تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827975588




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با عليرضا داوودنژاد كارگردان فيلم تيغ‌زن؛پس از چهل سال همچنان به‌دنبال تجربه كردن هستم - محمد تاجيك


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت‌وگو با عليرضا داوودنژاد كارگردان فيلم تيغ‌زن؛پس از چهل سال همچنان به‌دنبال تجربه كردن هستم - محمد تاجيك


عليرضا داوودنژاد كه اين روزها فيلم تيغ‌زن را بر پرده سينماها دارد حاضر به مصاحبه با هر خبرنگار و منتقدي نيست، او معتقد است برخي منتقدان و خبرنگاران سواد لا‌زم سينمايي را ندارند به‌همين خاطر به سختي تن به گفت‌وگو مي‌دهد. تيغ‌زن از فروش بسيار خوبي در اين روزها برخوردار شده كه براي داوودنژاد رضايتبخش است. او مي‌گويد كه پس از 40 سال همچنان در حال تجربه‌كردن در سينما است. بار اول فيلم را در سينما بهمن مي‌بينم. كيفيت صدا و تصوير فيلم در سينما افتضاح است، بار دوم فيلم را در سينما آزادي، اين بار فيلم بسيار بهتر از آنچه در سينما بهمن ديده‌ام، است.

آقاي داوودنژاد، شما فيلمسازي بوده‌ايد و هستيد كه هميشه اكران فيلم‌هايتان با حاشيه و جنجال فراواني مواجه بوده است و هر سال نيز دامنه اين بحث‌ها و واكنش‌ها وسيع‌تر شده، از زمان فيلم‌هاي عاشقانه و نياز و بعد مصائب شيرين و بعدتر بچه‌هاي بد، ملا‌قات با طوطي و هشت‌پا نيز همين وضعيت را به‌گونه‌اي داشته‌اند. هوو هم فيلم بي‌سروصدايي نبود و لا‌اقل ماجراهاي مربوط به اكران كردن آن، مدت‌ها موضوع بحث و گفت‌وگو بود، اين‌بار دامنه ماجرا به تبليغات مقدماتي فيلم كشيده شده است، چرا؟

شما در سينماي ايران نبايد تازه باشيد و بايد تجربه‌هاي كهنه را تكرار كنيد تا بي‌سروصدا بياييد و برويد. نو بودن و تازه بودن، متاسفانه جماعتي را تحريك به هرس كردن شما مي‌كند.

در اين مورد حرف براي زدن زياد است، متاسفانه بازگو كردن آنها، يا شما را به دردسر مي‌اندازد يا اصولا‌ گوشي براي شنيدن آنها وجود ندارد.

به‌نظر مي‌رسد شما در مسير كاري‌تان دائم به‌گونه‌اي مبارزه مشغول هستيد؟

اين تلقي هم پربيراه نيست.

آيا شما سينما به مفهوم واقعا سينمايي آن را در خطر احساس مي‌كنيد؟

به هر حال هميشه گرايشي در كار هست كه با دانايي و توانايي بشري سر ستيز دارد و جست‌وجوي هرگونه معرفت و مهارت را جرم مي‌داند. گرايشي كه بوي بدويت مي‌دهد و با علم، فن و هنر سر سازگاري ندارد.

فكر نمي‌كنيد اين ناشي از نوعي ترس از ناشناخته است؟

در ترس از ناشناخته، پاي يك‌جور خامي و معصوميت كودكانه در بين است ولي من در مورد سينما، احساس مي‌كنم نوعي فريب مطرح است.

نمي‌توانيد در اين زمينه بيشتر توضيح بدهيد؟

پيداست ما در چارچوب ايران، لا‌اقل 30،40 ميليون مخاطب فيلم و مصرف‌كننده كالا‌هاي فرهنگي داريم. اين براي كمپاني‌هاي چندمليتي توليد و پخش فيلم بازار كوچكي نيست و به‌راحتي نمي‌توان آن را از دست داد، علي‌الخصوص كه مصرف‌كنندگان اين بازار، مردم ايران هستند، اين بازاري است كه طمع سياستمداران را نيز برمي‌انگيزد.

و سهم سينماي ايران از اين بازار چقدر است؟

احتمالا‌ حدود يك‌ميليون نفر.

پس بقيه اين مخاطبان به‌نظر مي‌رسد مخاطب بازارهاي ديگر هستند؟

بله، بازار ويدئوي قاچاق و كانال‌هاي ماهواره‌اي. بي‌پرده‌پوشي، اصل مطلب اين است كه بيشتر ملت ايران، با بازار سياه فرهنگي در دادوستد هستند. ايجاد مضيقه براي توليدكننده ايراني، مستقيما تامين‌كننده منافع مالي و سياسي گردانندگان اين بازار سياه است. متاسفانه گاهي با نقاب دلسوزي براي فرهنگ، موجبات توسعه و نفوذ اين بازار سياه بيشتر مي‌شود. در واقع بايد به وضع هرگونه قاعده و قراري كه سنگ بر سر رابطه سينما و مردم مي‌اندازد با ديده ترديد نگاه كرد.

دوستي با ملت ايران در عاجز كردن آنها از توليد موسيقي، شعر، ترانه، قصه‌نويسي، نقاشي، مجسمه‌سازي، معماري، نورپردازي، بازيگري، نمايش و مهم‌تر از همه سينما، نيست. دوستي با ملت ايران، توانا كردن او در بازپس‌گيري همه بازارهاي فرهنگي از دست‌رفته است.

با اين وضعيت، چشم‌انداز سينماي ايران را چگونه مي‌بينيد؟

در آينده‌اي دورتر، دو وضعيت متفاوت را به‌عنوان دو سر طيفي از وضعيت‌هاي گوناگون مي‌توان تجسم كرد؛ يكي اينكه همه نيروهاي خوش‌قريحه، متخصص و خلا‌ق سينماي ايران، از كار بيكار مي‌شوند. به استخدام كمپاني‌هاي رسانه‌اي درمي‌آيند و فيلم خارجي بازارهاي ماهواره‌اي، ويدئويي و سينمايي را از ما مي‌گيرد و چيز چنداني به‌نام سينماي ايران باقي نمي‌ماند.

ديگر آنكه همه مهارت‌هاي هنري، نمايشي و سينمايي دست به دست هم مي‌دهند و بازار كالا‌هاي فرهنگي را در داخل پوشش مي‌دهند و ابتكار عمل را در فضاي رسانه‌اي هنري به‌دست مي‌گيرند. در اين شرايط، محصولا‌ت آنها، بازارهاي داخلي را اشباع مي‌كند و با خروج از مرزها در منطقه و دنيا، صاحب مخاطب و مشتري مي‌شود. به اين ترتيب، رفتار و موضع‌گيري امروزه ما، مي‌تواند به روشني نشان دهد كه ما كدام آينده را براي كشور خود رقم مي‌زنيم؛ جامعه‌اي منفعل، مقلد و وابسته يا مردمي داراي ابتكار، استقلا‌ل و احترام.

پس به‌نظر مي‌رسد شما نقش بسيار تعيين‌كننده‌اي براي سينما قائل هستيد؟

حتما. انبوه ميلياردي مردم جهان، براي ملتي كه سينما دارد، جايگاه متفاوتي را باز مي‌كند. ما شاهد هستيم كه امروزه امورات ملت‌ها بدون سينماي هاليوود نمي‌گذرد. سينماي آمريكا در واقع تضميني براي آينده آن كشور است. كاري كه كالا‌هاي رسانه‌اي و هنري براي آمريكا مي‌كنند از دست قشون، موشك و بمب ساخته نيست. سينما مي‌تواند به‌منزله تضميني استراتژيك براي امنيت ملي كشورهاي صاحب سينما باشد.

پس به‌نظر شما سينما هم مي‌تواند ابزاري براي توسعه نفوذ قدرت‌هاي مسلط باشد، يا وسيله‌اي دفاعي در جهت صلح و مسالمت در بين انسان‌ها؟

با سينما افراد و جماعات انساني، خود را در محيط اطراف‌شان بهتر مي‌شناسند. شناخت از دشمني مي‌كاهد. آدمي نسبت به چيزي كه نمي‌شناسد دشمني مي‌ورزد. زمين و زمان دست به دست هم داده‌اند تا آدمي را در باغ اين عالم و در معبر فصل‌ها همراهي كنند تا او زيبايي‌ها را بهتر دريابد و با حكمت امور آشنا شود. اين چنين راهي از مسير نفرت‌ورزي و خشونت‌طلبي به مقصد نمي‌رسد و احترام به انسان و باور به كرامت او، باطل‌السحر اين طلسم است.

اين مباحث چه ارتباطي به فيلم تيغ‌زن دارد؟

اگر ما سينما را گونه‌اي از معرفت بشناسيم تيغ‌زن، روي نقشي كه قاب‌بندي، زاويه، تقطيع، سرعت و ضرباهنگ مي‌تواند در معماري بصري و صوتي يك فيلم داشته باشد حساب باز كرده و در پي شناسايي تمايزات قصه‌گويي در سينما و ادبيات داستاني است.

شما مي‌توانيد در فيلم‌هاي من، ببينيد كه به‌تدريج بار روايي، جاي خود را به‌دقت روي اجراي سينمايي مي‌دهد. تيغ‌زن در واقع بسط يك موقعيت است. در اين فيلم، آدم‌ها، روابط روزمره، برخوردها و حوادثي كه به‌سادگي، در يك بعدازظهر مي‌تواند اتفاق بيفتد دستمايه اصلي فيلم شده‌اند و تاكيد بر لحظات و درنگ بر مناسبات روزمره، ما را از بسياري مقدمات كه در ادبيات داستاني ضروري هستند بي‌نياز كرده است. شما در مواجهه با قصه در يك متن نوشتاري، فقط به حس بينايي متكي هستيد. روي خطوط نوشتار متمركز مي‌شويد و حروف و كلمات به تخيل شما دامن مي‌زند و دنياي مثلا‌ يك رمان را براساس تجربيات احساسي و تصويري شخص شما، در ذهن‌تان جان مي‌دهد. اما در مواجهه با يك فيلم، شما به دو حس اتكا داريد؛ هم بينايي و هم شنوايي. فيلمساز مستقيما، شما را در معرض ديدار و شنيدار واقعه‌اي كه قصد بازگويي آن را دارد قرار مي‌دهد، تصديق مي‌كنيد كه قصه گفتن در اين شرايط، با قصه گفتن در آن شرايط متفاوت باشد.

پس مي‌توان گفت تيغ‌زن تجربه تازه‌اي در ميان سينما است؟

بله.

آيا پس از 40 سال فيلمسازي، شما بايد هنوز در حال تجربه‌كردن باشيد؟ پس كي مي‌خواهيد از اين تجربه‌ها استفاده كنيد؟

جز سينما، بقيه رشته‌هاي هنر، تقريبا عمرهاي هزارساله دارند، اما هنر سينما، حداكثر حدود 100 سال است كه پا به عرصه حيات گذاشته است. در تصور من ظرفيت‌‌هاي كشف‌نشده بياني، در هنر سينما بسيار فراتر از آن چيزي است كه معمولا‌ به تصور ما درمي‌آيد. ما براي كشف افق‌هاي تازه، ناگزيريم رو به آينده حركت كنيم و اين ويژگي ناچار، وجه تجربي كار ما را افزايش مي‌دهد.

اين تجربه، چه چيز تازه‌اي به شما ياد داده است؟

من يقين پيدا كرده‌ام كه كار جدي و دقيق، روي معماري صوتي و بصري فيلم، امري تجملي، شخصي و زائد نيست و برخلا‌ف بدگويي‌هايي كه درباره كار جدي و دقيق در سينما صورت مي‌گيرد بايد گفت تاثيرات اين دقت و جديت را به‌خوبي مي‌توان روي عموم مردم مشاهده كرد.

بي‌اعتنايي به مشخصه‌هاي زيبايي‌شناختي سينما با مستمسك قرار دادن اين بهانه كه توليد فيلم براي عموم مردم، نيازي به اين تمهيدات ندارد در واقع يك فريب است. ما به اين ترتيب قصد داريم فقدان سليقه و تخصص را نزد خود توجيه كرده و طمع‌ورزي‌هاي سياسي و مالي خود را به حساب خوش‌خدمتي مردم بگذاريم.

به اين ترتيب، فكر مي‌كنيد مي‌توانيد فيلم‌هايي با فروش ميلياردي بسازيد كه در عين حال داراي ارزش‌هاي سينمايي باشد؟

من از شكست واهمه چنداني ندارم و بهتر است از اين بابت بار ديگر، خود را محك بزنم. من از اينكه نتوانم اين كار را انجام بدهم و شكست بخورم واهمه‌اي ندارم. اما بهتر است بار ديگر خود را محك بزنم.

براي فيلم بعدي؟

فكر مي‌كنم.

پس از الا‌ن ما مي‌توانيم روي ركوردشكني فيلم آينده شما حساب باز كنيم؟

اميدوارم نااميدتان نكنم.

با توجه به اينكه تابلوهاي تبليغاتي شما از همان ابتدا جمع شد و هم‌اكنون فيلم تيغ‌زن در كنار ديگر فيلم‌هاي اكران، تبليغات شهري ندارد، براي تبليغات اين فيلم چه كاري مي‌كنيد؟

اعلا‌ميه دستي پخش مي‌كنيم، پوستر به در و ديوار مي‌چسبانيم و گهگداري تيزر تلويزيوني پخش مي‌كنيم.

آيا پخش تيزر تلويزيوني را موثر مي‌دانيد؟

اگر پولش را داشته باشيم بله!

نداريد؟

تيزر خيلي گران است. گران‌تر از بنيه سينماي ايران، گران‌تر از آنچه در وسع سينماي ما است.

به‌نظر مي‌رسد رابطه بين سينما و تلويزيون به‌نوعي همراه با دشمني و خصومت است و گويا همه‌جا اين‌طور است؟ آيا مي‌توان گفت سينما و تلويزيون چشم ديدن همديگر را ندارند؟

رابطه سينما و تلويزيون، تابعي از شرايطي است كه پيرامون آنها وجود دارد. سينما، هنر است و فيلمسازي بيانگر نگاه يك فرد انساني است به جهاني كه در آن زندگي مي‌كنيم.

تلويزيون اما رسانه است، يعني برعكس سينما، نه از زاويه فرد به جامعه، بلكه از موضع نگاه جامعه به فرد عمل مي‌كند، هنر با مولفه‌هاي فردي آدمي سروكار دارد و رسانه به الزامات سلوك جمعي مي‌پردازد. بديهي است در جامعه‌اي كه حقوق فردي رعايت مي‌شود و در عين حال فرد نسبت به حقوق اجتماعي مسووليت احساس مي‌كند هيچ‌گونه اصطكاك جدي، بين رسانه و هنر به‌وجود نمي‌آيد. بلكه اين دو در رابطه‌اي متقابل و تكميل‌كننده با يكديگر قرار مي‌گيرند. هنر شگردهاي تاثيرگذاري و توسعه نفوذ رسانه را تقويت مي‌كند و رسانه با تبليغ و فراخواني وسعت بيشتري از مخاطب را براي هنر مي‌پروراند. در جامعه‌اي كه بين رسانه و هنر، اختلا‌ف و كشمكش و خصومت است، بايد به محيط پيرامون آنها مراجعه كرده و ريشه‌هاي اين كشمكش را در شرايط عمومي جامعه جست‌وجو كرد. علي‌الا‌صول براي كشور ما كه به‌دنبال استقلا‌ل هستيم و در شعار ترجيح مي‌دهيم كه بيشتر توليدكننده باشيم تا مصرف‌كننده و از اين بابت، تاوان‌هاي سختي هم مي‌پردازيم بايد دوستانه‌ترين مناسبات بين سينما و تلويزيون وجود داشته باشد. در شرايطي كه بازار سياه كالا‌هاي فرهنگي، انبوه ده‌ها ميليوني مخاطبان ايراني را به خود جلب مي‌كند چه عذر موجهي براي خصومت بين سينما و تلويزيون و دست ياري ندادن آنها به يكديگر وجود دارد؟ آيا ما قصد داريم همچنان بازارهاي فرهنگي خود را در طبق اخلا‌ص گذاشته و به محصولا‌ت وارداتي تقديم كنيم؟ در غير اين‌صورت، خودداري از تقويت توليدكنندگان داخلي كالا‌هاي فرهنگي چه توجيهي مي‌تواند داشته باشد؟

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

مشاهده خبر بعدي

------------
 سه شنبه 11 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن