محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845299023
گفت و گو با رضا كريمي كارگردان «انعكاس»- بخش اول از هردست بدهي از همان دست مي گيري
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: گفت و گو با رضا كريمي كارگردان «انعكاس»- بخش اول از هردست بدهي از همان دست مي گيري
امير بهاريدر گيرودار «بفروش» بودن فيلم هاي پرستاره كمدي در سال هاي اخير فيلم اجتماعي «انعكاس» با تم خيانت اثر جالبي است. اينكه فيلم مي خواهد هم مخاطب عام داشته باشد هم پند اخلاقي اش را فراموش نكند و هم تا حدودي سروشكل يك فيلم ژانري را داشته باشد به «انعكاس» موقعيت ويژه يي داده حالا تا چه حد موفق بوده مساله يي است كه قابل بحث است. با رضا كريمي كارگردان اين فيلم به گفت وگو نشسته ايم تا از چند و چون ساخت چنين فيلمي با رويكرد به سينماي عامه پسند مطلع شويم.-فيلم «انعكاس» به لحاظ ساختار كاملاً دو تكه است. ماجرا به شكل سرراست پيش مي رود و از نيمه هاي فيلم به گذشته مي رويم و حدوداً نيمه ديگر فيلم در گذشته طي مي شود. چه ويژگي خاصي در داستان دليل انتخاب چنين فرمي بود؟ نترسيديد مخاطب فيلم را پس بزند؟وقتي اين فيلمنامه به من پيشنهاد شد يكي از دلايلي كه آن را پذيرفتم همين ويژگي ساختاري بود. اين شكل را يك «آن» در فيلمنامه ديدم. به نظرم نكته مثبتي بود. از طرف ديگر به واسطه تجربياتي كه دارم تا حدودي به سليقه مخاطب عام آشنا هستم و اينكه مخاطب گيج نشود يا قصه را از دست ندهد هميشه مدنظرم هست و مي توانم تشخيص بدهم كه اين اتفاق مي افتد يا نه. وقتي اين فيلمنامه را خواندم در عين اينكه روايتش خطي نبود و از نيمه هاي فيلم ما به عقب برمي گرديم و ماجرا را از جاي ديگري پي مي گيريم به نظرم آمد مخاطب را اذيت نمي كند و تماشاگر راحت با آن ارتباط برقرار مي كند. چيدمان فيلمنامه درست است و به رغم اينكه ساختار آشناي متداولي ندارد اما مخاطب را گيج نمي كند و به نحوي نوشته شده كه مخاطب عام را از دست ندهد. اين نكاتي بود كه وقتي براي اولين بار من فيلمنامه را خواندم به نظرم آمد. طبيعتاً وقتي فيلمنامه بازنويسي مي شد به اين توجه كرديم كه اگر نكته گنگي وجود دارد آن را باز كنيم. در واقع كدهايي اضافه كرديم كه وقتي داستان از حالت خطي خود خارج مي شود، مخاطب راحت بتواند اين بازگشت زماني را درك كند. در اجرا هم اين نكته براي ما مطرح بود. در صحنه هايي كه برگشت و رجوع داشتيم به لحظاتي كه مخاطب آن را ديده به گونه يي كارگرداني شده تا مخاطب متوجه اين نكته شود. در اجرا هم من تلاش كردم نكته گنگي وجود نداشته باشد و در نهايت با برخوردهايي كه با فيلم شده و استقبالي كه مخاطب از فيلم كرده مشخص است اين مساله مطرح نبوده است.-كمي هم راجع به ضرورت دراماتيك انتخاب چنين فرمي بگوييد. زني كه انگار خيانت كرده در كنار همسرش تصوير مي شود و اتفاقاتي براي آنها رخ مي دهد بعد به گذشته مي رويم تا واقعيت را ببينيم. آيا اين شكل روايت صرفاً براي ايجاد تعليق است يا دلايل ديگري هم دارد؟اصولاً تعليق ضرورت اصلي هر قصه يي است و براي آن كشش ايجاد مي كند. گره هايي به ماجرا مي افتد و داستان بر اساس آن پيش مي رود و بعد گره گشايي مي شود. حالا اينكه خطي باشد يا غيرخطي به خواست و انتخاب نويسندگان آن بازمي گردد. نويسندگان اثر ايده و مضموني مدنظرشان است كه بر اساس آن شكل بيان قصه شان را انتخاب مي كنند و قطعاً مدنظرشان هست كه به نوعي قصه را بازگو كنند كه بيشترين تعليق را داشته باشد. فكر مي كنم در مورد فيلمنامه انعكاس به بهترين شكل اين انتخاب رخ داده است. شكل و شمايل قصه خيلي مطابقت دارد با محتوايي كه مدنظر آن بوده؛ همان مساله انعكاس. يعني صحنه پردازي ها و چيدمان به نحوي است كه ما به اين نكته برسيم. قصه به گونه يي پيش مي رود كه مخاطب متوجه مي شود دو اتفاق مشابه به موازات هم رخ داده است يعني يك زن و مرد به موازات هم در شرايط مشابهي قرار گرفته اند. شايد ساده تر اين بود كه ما از ابتدا آنها را به شكل موازي نشان دهيم كه به لحاظ روايتي شكل خوبي پيدا نمي كرد. شكل ديگر هم اين بود كه ما يكي از آنها را دنبال كنيم به شكلي كه همه چيز عيان نباشد و مثلاً آن زن متهم به خيانت شود و از يك جايي به بعد ماجرا را باز كنيم كه ببينيم حقيقت ماجرا چه بوده است و در كنار اين همان آني كه گفتم در قصه اتفاق مي افتد. در كنار همين باز كردن داستان زن، مرد را به موازات او مي بينيم. من فكر مي كنم اين ساختار كاملاً مناسب اين داستان بوده است. در نهايت هم اين دو را با هم دنبال كنيم و برسيم به نكته يي كه مي خواهيم بگوييم و آن تقارني كه در انتهايش اتفاق مي افتد.-نيمه اول اين فيلم براي من به عنوان يك مخاطب جذاب تر بود. هم ريتم يكدست تري داشت و هم توالي وقايع براي پيگيري داستان ترغيب كننده تر بود. از يك طرف آدم حس مي كند اين زن گناهي مرتكب نشده و از طرف ديگر شواهدي كه در فيلم وجود دارد چيز ديگري را رقم مي زند. حالت قصه گويي پليسي هم كه دارد جالب است و به اندازه خود مخاطب را درگير مي كند. اينكه زني مي خواهد چيزي را از همسرش پنهان كند و اتفاقات به سمتي پيش مي رود كه همسرش سر از ماجرا در بياورد و... از وقتي ما به بخش فلاش بك مي رسيم فيلم افت مي كند. البته طبيعي است چون اين فصل گره گشايي فيلمنامه است اما فكر نمي كنيد براي گره گشايي زمان زيادي را صرف كرديد؟خود شما تا حدودي به اين سوال جواب داديد. بخشي كه گره افكني مي شود و مخاطب با يك حجم اطلاعاتي مواجه است و دقيقاً نمي داند چه اتفاقي در حال رخ دادن است بالطبع ريتم فيلم تند است. زني كه مردي را از خانه خود به بيمارستان مي برد بعد مشخص مي شود اين مرد همسرش نبوده و... مخاطب يكسري وقايع را مي بيند كه برايش مفهوم نيست و لحظه به لحظه كنجكاوتر مي شود. به نيمه فيلم كه مي رسيم به قول شما گره گشايي صورت مي گيرد و به طور كلي با بخش اول فيلم متفاوت است و مخاطب يكي يكي جواب سوال هايش را مي گيرد؛ در آن خانه چه اتفاقي رخ داد، آنها چگونه با هم همراه شدند، براي همسر اين زن در اصفهان چه اتفاقاتي رخ داد و... شكلي كه اين بخش فيلم دارد مكانيسم ديگري براي ديدن مي طلبد و متفاوت از بخش اول فيلم است. تماشاگر از يك فضاي پرتعليق وارد فضايي مي شود كه همه چيز برايش تعريف مي شود. حس ما اين بود كه اين بخش فيلم هم دلنشين باشد و تماشاگر خسته نشود چون دارد جواب سوال هايش را مي گيرد و فيلم را با كنجكاوي ادامه بدهد. هنوز هم همين طور فكر مي كنم. ولي اگر اين حس براي شما وجود داشته بايد ديد كه مساله كجاست. شايد به لحاظ زماني كمي طولاني است يا پرداخت خوبي روي آن انجام نشده. شايد بايد موجزتر مي شد ولي من همچنان چنين حسي ندارم. بازتابي هم كه فيلم داشته اين گونه نبوده كه فيلم خسته كننده است. من همچنان مدافع بخش دوم هستم هرچند فكر مي كنم يك جاهايي مي شد كمتر باشد.-شما به سمت تم خيانت رفتيد كه خوب تم آشنايي در تاريخ سينماست و به گونه يي فيلم را به انتها رسانده ايد كه از آن نتيجه گيري اخلاقي مي شود. شما هم به عنوان يك هنرمند جداي از اجتماع خود نيستيد. اين فيلم تا چه حد انعكاس دهنده حقايقي است كه در جامعه پيرامون ما جريان دارد؟درست است كه موضوع فيلم خيانت است و محتواي معنوي و اخلاقي دارد ولي بحث انعكاس تنها خيانت نيست، بحث عملكرد كلي آدم ها در زندگي است. اين بحث گسترده يي است. در واقع اينكه شما با هر مساله يي كه در زندگي مواجه مي شويد بازتاب عملكرد خود شماست تنها مربوط به خيانت نمي شود و پوشش دهنده مباحث كلي تري است. مساله ما هم آنقدر كوچك نبود كه اگر كسي خيانت نكند همسرش هم به او خيانت نخواهد كرد و فكر مي كنم اين چيزي است كه خود فيلم گوياي آن است. تعدادي از آدم هايي كه اين فيلم را ديده اند استنباط شان از اين فيلم اين بوده كه از هر دستي بدهي از همان دست مي گيري. اين مقصود اصلي قصه بوده است. اگر اشتباهي كني بازتابي دارد و اگر هر حركت مثبتي هم انجام دهي بازتاب خودش را دارد. فكر مي كنم اين گونه با فيلم برخورد كنيم بهتر است تا اينكه صرفاً به بحث خيانتي كه در فيلم مطرح مي شود، رجوع كنيم.-البته كلي بودن بحث فيلم پنهان نيست. مخصوصاً در بخشي كه نزديك بهشت زهرا آن آيه قرآن خوانده مي شود اين نكته منتقل مي شود.اتفاقاً اگر دقت كرده باشيد در تكرار آن صحنه آيه ديگري شنيده مي شود يعني دو آيه مختلف در آن صحنه شنيده مي شود. در جشنواره فجر دوستي را كه نمي شناختم و ظاهراً مخاطب آگاهي بود به من گفت كه چرا در اين صحنه از دو آيه استفاده شده. ما بار اول يك چيز را مي شنويم و در صحنه يي كه دوباره به آن رجوع مي كنيم آيه ديگري را مي شنويم. در صورتي كه به لحاظ منطقي بايد همان آيه اول را بشنويم. اين نكته هم متناسب با مضمون فيلم بوده است. يكي از آيه ها اشاره به سوءظن دارد و يكي هم مربوط به اين مي شود كه انسان در زندگي بايد پيوسته ذكر خدا را بگويد و... اين هم نكته يي بود كه در فيلم گنجانده شده كه بحث اين فيلم فقط خيانت نيست.-در پس زمينه فيلم نكته يي وجود داشت كه براي من جالب بود. داستان فيلم حول يك رابطه زناشويي مي گردد كه در آن زن متهم به خيانت مي شود و بعد ما متوجه مي شويم كه حقيقت چيز ديگري است اما در پس زمينه اين قصه تصوير تلخي از جامعه ارائه شده است. در اين پس زمينه آدم با جامعه يي مواجه مي شود كه رشوه خواري در آن عادي است، مردم به كار هم فضولي مي كنند و وقتي براي يك خانواده مشكل پيش آمده همه در پي نفع شخصي خود هستند. در نهايت هم پيوستگي آن دو با هم اين مشكل پيش آمده را برطرف مي كند و جامعه هيچ كمكي به آنها نمي كند. اين نكته در پرداخت به جزييات حتي در كارگرداني شما نمود دارد و نكته مثبتي است.اين بازمي گردد به شكل مطلوبي كه آدم در اجرا مي خواهد به آن برسد. قصه شما يك خط كلي دارد. مثلاً رابطه همين زن و شوهر كه اوج و فرود خاص خودش را دارد. زيبايي مساله اين است كه شما با پرداختن به جزييات اين كليت را رنگ آميزي كنيد. شايد جزيي باشد اما دقت به آن باعث برداشت هاي مختلف و مرتبط با قصه مي شود. مثل تحليلي كه شما مي كنيد. هر چه اين نكات در يك اثر بيشتر باشد و با ظرافت بيشتري به آنها پرداخته شده باشد پرسپكتيو كلي اثر را بيشتر مي كند. در اين فيلم هم تلاش شده اين اتفاق صورت بگيرد. در اجرا هم من سعي كردم اين نكته را رعايت كنم. وقتي شما به اين نكته اشاره مي كنيد يعني ما تا حدودي در انتقال اين فضا موفق بوده ايم.-اين نوع پرداخت به جزييات واقع گرايانه به باورپذيري اثر كمك مي كند.بله، اين حس واقعي بودن فيلم را تقويت مي كند و شما فكر نمي كنيد كه اين داستان در جاي ديگري رخ مي دهد كه شما با آن بيگانه هستيد.-اين فيلم در برخي صحنه ها اشارات مستقيم دارد به مفهومي كه مي خواهد منتقل كند مثل مسجد رفتن شخصيت زن يا مثل صحنه يي كه مرد آن نامه را بدون اينكه باز كند به همسرش مي دهد و مي گويد نيازي به باز كردن پاكت نامه نيست. احساس مي كنم اين لحظه ها به فيلم لطمه زده است. اين مستقيم طرح كردن مسائل به دليل بيان ساده فيلم بوده يا ترسيديد كه مبادا مخاطب حق مطلب را نگيرد و به آن اشاره مستقيم كرديد؟من اعتقاد ندارم كه اين صحنه ها به فيلم لطمه زده چون در راستاي محتواي فيلم است. وقتي كه اين زن به مسجد مي رود و دعا مي كند نقش مهمي در پيشبرد داستان دارد يا وقتي مرد با همه آن سوءظن هاي ابتداي فيلم حقيقت را مي فهمد و تغيير مي كند آن صحنه باز نكردن نامه نقطه عطفي در شخصيت اوست. به نظر من تحميل شده نيست. ضمن اينكه وقتي ما مي گوييم اين فيلم با نگاه به مخاطب عام ساخته شده است تفاوت دارد با فيلمي كه نگاهش اين گونه يي نيست. اين فيلم متفاوت است با اثري كه براي نمايش در جشنواره ساخته مي شود يا با فيلمي كه براي قشري خاص توليد مي شود. نوع نگاه، نوع نگارش و نوع ساخت آن نوع فيلم فرق مي كند. وقتي ما مي گوييم مخاطب عام طيف بسيار وسيعي را در نظر گرفته ايم. فيلمي مي آيد و در سرتاسر كشور اكران مي شود و متكي است به اين اكران. وقتي فيلمي در 40 يا 50 سينما در سطح كشور اكران است و شما برنامه ريزي كرده ايد از تهران تا شهرستان هاي كوچك و دور نمايش داده شود و استقبال شود بايد زبان خودش را هم داشته باشد وقتي در فلان شهر دور افتاده مخاطب شما از سالن مي آيد بيرون نبايد به اين فكر كند كه چي شد؟ نمي خواهم بگويم اختلاف فرهنگي تا اين حد وجود دارد اما بالاخره شما بايد فيلم را طوري بسازي كه ارتباط برقرار كند و بعد وقتي ارتباط برقرار كرد حالا شما مي تواني چيزي به او اضافه كني يا بر ذائقه سينمايي او تاثير بگذاري يا... شما با اين رويكرد بايد از مرحله نوشته شدن طرح تا اتمام توليد فيلم مسير را به گونه يي برويد كه به اين مقصود دست پيدا كنيد. شما اين دو نكته را گفتيد جاهاي ديگري از فيلم هست كه طوري باز شده كه اگر كسي خواست آخر هفته براي تفريح به سينما برود اين نكات را درك كند. ظاهراً از آنچه كه به گوش ما رسيده در اين امر موفق بوده ايم.-اين فيلم سعي مي كند در عين اينكه مخاطب را جذب مي كند، وقتي مخاطب از سالن سينما بيرون مي رود چيزي به داشته هاي خود اضافه كند و در عين حال سعي شده فيلم خوش ساخت و جذابي هم باشد. شما جايگاه چنين فيلم هايي را در سينماي ايران چگونه ارزيابي مي كنيد؟به هر حال اين نوع فيلم ها با فيلم هاي صرفاً تجاري كه اين روزها ساخته مي شوند متفاوتند. شايد اين نوع فيلم ها خيلي هم جا نيفتاده است. خيلي خوب است كه از اين فيلم استقبال شود كه تا به امروز هم فروش موفقي داشته، شايد تاثيرگذار باشد و باعث شود اين نوع فيلم كه به مخاطبش احترام مي گذارد فضاي بيشتري پيدا كند. مثلاً در شرايط فعلي باب شده كه براي پرفروش بودن حتماً بايد كمدي ساخت. نه. فيلم پرفروش مي تواند جدي باشد، داراي محتواي مشخصي باشد و ساختار منسجمي هم داشته باشد و سرگرم كننده هم باشد. فكر مي كنم اگر به اين سمت حركت كنيم كه سينماي تجاري ما اين ويژگي ها را داشته باشد، در سليقه مخاطب تاثير مي گذارد و آن را ارتقا مي دهد. وقتي مخاطب به سينما مي رود توقع دارد فيلم جذابي ببيند همان طور كه گفتم بازيگران محبوبش را ببيند و وقتي از سينما بيرون مي آيد صرفاً سرگرم نشده باشد. در واقع وقتي تماشاگر از سالن بيرون مي آيد چيزي هم با خود آورده باشد. خيلي خوب است كه چنين چيزي در سينماي ايران جا بيفتد. ببينيد اين درست نيست كه ما هزينه يي بكنيم و صرفاً به اين فكر كنيم كه در آمدي كسب كنيم و بعد برويم سر فيلم بعدي. به نظرم اين نگاه كاسب كارانه است و به سينماي ايران لطمه مي زند. چيز غريبي نيست كه ما يك نگاه فرهنگي در كنار توليد يك فيلم عامه پسند داشته باشيم، اصلاً درستش همين است. هم در فيلم هاي شاخص سينماي ايران اين اتفاق رخ مي دهد و هم در نمونه هاي موفق سينماي غرب چنين چيزي محتمل است. اگر اين فيلم كمك كند به شكل گيري جرياني كه مخاطب را به سينما بكشد و به او چيزي هم اضافه كند و فيلم خوش ساختي هم مقابل روي او بگذارد، ما كار مهمي كرده ايم و خوشحال مي شويم.
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]
-
گوناگون
پربازدیدترینها