واضح آرشیو وب فارسی:حيات: ورزش - نگاه نزديك از نوع ديگر
ورزش - نگاه نزديك از نوع ديگر
علي آخوندان،وين:سيزدهمين جام ملتهاي اروپا نيز با همه حوادث، شاديها و غمها و هيجاناتش به پايان رسيد و طبيعي است كه با توجه به اهميت تورنمنتهايي از اين دست، خبرگزاريها و رسانههاي مختلف كاملا آنها را تحت پوشش خبري قرار ميدهند اما تجربه كردن چنين رويدادي از نزديك آن هم براي ما ايرانيان نكتههايي در بر دارد كه شايد نتوان آنها را در خبرگزاريها يافت. در اين مطلب تلاش ميشود به طور مختصر از زاويهاي تا حدي متفاوت به يورو 2008 نگاه شود.
ميزبانان
اتريش و سوئيس ميزبانان مشترك اين دوره از مسابقات بودند؛ دو ميزباني كه به رغم همسايه بودن شباهت چنداني به هم ندارند. سوئيس همانطور كه مشهور است كشور «پيران» است و شما هميشه در خيابان زنان و مردان مسن زيادي را ميبينيد كه در حركت هستند. جمعيت كم اين كشور موجب ميشود به راحتي بتوانيد از وسايل حمل و نقل استفاده كنيد. ورزشگاههاي سوئيس نيز با وجود كوچكي، وضعيت راحت و آرامي دارند. شما به راحتي و با كمترين تفتيش و دردسر وارد ميشويد. داخل ورزشگاه نيز هيچ نرده و حفاظي وجود ندارد. درست برعكس اتريش (حداقل ورزشگاه ارنست هاپل وين). سوئيسيها همچنين مردمي چند زبانه هستند، به دليل جغرافياي سوئيس كه به سه بخش آلماني زبان، فرانسوي زبان و ايتالياييزبان تقسيم ميشود. اكثر مردم به اين سه زبان مسلط هستند و البته انگليسي. شما ميتوانيد با زبان انگليسي بهراحتي حتي با راننده اتوبوسهاي زوريخ صحبت كنيد. اما براي پيدا كردن يك آدرس ساده در وين بيچاره ميشويد. گذشته از اين تفاوتها ميزباني مشترك يك عيب عمده ديگر نيز براي خبرنگاران دارد. اگر شما خبرنگار اروپايي نباشيد و به جاي استفاده از هواپيما مجبور به استفاده دائمي از قطار باشيد حداقل نيمي از بازيها را از دست ميدهيد يا مجبور خواهيد شد ساعتهاي طولاني با خستگي نشستن در قطار مبارزه كنيد.
خبرنگاران
دو دسته از خبرنگاران در يورو بدون شك روي اعصاب شما راه خواهند رفت. ايتالياييها و خبرنگاران شرق آسيا! ايتالياييها و چشمباداميها مثل مور و ملخ در اتريش و سوئيس حضور دارند. از ايتالياييها هر كس كه در يك روزنامه محلي است يا يك كانال راديويي محلي دارد يا در هر شبكه تلويزيوني كوچكي كار ميكند، در يورو حاضر است و همين طور افراد بيشمار نژاد زرد. البته آمدن هر خبرنگاري به خودش مربوط است اما وقتي مجبور باشيد ساعتها در ليست انتظار يك بازي منتظر بمانيد، احتمالا تا اين حد «سعه صدر» نخواهيد داشت، به خصوص وقتي در اضطراب حضور يا عدم حضور در ديدار فينال در صف باشيد و يك پيرمرد ايتاليايي پرحرف با نگاهي به كارت شناسايي شما با خنده بگويد: «شما كه نفت داريد و ميتوانيد كل ارنست هاپل را بخريد، براي چه در صف ايستادهايد؟» خبرنگاران ژاپني، كرهاي و... نيز منحصر به فرد هستند. اگر ساعت نامنويسي براي ليست انتظار از 12 شروع شود، بدون شك چند چشمبادامي از ساعت 6 صبح در صف «زنبيل» گذاشتهاند. ضمن اينكه اين خبرنگاران كاملا شبيه «كارآگاه گجت» هستند. لحظهاي يادداشت ميكنند، لحظهاي ديگر با لپتاپ مشغول تايپ هستند، بعد ناگهان يك دوربين بزرگ از كيفشان درميآورند و عكس ميگيرند. به شخصه هنوز هم از ديدن خبرنگار زن كرهاي كه در بين دو نيمه بازي روسيهـ هلند، با سرعتي اعجابآور و آنهم در حالي كه سيگاري لاي انگشتانش بود، تايپ ميكرد، متعجبم.
تماشاگران
تماشاگران كشورهاي مختلف نيز همچون تيمهايشان رفتارهاي متفاوتي داشتند. سوئيسيهاي ميزبان كه از همان ابتدا هم ميدانستند شانسي ندارند، فقط به دنبال لذت بردن بودند. «بيبخار»ترين هواداران فرانسويها و هلنديها بودند. فرانسويها كه در بازي حساس مقابل ايتاليا صدايشان درنيامد. البته با يك استثنا: هوادار سياهپوستي كه هر وقت توپ دست كاسانو ميافتاد، بد و بيراه ميگفت و خبرنگاران فرانسوي را به خنده ميانداخت. هلنديها نيز با وجود تعداد بسيار زيادشان عملا مقهور تعداد اندك روسيهاي حاضر در ورزشگاه شده بودند. تركها در ميان هواداراني كه نگارنده از نزديك ديد، تهاجميترين بودند و حتي خوشحاليشان هم تهاجمي بود. پرتغاليها از بامزهترين هواداران يورو بودند. آنها در بازي سوئيس و در قطار منتهي به ورزشگاه مرتبا فرياد «شاپيوسات» (استفان چاپيوسات، مهاجم اسبق سوئيس) و «روخه فدرر» (راجر فدرر) (تنيسور نامدار سوئيسي) سر داده و در توضيح اين شعار ميگفتند: «به خاطر سوئيسيهاست كه ما اكنون اين جا هستيم و بايد تشويقشان كنيم.» آلمانيها بسيار مرتب و سازمانيافته تشويق ميكردند و اسپانياييها گرچه بسيار پرشور بودند، اما بيشتر به روستاييهايي شبيه بودند كه تازه به شهر آمدهاند.
مربيان
مربيان حاضر در يورو نيز به اندازه تيمشان تفاوت داشتند، اما شايد بتوان گفت بيشترين فاصله از اين حيث در بازي سوئيس _ تركيه بود. جايي كه در يك طرف ميدان كوبي كان «اتو كشيده» شباهت چنداني به مربيان فوتبال نداشت و در سوي ديگر فاتح تريم با «يقه باز» كاملا در نقطه مقابل او قرار داشت. يوآخيم لو در مصاحبههاي مطبوعاتي خود نيز همان لباس تنگ و خوش فرم را البته در رنگهايي ديگر به تن داشت و يك «جنتلمن» واقعي بود، درست در نقطه مقابل روبرتو دونادوني، كه حتي لحن حرف زدناش هم شبيه سرمربي يك تيم ملي نبود. جالبترين نكته در رابطه با مربيان (به عقيده نگارنده) در مصاحبه مطبوعاتي لوئيس آراگونس پيش از بازي با روسيه رخ داد. جايي كه اكثر خبرنگاران ترجيح دادند، به جاي شنيدن حرفهاي آراگونس بازي آلمان با تركيه را از تلويزيون ببينند و سالن به طرز عجيبي خلوت بود.
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]