واضح آرشیو وب فارسی:حيات: دانش - گوريل عسلخوار در جنگلهاي كجور !
دانش - گوريل عسلخوار در جنگلهاي كجور !
مژگان جمشيدي: چند روز قبل يكي از خبرگزاريها خبري را منتشر كرد راجع به مشاهده گوريل در جنگلهاي كجور مازندران! اين خبرگزاري نوشت: شايعه مشاهده گوريل ابتدا در روستاي ويسر كجور در حالي كه مشغول خوردن عسل از درون كندوهاي عسل بود، رخ داد و يك هفته بعد نيز گوريلي با همان مشخصات در روستاي پيده، همجوار روستاي كندلوس ديده شد!
بر اساس گزارش اين خبرگزاري، يكي از اهالي روستاي پيده كجور در اينباره ميگويد: «چند شب متوالي سر و صداهاي مشكوكي را در اطراف محوطه محصور شده كندوهاي عسل ميشنيديم و اين موضوع موجب نگراني ما از بابت تهاجم حيوانات به كندوهاي عسل شد. اما با توجه به اينكه در سال گذشته يك قلاده خرس به كندوهاي عسل يكي از اهالي روستاي پيده هجوم برده و علاوه بر خوردن عسل، كندوها را نيز تخريب كرده بود، در ابتدا گمان كرديم كه خرس است. بنابراين هر شب به اتفاق پسرم ساعاتي را در اطراف محوطه نگهباني ميداديم.» وي ادامه داده است: «تا اينكه عصر يكي از اين روزها پسرم و دامادم براي سركشي به سراغ كندوها رفته بودند كه به محض باز كردن در ورودي در كمال ناباوري يك قلاده گوريل را مشاهده كردند كه در حال تخريب كندوها و خوردن عسلها بود، گوريل نيز با ديدن اين دو نفر بلافاصله از روي ديوار دو متري عبور كرده و از آنجا گريخت.» حال نكته قابل توجه در اين خبر اين است كه خبرنگار محترم به جاي آنكه صحت و سقم اين خبر را از يكي از مسوولان محيطزيست منطقه جويا شود، به سراغ بخشدار كجور رفته است و البته بخشدار محترم نيز كه به نظر ميرسد آگاهتر از خبرنگار ماجراجو بوده، مشاهده گوريل در روستاي ويسر را تكذيب كرده و در مورد روستاي پيده نيز اظهار داشته كه هنوز معلوم نيست اين جانور خرس بوده يا گوريل.
ادعاي مشاهده حيوانات، با ظاهري غول مانند يا انسانريختهاي عظيمالجثه كه تقريبا در همه نقاط دنيا شايع است امر چندان بعيدي نيست و تقريبا به يك افسانه تبديل شده است. مثلا مردم تبت سالهاست كه از افسانه وجود انسانريخت عظيمالجثهاي به نام «يتي» ياد ميكنند. در آمريكا نيز افسانه مشابهي وجود دارد و بر اساس آن مردم مدعي هستند انسان ريخت غولپيكري به نام پاگنده را سالهاست كه در جنگل ميبينند ولي واقعيت اين است كه اين داستانها تا به امروز به اثبات نرسيده است. حيرتآور اينكه، خبر مشاهده گوريل به جاي آنكه از سوي يكي از نشريات زرد منتشر شود، از جانب يك خبرگزاري رسمي و بدون توجه به واقعيتهاي علمي منتشر شده به طوريكه اين خبرگزاري در بخش پاياني خبر خود مدعي احتمال وجود نسلي از گوريلها در منطقه كجور شده و براي اثبات ادعاي خود به شرايط كوهستاني اين منطقه و سازگارياش با گوريل اكتفا كرده است. درحاليكه واقعيتهاي زيستشناختي و اكولوژِيكي و جغرافياي زيستي جانوران چيزي فراتر از حدس و گمانهاي ساده يك خبرنگار است. حال توجه به اين نكته ضروري است كه اولا گوريل كه تنها در قاره آفريقا زيست ميكند، عسلخوار نيست بنابراين اولين حدسي كه ميتوان زد اين است كه حيوان مورد نظر يك خرس قهوهاي بوده كه منطقه البرز مركزي شمالي نيز يكي از زيستگاههاي خوب اين حيوان است. ضمن اينكه خرسهاي شمال كشور عمدتا به جاي قهوهاي، رنگي مشابه خاكستري دارند و شايد همين امر باعث شده تا خرس را با گوريل اشتباه بگيرند. دوم اينكه، مناسب بودن اقليم جنگلهاي شمال هرگز نميتواند دليل كافي براي وجود اين جانور در جنگلهاي ايران باشد و اين درست مثل اين است كه امروز ادعا شود در جنگلهاي ايرانوتوراني ايران زرافه وجود دارد! شكي نيست كه در بسياري از موارد جانوراني به برخي زيستگاهها معرفي شدند و سازگاري خوبي هم با منطقه نشان دادند مثل خرگوش در استراليا يا راكون در ايران. اما اينكه باور كنيم گوريل عسل خوار قصه ما بدون آنكه اثري يا ردي از زيست آن در كشورهاي بين اين دوقاره وجود داشته باشد، ناگهان در جنگلهاي شمال ظاهر شده، اين يك فرض محال است و از نظر علمي با ترديدهاي جدي مواجه است. تنها ميتوان گفت شايد اين گوريل فرضي از يك باغ وحش فرار كرده و در جنگل ساكن شده كه البته باز هم شواهد و مدارك موجود نشان ميدهد هيچ گوريلي در هيچ يك از باغ وحشهاي ايران موجود نبوده و نيست! گوريل در كجور افسانهاي بيش نيست و پر و بال دادن به اين افسانههاي غيرقابل باور در قامت يك خبرگزاري رسمي نميگنجد.
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]