واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: تلنگري براي حركت دوباره چرخ زندگي واكاوي تاثير مددكاري اجتماعي در جامعه ( بخش اول )
گاليا توانگر سوزن با گردش چرخ خياطي و صداي يكنواختي بالا و پايين مي رود تا دو لبه پارچه را به هم وصل كند. ريتم يكنواخت چرخ براي لحظه اي ذهن زن را به گذشته هاي دور مي برد، روزهاي سخت تنهايي و بي پناهي. چه كسي حال زني را مي داند كه با چند فرزند، شوهرش را از دست داده و يا بر اثر بيماري و سانحه اي او را ناتوان مي بيند؟چرخ مي چرخد و سوزن آن كوك مي زند، درست مثل چرخش چرخ روزگار كه او را از زني تنها و بي پناه به زني مستقل و كارآمد مبدل كرد. او امروز با دستان توانمندش از سوزن رنج به كوك هاي درشت وصل رسيده و پاره هاي زندگي اش را كه مي رفت تكه تكه جدا بيفتند، بار ديگر كنار هم مي نشاند. اين همه خودباوري را مديون ذهن روشني است كه در روزهاي سخت به سراغش آمد و حس اعتماد به نفس را در جسم خسته اش زنده كرد، مديون انساني وظيفه شناس و ايثارگر به نام مددكار اجتماعي. تصور بسياري از افراد بر اين است كه مددكاري كمك هاي مستقيم به ويژه از جنبه مادي را شامل مي شود كه هرازگاه به فرد يا گروهي نيازمند تعلق مي گيرد. در حالي كه مددكاري اجتماعي را فعاليت يا حرفه اي مبتني بر مهارت و دانش خاص تعريف مي كنند. مددكار، غباري را كه بر روح مددجويان نشسته مي تكاند، سخنانشان را به دور از قضاوت و سرزنش مي شنود، سپس به نقاط توانمند وجود مددجويان كه خفته است، تلنگري زده تا به اصطلاح خودشان را از نو پيدا كنند. مددكار براي چندمين بار به يادمان مي آورد اولين و تنها كسي كه كليد حل مشكلاتمان را در دست دارد، خودمان هستيم. وقتي به خود اعتماد پيدا كرديم، وقتي استعدادها و توانمندي هايمان را يافتيم و در راه آموختن هنر و حرفه اي هدايت شديم، تازه مي فهميم توانمندي هاي ناشناخته و نهفته در وجودمان به چه ميزان بوده است؟مددكار علاوه بر بيدار كردن توانمندي هاي ذاتي مددجو بايد دايره اطلاعاتش به حدي باشد كه جهت رفع مشكلات او را به مراكز و سازمان هايي كه راه گشا هستند، معرفي و هدايت كند. در حقيقت بايد دائماً در جستجوي سازمان ها و كانال هايي باشد كه هر يك پتانسيل رفع مشكلي را دارند. وقتي يك زن چراغ اميد خانه مي شود دست هاي توانمند در اين كارگاه مهارت آموزي، زنجيره اي ساخته اند تا با رضايت خاطر در سايه توانايي هاي شخصي شان- نه صرفاً كمك هاي مقطعي و حمايتي- از پس مايحتاج روزمره خود و خانواده شان برآيند. يكي پشت اوركت ها را مي دوزد، يكي آستين ها را وصل مي كند و ديگري دكمه مي دوزد. مددجويان از سه سازمان بهزيستي، كميته امداد و شهرداري به اين كارگاه معرفي شده اند. يكي از اين بانوان كه در گوشه سالن ايستاده و با چشمان تيزبين خود كيفيت را كنترل مي كند، 13 سال پيش شوهرش فوت كرده است. 4 دختر دم بخت دارد. مي گويد:«قبل از اين كه به اين كار مشغول شوم، كارهاي خرده ريز زيادي انجام مي دادم و هميشه هم يك جاي زندگي مي لنگيد. ازدواج دخترهايم به خاطر نداشتن جهيزيه به تاخير افتاده بود، ولي پس از چند ماه آموزش در اين مركز بالاخره توانستم حرفه اي بياموزم و درآمد ثابت، هميشگي و خوبي داشته باشم. مي توانم از اين مكان جذب كارگاه هاي بزرگتري شوم و ديگر نگراني ندارم.»حضور مددكار اجتماعي در بدنه سازمان هاي مختلف سال هاي اخير حرفه مددكاري آنچنان بال و پر گرفته كه تقريباً اغلب سازمان ها نياز به حضور مددكار را در مجموعه خود پذيرفته اند. سازمان هايي چون كميته امداد امام خميني (ره)، بهزيستي، شهرداري، نيروي انتظامي و ... از جمله سازمان هايي هستند كه به نحو فعال از حضور مددكار اجتماعي بهره مند شده اند. «زهرا شمس احسان» مسئول واحد آسيب هاي اجتماعي امور بانوان شهرداري تهران با اشاره به اين كه حوزه آسيب ها حوزه بسيار گسترده اي است و تنها يك يا دو موضوع در آن نمي گنجد، توضيح مي دهد:«توانمندسازي يعني ايجاد و ارتقاي توانايي ها، گسترش راهبردهاي فردي و اجتماعي و برخورداري افراد از فرصت هاي اجتماعي براي تغيير زندگي شان و تاثير اين افراد بر محيط پيرامون خود.» وي به معرفي گروه هاي عمده هدف در واحد آسيب هاي اجتماعي امور بانوان شهرداري مي پردازد:«مجرمين زن زنداني، دختران آسيب ديده اجتماعي و زنان معتاد.»وي ادامه مي دهد:«طرح مشاوره و روان درماني در بند زنان زنداني اوين به تاييد رياست قوه قضائيه رسيده و هم اكنون علاوه بر راه اندازي دفتر مشاوره، برنامه هاي مددكاري به صورت فردي و گروهي توسط دو روانشناس و يك مددكار انجام مي شود. دغدغه اصلي ما ايجاد فضاي مناسب جهت حرفه آموزي و اشتغال زنان در محوطه زندان و آموزش خانواده هايشان براي پذيرش آنهاست به نحوي كه بازگشت مجدد به محيط زندان نداشته باشند.» وي ادامه مي دهد: «در حيطه دختران آسيب ديده نيز سعي داريم يك سري برنامه ها براي مددجويان در تعامل با معاونت اجتماعي بهزيستي انجام دهيم. اين برنامه ها ظرف يكي و دوماه آينده نمود پيدا مي كنند.»مسئول واحد آسيب هاي اجتماعي امور بانوان شهرداري تهران با تكيه بر آمار به موفقيت هاي ترك اعتياد بانوان در كمپ چيتگر اشاره مي كند ومي گويد: «تشكيل پرونده و پيگيري قضايي كار ما نيست، سعي مي كنيم خود فرد براي كمك به خود پيشقدم شود. در سال 1386، 622 نفر در اين كمپ ترك اعتياد داشته اند كه آمار نشان مي دهد موفقيت 43 درصد بهتر بوده است.»از اين ستون به آن ستون فرج استدر گوشه ديگر سالن زن سرپرست خانوار ديگري نشسته كه سه فرزند دارد اما سالهاست كه از شوهر او خبري نيست! سهيلا كلاهي مدير مركز مهارت آموزي كوثر(2) با خنده درباره او مي گويد: «وقتي اين جا آمد، مي گفت تا به حال حتي يك دكمه مانتو را ندوخته ام، ولي حالا روزي 600اوركت را لبه دوزي مي كند و براي هر لبه دوزي 25تومان دستمزد مي گيرد.»دختر جوان ديگري با چهره اي كه در آن شادابي موج مي زند، مشغول لبه دوزي است. اين دختر از قشر دختران آسيب ديده بوده، كه توسط مددكاران بهزيستي به اين مركز معرفي شده است. در حال حاضر هم به صورت نيمه وقت كار مي كند و هم دانشجو است.مديركارگاه توضيح مي دهد: «امسال او را به عنوان كارگر نمونه كارگاه معرفي كرديم. واقعا زندگي اش از اين رو به آن رو شده است.»ضرورت معرفي فعاليت هاي مددكار اجتماعيبه جز گروه هاي هدف آسيب ديده، گروه هايي در جامعه وجود دارند كه نيازمند توانمندسازي اند و زيرمجموعه اداره توانمندسازي شهرداري قرارمي گيرند. بررسي هاي آماري نشان مي دهد كه 10هزارزن سرپرست خانوار در سطح شهر تهران شناسايي شده اند اما تحت پوشش هيچ ارگاني نيستند. همه اين گروه ها پس از شناسايي در حالي كه داراي شرايط سني كار باشند، سعي مي شود به سمت مهارت آموزي هدايت شوند.زن سرپرست خانوار به زناني گفته مي شود كه گواهي فوت همسر يا طلاق دارند.زنان خودسرپرست، دختران بالاي 35سال هستند كه ازدواج نكرده اند و از نعمت داشتن پدر يا قيم محروم هستند.زنان بدسرپرست به زنان داراي همسر معتاد، بي كار، زنداني و مفقودالاثر گفته مي شود كه اين گروه ها در حيطه توانمندسازي مي گنجند.شمس احسان تأكيد مي كند: «بحث حمايتي مادي نداريم و در حيطه توانمندسازي چه براي آسيب ديده ها و چه براي قشر بي سرپرست گام برمي داريم.به دست مددجو ماهي نمي دهيم، ولي در حد توانمان ماهيگيري را به ايشان مي آموزيم.در دور جديد فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي شهرداري تهران برنامه ها براي 10هزار زن سرپرست خانوار شهر تهران تدوين شده اند.»مهدي امير مطلق يكي از مددكاران مستقر در گرمخانه بهمن نيز مي گويد:«مردم اطلاعات كافي در مورد اقدامات انجام شده ندارند. خيلي از افراد بي سرپناه را مي شناسم كه نمي دانند گرمخانه چيست؟ جوان بي سرپناهي كه شب اول در پارك مي خوابد، خدامي داند چه خطراتي در كمينش است؟ نهايتش اين است كه توسط پليس دستگير مي شود و براي او پرونده قضايي تشكيل مي دهند، در حالي كه در گرمخانه از خدمات مددكاري بهره مند شده و سوءپيشينه هم پيدا نمي كند. به نظر مي رسد همه سازمان هايي كه از موهبت حضور مددكار اجتماعي برخوردارند بايد بيايند و در رسانه ها با مردم صحبت كنند تا اطلاعات بدهند.»اميري مطلق گله مندانه ادامه مي دهد: «توصيه اغلب خانواده ها به جوانان شرور و معتاد اين است كه ازدواج كنند تا درست شوند! مگر ازدواج بازپروري است. اگر خانواده ها پتانسيل مددكار اجتماعي را بشناسند به توصيه هاي بهتري رهنمون مي شوند.»و دوباره شروعي تازه ترخانم مسن ديگري مشغول جيب دوزي است، روزانه 400تا جيب مي دوزد و 450تا دم پا كار مي كند. شوهرش از كار افتاده و دو دختر دوقلويش را سرپرستي مي كند.كلاهي مدير كارگاه مي گويد: «اين خانم علي رغم بازدهي خوب كاري چون سنش بالاي سن كار است، بيمه نيست. در تلاش هستم از طريق اداره كل امور بانوان شهرداري براي بيمه اين قشر هم قدمي بردارم.»خود را نبازيد، درها بسته نيستفرض كنيد يك زن نه معتاد است و نه به زندان رفته، بلكه زن آبرودار و بي سرپرستي است كه از نظر مالي محتاج محسوب شده و تا به حال شرايط حرفه آموزي را با توجه به كمبود امكانات نداشته است.يك چنين شخصي بايد در اولين فرصت به يكي از سازمان هاي كميته امداد، بهزيستي و يا معاونت توانمندسازي شهرداري مراجعه كرده و نزد مددكاران چنين سازمان هايي ثبت نام شود. مددكاران درباره او تحقيق مي كنند. سپس با توجه به علاقه اش به يكي از مراكز مهارت آموزي معرفي مي شود. اين افراد در حدود سه ماه آموزش مي بينند، سپس يا توسط كارگاهي جذب كار مي شوند و يا خود كارآفرين شده و در منزل درآمدزايي دارند.در حال حاضر سازمان بهزيستي و شهرداري داراي مراكز مهارت آموزي فعال هستند.كلاهي توضيح مي دهد: «اين مركز دو سال است كه راه اندازي شده و تاكنون 250نفر را آموزش داده ايم كه 100نفر آنها در حال حاضر در اين مكان مشغول به كار شده اند. اگر بتوانيم قسمت برش كارگاه را به جاي ديگري منتقل كنيم، نيروهاي بيشتري را جذب خواهيم كرد. در محيط كار ما مددكار به صورت مستقيم حضور ندارد، ولي عمده افرادي كه اين جا جمع هستند، از بركت خدمات مددكاري شناسايي و توانمندسازي شده اند و سپس براي مهارت آموزي به نزد ما آمده اند.»كلاهي در ادامه مي گويد: «ما در مناقصه ها شركت مي كنيم و وقتي پروژه ها و كار به ما محول مي شود كار را شروع مي كنيم. الان لباس سربازي و اوركت و يونيفورم نيروهاي سپاه را مي دوزيم.»
جمعه 14 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]