتهاي مطبوعاتي خودش ادامه ميدهد: است. 18 سال است كه اين نشريه را منتشر ميكنم و شايد خيلي عجيب باشد كه بتوان در اين شرايط سخت نشريهاي را در اين زمان طولاني منتشر كرد.> سردبير همچنين درباره حرفهاي بودن در كار كاريكاتور معتقد است: مشغول به كار بودم ولي به مرور در سال 69 بدون اينكه هيچ قانون مدوني باشد و صرفا به خاطر فعاليت مستمر خود كاريكاتوريستها فضاي لازم ايجاد شد و بنده در روزنامه اولين طرح را با موضوع وزرا در سال 69 ارائه كردم و پس از آن در هفتهنامه اين موضوع استمرار پيدا كرد.>
اتوبوسها از روزنامهها خوشبختترند!
رضا كيانيان و همسرش جايي در گوشه سالن نشستهاند و موضوع كاريكاتور را با علاقه دنبال ميكنند. از ميان هنرمندان سينما حضور رضا كيانيان در جمع كاريكاتوريستها مغتنم است. هم به شيوه برنامههاي راديو و تلويزيون هنوز برطرف نشده؛ پس دونوازيگيتار از هنرمندان جوان بابك بابايي و ميثم موييني را ميشنويم. به يمن قدرت شفابخش موسيقي اما نقص فني هم كوتاه ميآيد و برطرف ميشود. پس كليپ پرشينكارتون را هم ميبينيم و يادي هم از روزنامهنگار فقيد ميكنيم كه نخستين كتاب پرشينكتاب را ترجمه كرده است. جواد عليزاده كه نخستين سخنران جشن پرشينكارتون بود، ميگويد:
پيشكسوتان، ستارههاي هنر
حالا كه نقص فني رفع شده، پرشينكارتونيها هم انگار خيلي خوشحالاند، پس مدام فلش انيميشن پخش ميكنند، از جمله فلشي كه كار استاد كامبيز درمبخش و فرزندش رامين است و يا فلشهايي از احمد عرباني و بزرگمهر حسينپور و جمال رحمتي. خلاصه هر فلشي كه موجود است نمايش داده ميشود تا همه مطمئن شوند كه نقص فني كاملا برطرف شده است. حالا نوبت سخنراني استاد جواد مجابي، نويسنده و طنزپرداز برجسته است كه از همان آغاز مراسم در رديف اول نشسته و با مهرباني و لبخند با همه خوشوبش ميكند. سخنان مجابي را كه ميشنويم نوبت به اهداي لوح به دو پيشكسوت هنر كاريكاتور ميرسد؛ لوحي كه امسال براي اولين بار از سوي پرشينكارتون هديه ميشود و حسين رحيمخاني و احمد عبداللهينيا را به عنوان دو پيشكسوت انتخاب كرده است. يحيي تدين متن بيانيه پرشينكارتون براي اين انتخاب را ميخواند. كامبيز درمبخش و جواد مجابي الواح پرشينكارتون را هديه ميدهند و حسين رحيمخاني درددلهاي پنجاه سال كار مطبوعاتي را بيرون ميريزد: شروع كردم با يك كاريكاتور بدون شرح، يعني حدود 55 سال پيش، بعد به روزنامه دعوت شدم با يك سفته سي هزار توماني، يعني پول چند تا آپارتمان، آن موقع نميدانستيم سفته چيست و فقط چون به كار علاقه داشتيم آنها را امضا ميكرديم! از خاطرات زيادي است كه ميشود تعريف كرد؛ از آن زيرزمين مخوفش، از فلفلش، از بند تونبانش و خيلي چيزهاي ديگر، از جلساتي كه داشتيم، از مطالب يا كاريكاتورهايي كه توقيف ميشد. بعد كه از توفيق كنار كشيدم با چند تا از دوستان يك نشريه به نام منتشر كردم كه ده شماره از آن بيشتر منتشر نشد. كارم به نشريات ديگر كشيد مثل مجله كه با همكاري ميكردم. بعد به روزنامه رفتم و با يك روتوشور فرانسوي مشغول كار شدم و در آنجا عكسها را روتوش ميكردم. در كيهان بين من و يك كاريكاتوريست كيهان در باب مقاله درگيري پيش آمد و من را بلافاصله اخراج كردند. بعد در يك شركت بزرگ تبليغاتي مشغول كار شدم ولي به خاطر همين تلخي زباني كه دارم از آنجا هم مرا اخراج كردند. در همين سالها يك روزنامه فكاهي منتشر كردم بهنام ، بعد رفتم به مجله مدتي هم در مجله مشغول كار شدم. دو شماره مجله را با امضاي و در خدمت گلآقا بودم. حالا هم در يك آتليه شخصي به كارهاي طراحي و نقاشي مشغول هستم. من كارها را به صورت همان سنتي انجام ميدهم و كمتر از كامپيوتر كمك ميگيرم.>
بهرام عظيمي: اولين كاريكاتورم كپي از كار است
بهرام عظيمي، ديگر سخنران جشن پرشينكارتون است: و خيلي آشنا هستم اما با پرشينكارتون رفيق نبودم و علت اين است كه اين همدلي ميان كاريكاتوريستها وجود ندارد. اين صحبتها متاسفانه ميان كارتونيستهاي اين نسل وجود داشته است. ولي با اين همه بايد گفت همه ما خودمان را مديون پيشكسوتها ميدانيم. من اولين كاريكاتوري كه كشيدم يك كپي از كار است و من اين حرف را با افتخار ميزنم. با اينكه اين كارم كپي است ولي يكي از قديميترين كارهاي من است و خودم را مديون آقاي عليزاده ميدانم.>
پرشينكارتون، توليدكننده، روشنفكر و موثر
بهرام عظيمي سايت پرشينكارتون را يك سايت روشنفكري ميداند و تاكيد ميكند: عظيمي همچنين از اعضاي پرشينكارتون خواست كه هيچ كامنت يا مطلبي را از قول ديگران منتشر نكنند مگر آنكه نام و مشخصات و آدرس ايميل داشته باشد. >
خودمان بايد اقدام كنيم
شمارش معكوس براي پايان مراسم آغاز شده اما هنوز حرفهاي آخرين سخنران، امين مؤيدي، كاريكاتوريست و دبير اجرايي هفتمين دوسالانه كاريكاتور را نشنيدهايم. موئدي خودش هم از شرايطش خبر دارد. پس حرفهايش را با نگراني از امنيت جانياش آغاز ميكند كه ! مؤيدي درباره سايت پرشينكارتون ميگويد:
فيروزه مظفري، برنده خوشبخت
كسي باور نميكند اما واقعا سخنرانيها تمام شده است. دونوازي گيتار ديگري را ميشنويم و در اين فاصله برگزاركنندگان مراسم اولين كتاب پرشينكارتون را به ميهمانان هديه ميدهند و سرانجام به بخش اصلي برنامه ميرسيم. امسال، سومين دوره اهداي است. پرشينكارتون در سومين دوره اين جايزه، به منظور تقدير از فعاليت مستمر، نگاه لطيف و انساني به موضوعات اجتماعي، حضور جدي در مطبوعات مختلف با وجود توقيف پياپي آنها و به پاس تلاش به عنوان فعالترين هنرمند كاريكاتوريست زن در سالهاي اخير، جايزه را تقديم ميكند به بزرگمهر حسينپور، برنده سال گذشته اين پلاك، قرار است برنده امسال را معرفي كند اما خنده امانش نميدهد. بزرگمهر پشت تريبون ايستاده و از ته دل ميخندد! كمكم اشكهايش هم جاري ميشود اما خنده هنوز رهايش نكرده. چند باري تلاش ميكند جدي شود و متن اهداي جايزه را بخواند اما نخير! ايشان انگار اصلا اين كاره نيست. معذرت ميخواهد و در ميان خندهاش ميگويد: ! خندهاش اما شاديآفرين است و ميهمانان هم همه همراه او ميخندند. جايزه را استاد منوچهر احترامي به همراهي داوود شهيدي به مظفري ميدهند به اين ترتيب براي نخستين بار يك كاريكاتوريست زن جايزه را به خانه ميبرد؛ البته پيش از آن در حياط كوچك و باصفاي انجمن صنفي در كنار ديگر ميهمانان اين جشن ميايستد و همه با هم در يك قاب دوستانه و خاطرهانگيز عكسي يادگاري ميگيرند.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
مشاهده خبر بعدي
------------
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]