واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: مي توان سالم زيست!
شايد اين بار تلخ ترين بهانه براي دست گرفتن قلمم، ديدار دوباره تو، خواهر و برادر معتادم، باشد. نمي دانم كه چرا هر بار تو را مي بينم و مي خواهم بر سر قولم بمانم و بي تفاوت از كنارت بگذرم، نمي توانم. نمي دانم چه حسي مرا به دنبال نه چاره جويي و نه راه يابي بلكه براي ريشه كني اين درد از وجود تو و سالم ماندن ديگر فرزندان خاكم برمي انگيزد؟ بي اختيار به ياد ديگر دوستانم مي افتم كه چه بي گناه براي رهايي دامن تو و خانواده ات از چنگال اين درد خانمانسوز چه بي پروا جان دادند و جاودانه ماندند!به ياد چشمان خيس و قامت خميده مادر و پدري كه بر دستان من فرزندشان را بدرقه كردند!وقتي تو را مي بينم به ياد كودكي در يكي از روستاهاي دوردست ديگر سوي سرزمينم مي افتم كه از عشق به مدرسه و علم و دانش، در سرماي زمستان فاصله چندين كيلومتري خانه تا مدرسه را مي پيمايد تا فردا براي من و تو، نويد موفقيت بياورد و در ذهن كوچكش عامل كمبود بودجه براي ساخت مدرسه در دهكده محرومش را جست وجو مي كند؟هيچ مي داني امروز چندمين نفر از هم پيمانانت با افيون جان باخت؟ هيچ مي داني امروز كدامين كودك براي تعظيم پدرش در برابر «دوا» ديگر معني خانواده را نخواهد فهميد؟ امروز چندمين فرزند از مادران مبتلا به اعتياد به دنيا آمد؟ امروز در كجاي شهرت پدر و مادري فرزندشان را مخمور از ميان زباله ها بيرون كشيدند؟!اما شايد نبايد تمام اينها را براي تو بگويم. نمي دانم به مردان بر مسند نشسته كشورم از ظهور مواد مخدر جديد كه ديگر حتي در آدامس هاي وارداتي نيز به وفور يافت مي شود بگويم يا از افول دختران و پسران آينده سرزمينم؟ از اجرايي نشدن طرح منع استعمال دخانيات در اماكن عمومي و سرپوشيده بگويم يا فروش سيگار حتي به كودكان 8-9 ساله؟ ديگر حتي در سريال هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي غرب هم سيگار را بر لب بدمن (BADMAN) فيلم هم كمتر مي بينيم، ولي چهره اول و محبوب فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني ما با دخانيات پررنگتر مي شود! در مرزهاي شرقي چند نفر ساعت پاسداري بي وقفه براي جلوگيري از ورود اشرار و كاروان هاي مواد مخدر مي دهند؟ چه تعداد نيروي انساني سهم ايران عزيز براي جلوگيري از قاچاق مواد مخدر است؟ چند شبانه روز بي خوابي براي خانواده هاي مرزنشين كشورم بايد حساب كنم؟سهم آموزش و پرورش در جلوگيري از جذب روزافزون دانش آموزان به سيگار چيست؟ در برنامه درسي كدام مدرسه ساعتي به آگاهي دادن به دانش آموزان در مضرات سيگار و دخانيات تخصيص داده شده است؟ آيا از گمركات دريايي و زميني و هوايي ما هيچ محموله سيگاري ترخيص نمي شود؟امروز هم براي پيشگيري دير است، سخن از فردا چرا؟ براي داشتن جواناني سالم و پاك آيا نبايد سيگار، اين «ام الفساد» را از لاي انگشتان آنان خارج كرد؟ هزينه آموزش از هزينه ابتلا و درمان سنگين تر نيست؟ آيا راه پيشگيري از راه درمان دشوارتر است؟ آيا ساخت و تجهيز ورزشگاهها و فضاهاي ورزشي در اين زمان كه اوقات فراغت در حدود 15 ميليون دانش آموز است مقرون به صرفه تر از هزينه درمان آنان در 10 سال آينده كه مبتلا به درد بي درمان اعتياد شده اند نمي باشد؟اما حرف پاياني ام براي تو اي همراه ديروز و اي افتاده امروز اين است كه اگر روزي كودكي به طلب گرفتن آتش به پشتت زد تمام لحظه هاي دود شده و باخته عمرت را به ياد بياور، به ياد بياور زماني را، دستي را و كسي را كه با لبخند برايت آتش خانمان سوزي را برافروخت، آتشي را كه تا اين لحظه بي صدا ولي پر درد وجودت و زندگي ات را به خاكستر تبديل كرد و به جاي روشن كردن آتش زندگي او، خود نيز همچون ققنوس از ميان خاكسترها پر بگير و همان همراه ديروزي من شو و بدان مي توان سالم بود، مي توان سالم زيست، مي توان سالم ماند ولي بايد «خواست».گرگان- سميه ميرحيدري
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]