محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844405019
ديپلماسي دولت نهم در گفتگو با متكي
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ديپلماسي دولت نهم در گفتگو با متكي
سرويس سياسي - اجتماعي: منوچهر متكي وزير امور خارجه دولت نهم شايد تنها وزيري است كه در اين كابينه تجربه طولاني از كاري كه به وي محول شده است، دارد و به همين دليل وقتي با وي همكلام ميشوي و در مورد مسائل مختلف پرسشهايت را مطرح ميكني بسيار مايل است به طور وسيع و طولاني به ارائه توضيح بپردازد.
ديگر اين كه نميتواني حدس بزني آنچه را دريافت ميكني ناشي از ذهن خوشبين اوست و يا اين كه به لحاظ تجربه وي و نيز جايگاهي كه دستگاه ديپلماسي كشور در سياستگذاريها دارد و شرايطي كه ايران آن را تجربه ميكند، ضروري است مرد اول وزارت خارجه اين گونه نشان دهد و راحت و مطمئن سخن بگويدو اين اطمينان خاطر در جاي جاي مصاحبه به خوبي قابل مشاهده است.
به عنوان مثال وي ميگويد كه فعاليتهاي هستهاي ايران، امروز به عنوان يك حق در جهان مطرح است و ضمن الگو شدن كشورمان در مساله احقاق حق خود معتقد است كه همگان به اين حق اذعان دارند. او در تبيين بيشتر مساله، به واكنش كشورها - عمدتاً غربي - در مقابل اين حقطلبي كه گسترش روند تحريمها بر ضد ايران را به دنبال داشته است توجهي ندارد و اذعان مي دارد كه دولت نهم هزينههاي ناشي از ادامه فعاليتها و شكستن قفل به اصطلاح را مديريت كرده است.
به هر حال آنچه در پي ميآيد مصاحبه روزنامه اطلاعات با رئيس دستگاه ديپلماسي كشور در چارچوب مسائل مختلف است، اگر چه تلاش كرديم تا موضوعات غيرهستهاي در جاي خود به نحو شايسته پرداخته شود، اما گويا در مورد ايران موضوعات مختلف پيوندي ناگسستني با مساله هستهاي دارد و نميتوان به مصاحبه در چنين سطحي را بدون توجه به اين مساله اساسي سمت و سوي ديگري داد. اگر چه اين مصاحبه تازگي لازم را با توجه به تحولات پس از برگزاري اجلاس شوراي حكام آژانس، نتيجه ارائه بسته پيشنهادي ايران به كشورها و نيز تصميمگيري اتحاديه اروپا در مورد گسترش تحريمها به دنبال سفر سولانا به تهران ندارد كه علت آن نيز وسواس بيش از حد و زير در مورد محتواي اين مصاحبه است كه پس از انجام آن در دهه دوم ماه ارديبهشت، چند روز پيش آن را دريافت داشتهايم، ليكن در شكل كلي چارچوبهاي اساسي سياست خارجي پيرامون مسائل مختلف قابل تشخيص است. با هم اين مصاحبه را ميخوانيم:
***
*شما مديريت وزارت امور خارجه را در زماني به عهده گرفتيد كه دنياي غرب تصور ميكرد با دولت تندرو در ايران مواجه خواهد بود و لذا موضع منفي در برابر آن اتخاذ كرد. از سوي ديگر دولت نهم نيز با تغيير رويكرد در سياست خارجي خود حالت تهاجمي به خود گرفت، چرا؟
**اين بيان كه رويكرد جديدي در عرصه سياست خارجي اتخاذ شد، حرف درستي است. در جريان انتخابات رياست جمهوري ايران، در حقيقت مردم به نوعي نسبت به برخي رويكردهاي قبل در كشور واكنش معناداري را نشان دادند. ما در سالهاي طولاني پس از پيروزي انقلاب تعاملات مختلفي را با كشورهاي غربي داشتيم و اين تعاملات بر همكاري و گفتمانهاي مختلف استوار شده بود، اما اين گفتمانها نتوانسته بود در اساس مناسبات غرب با جمهوري اسلامي ايران و نيز ادعاهاي واهي آنها عليه ما كه از آغاز پيروزي انقلاب وجود داشت، تغييري ايجاد كند. تفاوتها در مقاطع مختلف عمدتا در بود و نبود لبخندها و تعارفات ديپلماتيك بود، درحالي كه ادعاها با استفاده از تبليغات يكسويه و هجمههاي سياسي نسبت به ايران، به قوت خود باقي بود.
مردم ايران در آن انتخابات اعلام كردند كه اعتماد به سياستهاي غرب نداريم. رفتاري كه ميتوان آن را فصل جديدي در انقلاب دانست. در اينجا بحث فرد نيست. طبيعي است اگر ملتي به چنين شناختي برسد، بايد تعامل جديدي را طراحي كند. اين طراحي، تند نبوده بلكه رويكردي مبتني بر واقعيتهاي موجود در تعامل غرب با ايران و در واقع پاسخ و بازتابي از سياستهاي غرب نسبت به ما بود. به نظر ميرسيد با يك پيام ملي كه در قالب انتخابات نمود يافت، لازم بود جايگاه ايران، توانمندي و ظرفيت آن درك شود. اين امر محقق نميشد مگر اين كه در موضوعات مختلف مواضع ابتدايي متحول شود.
كشورها در دنيا به سه دسته تقسيم ميشوند. دسته اول آناني كه خود را در معيار قدرت و قدرتمداري ميبينند و فكر ميكنند كه برخوردار از نوعي وكالت از سوي كشورهاي جهان براي تصميمسازيهاي دوجانبه، منطقهاي و بينالمللي هستند.
دسته دوم كشورهايي كه دنبالهرو آنها بوده و از خود سياست ثابتي ندارند. سياست خود را تابعي از سياست قدرتهاي برخاسته مورد اشاره عنوان ميكنند. دسته سوم كشورهايي مستقل هستند كه ميخواهند باشند و در واقع ميخواهند موازنه جديدي را تعريف كنند.
اينها به تناسب ظرفيتها و توانمنديهاي علمي، اعتقادي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و بينالمللي خود ميتوانند در حد خود اثر بگذارند. در واقع دولت نهم با برخورداري از ظرفيتهاي انقلاب اسلامي با چنين نگاهي در جهت اثرگذاري بر تحولات جهاني برآمد و به نظر من در اين رويكرد توانست اين باور را در محيط بينالملل ايجاد كند. من به فراخور مسئوليت خود با رهبران و مسئولان مختلف كشورها در طول حدود سه سال گذشته ملاقاتهاي زيادي داشتم و برخي از سران كشورهاي غربي به راحتي بيان ميكردند كه اگر قصد ايران اين بوده كه آن را به عنوان قدرت تاثيرگذار بپذيريم، به اين باور رسيدهايم و قبول داريم، بنابراين رويكرد جديد دولت در عرصه سياست خارجي مبتني بر نوعي اعتراض به مناسبات ناعادلانه و يكسويه در مديريت محيط بينالمللي و انتقاد شديد از يكهتازي قدرتهاي درون باشگاه قدرت جهاني بود.
*از آنجا كه اجراي اين سياست در واقع بر هم زدن آرامش صوري در عرصه بينالملل به واسطه حضور برخي قدرتهاي مدعي حاكم بر جهان بود، بفرماييد در اين چارچوب به چه مشكلاتي برخورد كرديد؟ امتيازهايي كه ايران كسب كرد چه بود؟ آيا هماهنگي كامل بر ظرفيتهاي داخل با خط مشي خارجي دولت حاكم است؟
** همانگونه كه بيان داشتيد، كشورهايي خود را حاكم بلامنازع در محيط بينالمللي ميدانند. مناسبات مبتني بر اين ديدگاه در دوران جنگ سرد به يك شكل و پس از پايان آن به شكل ديگري باز تعريف شده بود. در اين دوران نوعي غرور و خود بزرگبيني براي يك قدرت در دنيا فراهم شد كه چون جهان به سوي تك قطبي شدن پيش ميرود، پس تنها او حاكم بلامنازع دنياست. البته در دهههاي پس از جنگجهاني اين قدرت اقتصادي و نظامي يعني آمريكا، فضايي از رعب و نياز را در محيط بينالمللي پراكنده بود و كشورها احساس ميكردند كه نميشود از اين جو و فضاي به وجود آمده خارج شد.
اين قدرت از بازوي رسانهاي و تبليغاتي گستردهاي هم برخوردار بود و با قدرت اقتصادي خود بر مناسبات مالي، پولي در هر نقطه از دنيا اثر ميگذاشت. اگر لازم بود قيمتها را افزايش يا كاهش ميداد.
شرايطي را براي دنيا فراهم كرده بودند كه اوضاع را لايتغير جلوه دهند و اين رويه نه با مباني اعتقادي ما همخواني دارد، نه با رسالتهاي انقلاب اسلامي هماهنگ است و نه با آرمانهاي ملتهاي خواهان استقلال مطابقت دارد، اما اين شرايط را ايجاد كرده بودند. انقلاب اسلامي به اين باور در حوزه نظري، خدشه وارد كرد كه اين رهيافت باور درستي نيست.
تحولات سالهاي اخير سلاح اصلي اثرگذار آنها كه بر رعب و جنگ رواني استوار بود، تا حدودي زيادي از كار افتاد. يعني كشوري كه با تكيه به قدرت نظامي خود به راحتي در هر جاي دنيا كه اراده ميكرد، وارد و اهدافش را پياده ميكرد، مشاهده ميكنيد كه 6 تا 7 سال است كه در عراق و افغانستان زمينگير شده و ارعاب او ديگر اثرگذار نيست. در حوزه اقتصادي براي نخستين بار خود را با يك چالش جدي مواجه ميبيند و همه صاحبنظران ميگويند كه كاهش ارزش دلار بر اركان اقتصادي آمريكا و مناسبات آن در جهان اثر گذاشته است. ما فكر ميكنيم كه تعقل بينالمللي و يك تدبير واقعا چندجانبه بايد حاكم شود و اين نميشود مگر اينكه كساني كه فكر ميكردند در مناسبات جهان همه كاره دنيا هستند، تعديل شوند و شكستهايشان را بپذيرند. فكر ميكنم اين يك رويكرد منطقي است كه به مناسبات ناعادلانه در مديريت جهاني خدشه وارد كنيم. كساني كه در برابر اين ديدگاه معتقدند كه ما بايد آنچه را در دنيا هست بپذيريم و با اين مناسبات همراه شويم و در طول يك يا چند قدرت باشيم. اين كه ايران بايد جايگاهي متناسب با موقعيت ژئوپولتيك، تاريخ، تمدن، فرهنگ، اعتقادات و سابقه منطقهاي كه ما در آن زندگي ميكنيم داشته باشد، كاملا روشن است، اما چگونگي قرار گرفتن در اين جايگاه بسيار مهم است. بايد مناسبات عادلانه باشد والا شاه هم مانند دانه تسبيحي به نخ آنها بسته بود. شاه در منطقه جايگاه خاصي داشت، اما همه ميدانند كه اركان اين كشور در آن زمان وابسته به قدرتهايي بود كه حامي شاه به شمار ميآمدند. بايد پرسيده شود كه اگر ميخواستيم آن مناسبات را بپذيريم، چرا انقلاب كرديم؟
پيام امام (ره) براي ملت ايران استقلال و حفظ آن بود. البته حفظ استقلال به اين معنا نيست كه با دنيا ناسازگاري داريم؛ بلكه در موضوعاتي كه به ما مربوط ميشود طبيعي است نظر خود را داريم و اين حتما خوشايند كساني در دنيا نيست. حركت امام (ره) چه قبل و چه بعد از پيروزي انقلاب در حوزههاي داخلي و يا خارجي مبتني بر چنين نگاهي بود.
اعتقادم اين است در طول اعمال اين رويكرد توسط دولت نهم، مخاطبان بيشتري در دنيا هم در حوزه مردم و هم در حوزه دولتها پيدا كرديم. حتي مخالفين مواضع ما را شنيدني ميدانند.
برخي در دنيا در ابتدا مطرح ميكردند كه مسئولان جديد ايران محيط بينالملل را نميشناسند و پس از مدتي مواضع خود را تصحيح خواهند كرد؛ ولي وقتي اين مواضع تكرار شد، گوش كردند ببينند چه ميگوييم و احساس كردند رويكرد جديدي اتفاق افتاده است و بايد در آن تعمق كنند ما در سياست خارجي دولت نهم، مرعوب نشدن، اصول راهنما و يا نقشه راه داشتن، هدفگرا بودن، توجه به واقعيتهاي جهان و براساس اين چارچوب، طراحيهاي مناسب، حركت از موضع مدعي به جاي متهم را براي اعمال سياست خارجي دنبال ميكنيم.
*آقاي وزير! عرصه بينالمللي همواره صحنه تعارض بوده و در تاريخ معاصر به ويژه دوران جنگ سرد از دل اين تعارض جنبش هايي چون عدم تعهد شكل گرفت؛ اما پس از مدتي اثرگذاري آن از بين رفت و اين يك تجربه جهاني است.
در شرايط فعلي به نظر ميرسد ايران ديدگاههايي منحصر به فرد را مطرح ميكند كه تك صدايي آن بيشتر به چشم ميآيد. ضمن اين كه تئوريهايي كه ايران ارائه ميكند لازم است در قالب و چارچوب به جهانيان به صورت تثبيت شده، ارائه شود.
آيا راهكار لازم در اين مورد انديشيده شده است. ضمن اين كه منظور بنده در پرسش قبل اين بود كه وقتي ايران در چالش با سياستهاي معمول در دنيا قرار ميگيرد، طبعا با مقاومتهايي روبهرو ميشود كه نياز است دولت از همه ابزارها و امكانات در داخل استفاده كند و پشتيباني شود، آيا اين اتفاق در داخل رخ داده است؟
**از همين منطق و محدودهاي كه سئوال اول را طرح كرديد، بحث را ادامه ميدهم.
بايد گفت كه مساله جنبش غيرمتعهدها و مساله هزينه - فايده مثالهاي خوبي است.
پس از پايان جنگ سرد، جهان وارد فضاي جديدي شد كه از مشخصههاي پايان دوران جنگ و فروپاشي شوروي، فتور در تاثيرگذاري سازمانها و مجموعههاي منطقهاي مانند سازمان كنفرانس اسلامي، غيرمتعهدها و مجموعههايي كوچكتر بود. حتي برخي هم نابود شدند. شايد برخي اعضاي جنبش عدم تعهد دنبال اين بودند كه در مناسبات ديگري وارد شوند. اين را من از شما ميپذيرم و درست است، اما در اين دوران ، آمريكا گمان ميكرد قادر است سياست تك قطبي را در دنيا اعمال كند و بقيه هم در حالت صبر و انتظار بودند تا ببينند تحولات به كدام سمت گرايش مييابد. ليكن در سالهاي اخير منطقه گرايي را در حال نضج و رشد ميبينيم.
اخيراً تهران ميزبان اجلاس اتحاديه همكاري كشورهاي حاشيه اقيانوس هند بود. من سومين دوره مديريت اين اجلاس را داشتم و اجلاس تهران با شرايط سه سال قبل و نگاه اعضا به اين اتحاديه كاملا متفاوت بود. جنبش عدم تعهد هم پس از يك دوره 15 ساله ركود، در بحث هستهاي نشست تروييكا را برگزار و مواضع سنتي خود را در حمايت از حقوق اعضا مطرح ميكند. اين جنبش در اجلاس بعدي تروييكا در آفريقاي جنوبي و اجلاس وزيران در مالزي و اجلاس سران در هاوانا در بحث هستهاي، از مواضع ايران حمايت ميكند.
در اجلاس هاوانا كه قبل از اجلاس سال گذشته مجمع عمومي سازمان ملل برگزار شد، فضايي به وجود آمد كه سبب شد سران كشورها در اجلاس نيويورك نطقهايي متفاوت با سالهاي گذشته ارائه دهند، لذا تصور ميكنم جنبش عدم تعهد در ح-ال احيا و ايفاي نقش دوباره خود است. ما در سال گذشته اجلاس وزيران عدم تعهد درباره حقوق بشر و تنوع فرهنگي را در تهران برگزار كرديم و مصوب شد كه ايران مركز حقوق بشر و تنوع فرهنگي جنبش باشد.
در اجلاس اقيانوس هند هم تصويب شد ايران مركز علوم و تكنولوژي اتحاديه باشد. اينها به چه معناست؟ به معناي بازگشت دوباره منطقهگرايي و مجموعههايي كه به نوعي كشورهاي در حال توسعه را نمايندگي ميكنند؛ بنابراين ما خارج از واقعيتهاي جاري در جهان نيستيم. در سازمان كنفرانس اسلامي هم وضع اين گونه است. كميته هماهنگي جنبش عدم تعهد در نيويورك، برگزاري اجلاس اصلي سالانه وزراي امور خارجه در تهران را در مرداد ماه تصويب كرد.
ما با برگزاري اجلاس وزيران در تهران به اجلاس سران غيرمتعهدها در مصر ميرويم كه زمينه رياست ايران را براي دوره بعد از مصر فراهم ميسازد.
كاري كه در دهه 90 وزارت خارجه درباره سازمان كنفرانس اسلامي انجام داد. برگزاري اجلاس سران در سال 2012 پس از مصر، گوياي جايگاه ايران از يك طرف و جنبش عدم تعهد از طرف ديگر است، لذا با اين مطلب شما موافقم كه ايران بايد مواضع خود را در قالبهاي منطقهاي و مجموعه كشورهاي همفكر تسري دهد و اين نكته مهمترين دستور كار دستگاه ديپلماسي كشور است. اين كه وزيران خارجه و سران كشورهاي كنفرانس اسلامي و نيز جنبش عدم تعهد از موضع ما در مساله هستهاي حمايت ميكنند، گوياي آن است كه ديپلماسي ما تاثيرگذار و فعال بوده است.
از منظر فايده و هزينه موضوع هستهاي نيز بايد توجه داشته باشيد كه ما از يك دوره ، ولو به نام داوطلبانه در يك تصميمي كه اتفاقا در ماههاي پاياني دولت آقاي خاتمي اتخاذ شد، خودمان را خارج كرديم. در سال 84 (در دولت قبل) كه غرب بسته پيشنهادي را ارائه داد ما آن را بررسي كرديم و تصميم گرفته شد كه رويكرد هستهايمان را تصحيح كنيم. اتفاقا در اين رويكرد جديد هستهاي، مجموعه نظام و جريانهاي سياسي شريك هستند و اين به معناي ظرفيت ملي كشور ارزيابي ميشود. ما از ابتدا ميدانستيم كه وقتي تعليق تحريمي را متوقف ميكنيم و فعاليتهاي هستهاي را از سر ميگيريم، اين رويه، بازتاب خواهد داشت و ممكن است هزينههايي داشته باشد.
فايده اين كار براي ما روشن بود. تلاش كرديم هزينههاي احتمالي آن را در نهايت دقت كنترل كنيم. زماني كه غربيها تهديدهايشان را شروع كردند، بين خودشان اين مساله بود كه با بردن پرونده ايران به شوراي امنيت، كشور بهم خواهد ريخت و اگر قطعنامهاي در شوراي امنيت تصويب شود، همه چيز در ايران متوقف ميشود.
ما در 2 سال و نيم گذشته توانستيم به خوبي پيامدها را مديريت كنيم. وقتي مجموعه مناسبات اقتصادي كشور را طي اين مدت مطالعه ميكنيم، تصورمان اين است كه گامهاي بلندي برداشتهايم و توفيقات زيادي به دست آورديم كه آخرين آن در روزهاي پاياني سال گذشته اتفاق افتاد و آن انعقاد قرارداد انرژي با سوييس بود.
اخيرا ًهم قراردادي با عمان بستيم و اين در حوزه كارهاي كلان اقتصادي با وجود فشار برخيقدرتها در جلوگيري از كار جدي اقتصادي با ايران قابل توجه است، لذا باور ما اين است وارد عرصهاي شدهايم كه شرايط را از نپذيرفتن 20 سانتريفيوژ با وجود چانهزنيها، اكنون به هزاران سانتريفيوژ رسانديم. هستهاي شدن ايران، به معناي قابليتهاي فني توليد انرژي هستهاي، به يك باور در دنيا تبديل شده است. ما اكنون به عنوان كشوري كه توانستيم سياست و حقوقمان را اعمال كنيم، مطرح شدهايم. كشور توانست در عرصه فني و تخصصي و نيز در عرصه سياسي در حد بسيار بالايي با پشتوانه مجموعه دولت و مردم، تحت رهبري هوشمندانه نظام، شرايط را مديريت كند.
* دولت نهم در يك اقدام نو، شيوه نامهنگاريها به سران كشورهاي قدرتمند، حضور موثرتر در مجامع بينالمللي و سياست گرايش به شرق را برگزيد. ارزيابيتان از كارهاي انجام شده در اين زمينه چيست؟
** برخي از اقداماتي كه انجام شد، اعم از بيان ديدگاهها، ايجاد ارتباط با دولتها و نيز ملتها موجب شد كه طرفها تمركز بر حرف ايران پيدا كنند كه چه ميگويد. برخي از حوادثي كه اتفاق ميافتد براي آن است كه توجهات را جلب كند. انقلاب اسلامي و پيامدهاي بعدي توجه به اسلام را زياد كرد. چاپ قرآن و يا چاپ كتابهايي با نگرش معرفتي و عرفاني اسلامي در خارج از كشور، آمار روبه رشد بالايي دارد. ما حرفهايمان در دنيا شنيدني و توجهات به ايران جلب شده است. در گفتگوهاي اينجانب با بسياري از سران، آنها اذعان ميكردند كه ما حرف آنان را ميزنيم و مواضع ما را قبول دارند. در نگاهي كه به نظام بينالمللي و فقدان عدالت در آن را مطرح ميكنيم، اعلام ميكنند كه طرفدار اين ديدگاه هستند، لذا سعي كرديم هم در روابط با دولتها و هم در تعامل با ملتها ارتباط خوبي ايجاد كنيم. ما اين تصور را داريم كه ايران در محيط بينالملل صاحبنظر در مسائل و مصمم به حفظ مواضع خود و بيان ديدگاههايش است و به همين دليل توجهات جلب ميشود. ما از فرصتهاي ايجاد شده استفاده كرديم. در چارچوب نگاه به شرق، متوازن كردن روابط خارجي از شعارهاي اصلي ماست.در دوران قبل از پيروزي انقلاب جايگاه سياسي ايران منوط به تاييد قدرتهاي موثر غربي بود. مناسبات اقتصادي آن به غرب گره خورده و زيرساختهاي آن نيز با غرب تعريف شده بود. تكنوكراتها در غرب آموزش ميديدند و لذا تجانسي در رفتار اقتصادي، سياسي و فناوري بين ايران و غرب وجود داشت. انقلاب اين فضا را شكست و ما بايد در چارچوب اين فضاي جديد ظرفيتهاي مختلف را در دنيا تعريف ميكرديم. براي اين كار به موازات بيان رويكردها، مستندسازي و تعريف دقيق مواضع و ديدگاههاي خود را كه مورد توجه هر ديپلماسي هوشمندي است؛ يعني ديپلماسي مكتوب را در دستور قرار داديم. توجه كنيد اگر چنين رويهاي دنبال نميشد برخي تصور ميكردند رفتار سياسي ايران لحظهاي و شعاري است، اما با اين سياست به همان اندازه كه مواضع دقيق و مشخص در كادر و قالب مكاتبات تعريف ميشد، امكان مطالعه و مشاهده بازخوردهاي آن در لايههاي دروني جريانهاي متنوع قدرت و افكار عمومي نسبت به اين سياستها را براي ما فراهم ميكرد. در حوزه روابط اقتصادي گامهاي خوبي برداشته شد. نكته مهم آن بود كه تجارت صرف يك رابطه و همكاري اقتصادي پايدار محسوب نميشود، بلكه بايد در زيرساختها گرهخوردگي ايجاد كرد. با اين نگاه در دولت جديد فكر كرديم كه بايد ظرفيتها را در همه جاي دنيا شناسايي كنيم و اين البته به معناي مخالفت در ادامه كار متعال اقتصادي با غرب نبود و نيست.
ما از ظرفيت غرب به ميزان اشتياق آنان و از ظرفيتهاي ديگر مناطق جهان به ميزان توان و تاثير آنها استفاده ميبريم و به همين دليل در حوزه آسيا و ديگر حوزهها ظرفيتهاي جديدي را شناسايي كرديم. در زيرساختهاي صنعتي از ظرفيتهاي ديگر سود ميبريم و به اين مثل معروف كه همه توجه داريم، چون اقدامي عقلايي و تدبيري هوشمندانه براي حفظ منافع كشور است.
فكر ميكنيم ما دراين سياست تا حد زيادي موفق شديم. حتي در درون اروپا هم تعريف جديدي ارائه كردهايم. ميدانيد كه بيش از 70 درصد مناسبات اقتصادي ايران با اروپا متمركز بر همكاري با 3 كشور بود، اما در داخل اروپا ظرفيتهاي ديگري وجود داشت كه آنها را شناسايي كرديم تا توازني در مناسبات ما با كشورهاي اروپايي به وجود آيد. فكر ميكنم همگان اين سياستها را قبول دارند. ممكن است در اجرا به همه اهدافي كه طراحي كرديم نرسيده باشيم، چون زمان براست. به هرحال سياست نگاه به شرق اين تلقي را ايجاد نكند كه ظرفيتهاي ديگر را ناديده ميگيريم، ضمن اين كه شرق به معناي جغرافيايي آن نيست، بلكه خروج از انحصار غرب به معناي اروپا و آمريكا و استفاده از همه ظرفيتهاي ديگر است.
* بزرگترين مشكل و چالش ايران درباره مساله هستهاي شكل گرفته است. وزارت خارجه در اين باره چه جايگاهي دارد؟ آيا ابهامي در شرح وظايف وزارت خارجه با شوراي عالي امنيت ملي در اين خصوص وجود ندارد؟
** ما كه در كار و پيگيري اين پرونده بوديم، ابهامي نداشتيم. پيگيري موضوع هستهاي در دولت گذشته به دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي سپرده شد و اين سياست در دولت جديد هم ادامه يافت؛ بنابراين مسئول پرونده هستهاي دبير شوراي عالي امنيت ملي است. سياستگذاري درحوزه هستهاي توسط مجموعهاي صورت ميگيرد كه وزارت خارجه در تمامي مراحل تصميمسازي آن حضور دارد و در همه مراحل عضو ثابت است.
تصميمهايي كه در حوزه فني اتخاذ ميشود، به مسئوليت سازمان انرژي اتمي است. بخش ديگر آن ديپلماسي است و ثقل كار در ديپلماسي هستهاي توسط وزارت خارجه يا راسا انجام ميشود و يا زمينهساز ميشود. سفرها، ديدارها و مذاكرات دبير شوراي عالي امنيت ملي در دولت نهم با تمهيدات وزارت خارجه بوده ضمن اين كه ما در 130 نقطه دنيا نمايندگي داريم كه بخشي از مذاكرات سياسي با كشورها، انتقال پيامها و تبيين مواضع توسط سفرا و نمايندگان سياسي انجام ميشود. فكر ميكنم در موضوع هستهاي با هدايت مقام معظم رهبري و رويكردي كه دولت پيگير آن بوده است، مجموعه تيم هستهاي در كشور در يك همكاري موثر و سازنده در دولت نهم كار را به پيش برده و دستاوردهاي مهمي در حوزه فني و ديپلماسي داشته است.
* يكي از اشكلاتي كه منتقدان به دولت نهم وارد ميدانند بياعتنايي به درخواستهاي بينالمللي و در نتيجه وضع برخي تحريمها و صدور چند قطعنامه است. آيا به نظر دولت اين روند به سود ايران بوده و ما برنده اين بحران خواهيم بود؟
** غيرواقع بينانه نيست اگر بگوييم ما اكنون هم در جايگاه برنده هستيم. به اين روند نگاه كنيد. ما در 3 سال گذشته در حوزه فني به جايگاه بسيار خوبي رسيديم. در حوزه ديپلماسي اين حق را به يك باور عمومي در ميان ملتها و بسياري از دولتها تبديل كرديم. وقتي 118 كشور عضو جنبش عدم تعهد از ايران حمايت ميكنند، اين حاصل يك كار بسيار فشرده و مستمر دستگاه ديپلماسي كشور است. در جريان اجلاس كوالالامپور همكاران من تا 4 صبح در اجلاسهاي كارشناسي بحث و گفتگو ميكردند تا حقانيت موضع ما را اثبات كنند، نتيجه آن شد كه در اجلاس عدم تعهد در هاوانا و كنفرانس اسلامي در باكو و سنگال به راحتي اعضا همراه ما شدند. اين سوال خوبي است (همان كه شما مطرح كرديد) چرا در قبال برخي خواستها تمكين نميكنيم؟ اين خواستها چيست؟ بايد آنها را براي مردم مشخص كنيم. براي غربيها در مساله هستهاي ايران يك نكته رمزي وجود داشت و آن اين كه فعاليتهاي مربوط به نوآوري هستهاي خود را كند. ما اين راه را قبلا رفتيم و آن را تجربه كرديم. مقام معظم رهبري فرمودند كه ما بايد اين را تجربه ميكرديم تا آيندگان نگويند كه چرا يك بار تعليق نكرديد؟ اگر تعليق ميكرديم، آنها به ما فنآوري هستهاي ميدادند؟ سوخت و امكانات ميدادند و همه مشكلات حل ميشد؟ آيا چنين شد؟ برخي تعامل با غرب و آمريكا را اينگونه تعريف ميكنند كه اگر ميپذيرفتيم همه مشكلات حل ميشد، خب ما پذيرفتيم آن هم نه يك ماه، نه سه ماه، نه يك سال، بلكه بيش از 2 سال، حاصل اين همراهي بسته پيشنهادي مردادماه 84 بود. در اين بسته پيشنهادي همه چيز بود جز حق ايران براي غنيسازي. اين يعني تحقير يك ملت، و ملت ما هم سريعا به اين رويكرد نادرست، با تصميم شجاعانه نمايندگانش كه در خانه ملت اتخاذ و ابلاغ شد، پاسخ داد. ما پيامدهايش را هم توانستيم به شكل خوبي مديريت كنيم تا آنان نتوانند از فضاي تحريم استفاده كنند. امروز تحريم بحثي قديمي و مربوط به دهههاي 1960 و 1970 است. كشوري كه 15 همسايه دارد، تحريم آن معنا ندارد. امروز سادهترين كار در دنيا تجارت و آسانترين كار فروش انرژي است.
مگر ميشود از منافع اقتصادي كار با ايران چشم بست؟
اكنون حتي شركتهاي آمريكايي به طرق مختلف سعي دارند با ايران فعاليتهاي اقتصادي داشته باشند و اگر به خاطر شرايط آنها نبود، ميتوانستيم نام اين شركتها را ببريم. اين نشان ميدهد كه تحريم حتي در خاك آمريكا هم عملي نشده و اثر نداشته است. اينها دنبال فضاي رواني مساله بودند و به عنوان كسي كه در تصميمسازيهاي بيروني بودم، بايد عرض كنم كه تلاش كرديم اثرات تحريم را مديريت كنيم كه شد.
* برطبق اعلام قبلي، ايران مذاكره با 1+5 را قطع كرده و تاكيد ميكند كه فقط در چارچوب آژانس حاضر به مذاكره است. آيا ايران به اين اعتقاد رسيده است كه آژانس خارج از اراده برخي كشورهاي عضو گروه 1+5 ميتواند موضوع هستهاي ايران را به سرانجام برساند؟
** مساله اين است كه ما در سال گذشته براساس تفاهمي كه با آژانس كرديم، يك تصميم اساسي گرفتيم و با گشودن فصل جديدي از همكاري، به همه سؤالات، ابهامها و.... مورد نظر آژانس در يك برخورد شفاف پاسخ داديم. آژانس از سوي سازمان ملل ماموريت دارد و نماينده سازمان ملل است. من نميخواهم وارد اين بحث شوم كه امروز سازمانهاي بينالمللي واقعا مستقل عمل ميكنند و يا چگونهاند؛ اما به لحاظ فني ما به عنوان عضو آژانس تعامل خود را با اين نهاد تعريف كرديم و مداليتي مورد توافق براساس برنامه كار اعمال شد و ما موضوعات در دستور كارمان را به پايان رسانديم. ما پاسخها را علاوه بر 6 موضوع، در مورد مطالعات ادعايي در همان مقطع ارائه داديم و روند كار ما با آژانس پس از مداليتي يك روند عادي و طبيعي به خود گرفت و ما به دنبال مداليتي جديد نيستيم، بلكه در شرايط كاملا عادي داريم با آژانس همكاري ميكنيم. اين كه گفتگويي با گروه خاص صورت نگرفت نه از باب اين است كه با كسي گفتگو نميكنيم. خير! موضوع پرونده ايران در جايگاه اصلي خود يعني آژانس به پايان خط رسيده است. البته همكاري اعضا با آژانس موضوعي تمام نشدني است و كشورهاي عضو بايد به همكاري خود ادامه دهند. اين كه آژانس چه تعاملي بكند، ما تاكنون سعي كرديم در يك همكاري شفاف و صميمانه با آژانس مواجه شويم. قضاوتهاي آژانس تاكنون گواه اين مدعاست كه در فعاليتهاي هستهاي ايران انحرافي مشاهده نشده است، لذا ما همكاريمان را با آژانس ادامه ميدهيم و ممكن است؛ در قالبهاي ديگر با كشورهاي 1+5 و يا گروهي از كشورها، گفتگو كنيم. بحث در موضوع صرفا هستهاي ايران بحث تمام شدهاي است.
از ابتداي طرح مساله هم روشن بود كه از نظر ما مساله تمام شده است. ليكن يك طرف قضيه طرف مقابل هستند كه همچنان مدعي هستند.
اين موضوع مهم و حساس است. برخورد با آن هم انگيزههاي مختلفي دارد. انگيزه بسياري از كشورها در اين موضوع سياسي است.
* و امنيتي......
** آقاي پوتين در اولين ديدار خود با آقاي احمدينژاد در حاشيه اجلاس نيويورك گفت كه ما ميدانيم شما دنبال بمب هستهاي نيستيد. در گزارش جامع اطلاعاتي آمريكا آن هم در اوج تبليغات آن كشور در دو سه سال اخير آمده است كه ايران به دنبال تسليحات هستهاي نيست. وقتي در ژنو با سفراي خلعسلاح كشورها بحث ميكرديم و استدلالها روشن بيان ميشد و به همه سئوالها پاسخ داديم، در آن ميان يكي از شركتكنندگان غربي ميگفت: پاسخ داديم: بحث بر سر مباني است. آمريكا زياد حرف ميزند و ادعاهاي زيادي دارد، اما در يك جايي بايد روشن شود. در تمام اين مدت آژانس براساس اطلاعات ريز و درشت و غلط آمريكا به اين سو و آن سو كشيده شد. ولي در تمام گزارشهاي آن بدون استثنا آمده كه ايران انحرافي نداشته است. براي يك موضوعي كه اثبات نشده بلكه درصد بسيار بالايي برائت حاصل شده است، شوراي امنيت براساس چه جرم انجام نشدهاي مجازات تعيين ميكند؟ اين موارد نشانه برخورد سياسي است نه امنيتي. ما تصور ميكنيم كه شرايط غرب متفاوت شده و براي بخش قابل توجهي از اعضا روشن شده است كه عمق مسائل چگونه است و اكنون هم بحثهايي را دارند. ما از ابتدا گفتيم تعاملمان سازنده است و اكنون حرف ما اين است كه مسائل هستهاي، امنيتي، اقتصاد جهاني، بحرانهاي منطقهاي و... هم براي ما و هم براي آنان مهم است و منطقه و فرامنطقه با مسائل گوناگوني روبروست و ايران به عنوان يك كشور مسئول و متعهد و به عنوان يك قدرت اثرگذار آمادگي دارد كه به خروج از بنبست كمك كند و اين روح بحثي است كه در قالب بسته پيشنهادي ايران طرح ميشود. ما فكر ميكنيم بسته پيشنهادي ايران، بسته جامعي است كه راه را براي يك گفتگوي سازنده و مسئولانه باز ميكند و ما محتواي اين بسته را با روسيه، سوييس، چين و نيز برخي اعضاي جنبش عدم تعهد به بحث گذاشتيم. با اروپا هم آماده رايزني هستيم. براي اين كه يك بار ديگر اراده جدي جمهوري اسلامي ايران را در راه ورود به يك گفتگوي سازنده و جامعالاطراف پيرامون مسائل نشان دهيم. البته برخي ميگويند ايران ميخواهد همه مشكلات جهان را حل كند. ما كلمه جهان را به كار نبرديم. به نظر ما مسائلي در منطقه و فرامنطقهاي وجود دارد كه مهم است و در حوزه سياسي، امنيتي، اقتصادي و... قرار دارد و ايران براي اين موضوعات اساسي نيز طرح و پيشنهاد و حرف دارد و ميتواند در يك گفتگوي سازنده با طرفهاي مختلف آنها را به بحث بگذارد و لذا بسته پيشنهادي را براين اساس طراحي كردهايم. اين نوع نقشپذيري هم يك واقعيت است چرا كه ايران يك جزيره در اقيانوس آرام نيست بلكه يك محور - كشور است. البته طبيعي است هر كاري در آغاز ممكن است همه انتظارات رابرآورده نكند. به هرحال اگر حرف از محتواي مناسب، رويكرد درست و منطق قوي برخوردار باشد، جاي خود را باز ميكند. ما معتقديم سر فصل موضوعات بسته پيشنهادي ايران عمدهترين موضوعاتي است كه امروز در محيط بينالملل همگان با آن سروكار دارند. در منطقه ما هم مسائلي مطرح است. ما كارمان را با آژانس ادامه ميدهيم، اما به اين معنا نيست كه با ديگران گفتگو نكنيم. ما همواره از مذاكرات اصولي حمايت كرديم.
* آيا در چارچوب بسته پيشنهادي مذاكره با آمريكا هم مطرح است؟
** آمريكا در بحث هستهاي خود را در قالب 1+5 تعريف كرد، سپس براي مذاكره با ايران شرطهايي گذاشت. اين به منزله ترس آنها از مذاكره هستهاي است. ورود آمريكا به مذاكره يعني شكست هژموني آن و پذيرش شكست سياستهاي اعلامي رواني است. اين درحالي است كه ما بايد شرط قائل ميشديم نه آمريكا. آن زمان كه بحث و گفتگوهاي 1+5 و نماينده آن مطرح بود، آمريكا درخواستي براي گفتگوي دوجانبه در بحث هستهاي مطرح نكرد. اكنون هم گفتگو پيرامون پرونده هستهاي ايران را تمام شده ميدانيم، اما درباره اصل مساله هستهاي در محيط بينالملل آماده گفتگو هستيم و همان گونه كه گفتم براي بسته پيشنهادي سرفصلهايي را تعريف كردهايم كه مهم است. به هرحال، اكنون موضوع هستهاي ايران ديگر موضوع مذاكره نيست. بحث كلي هستهاي در قالب انرژي و تحقيقات با كاربرد صلحآميز مطرح است و ما آمادگي گفتگو با طرفهاي مختلف پيرامون اين مباحث از جمله مبحث كلي هستهاي را داريم.
* حتي با آمريكا؟
** ما طرفهاي مختلفي را تعريف كردهايم كه ميتوانند طرف اين گفتگو باشند و موضوعات به گونهاي است كه گفتگوهاي جمعي را ميپذيرد.
* آيا دو سه موضوعي كه (در قالب مطالعات ادعايي) در قطعنامه 1803 آمده است، به لحاظ حقوقي مسئوليتآور نيست؟
** ما مواردي را كه آژانس مطرح ميكند، پاسخ ميدهيم. توضيحات بيشتر هم ميخواهند، ارائه ميكنيم و اين آژانس است كه بايد آن را نهايي كند. آژانس پس از سالها، مسئوليت مهمي كه دارد اين است. از نظر ما مساله تمام شده است و كارطبيعي خودمان را اكنون انجام مي دهيم و در حقيقت آژانس بايد در كنار همه بازرسيهايي كه انجام داده و همه سوالاتي كه برايش روشن شده است ، آنچه را كه لازم است بايد به عنوان وظيفهاش اذعان كند و هر وقت اعلام كرد ، به آن خوشامد ميگوييم .
* در محافل آمريكايي گاهي از جنگ و گاهي از حل ديپلماتيك مساله ايران صحبت ميشود. دستگاه سياست خارجي ايران در رصد كردن سياست آمريكا به چه نتايجي رسيده است؟
** بايد شرايط خاص آمريكا را در نظر گرفت . آنها در شرايط خلا تصميمگيري و تصميمسازي هستند و اين شرايط در طول دو سال گذشته حاكم بر كاخ سفيد بوده است و اتفاقا از بزرگترين مشكل آمريكاست.
شرايط داخلي آمريكا هم مزيد بر علت شده است. هيچوقت تصميم سازيهاي داخلي آمريكا تا اين حد دچار خدشه نميشد. كمتر پيش آمده است كه يك موضوع سياست خارجي درمسائل داخلي اثرگذار باشد. البته در 29 سال پيش موضوع گروگانها در ايران چنين شرايطي را براي آمريكا ايجاد كرد. امروز شكستهاي پي در پي آمريكا در عراق لبنان ، افغانستان، فلسطين ، آن را در وضع خاص قرار داده است و برخي خيال ميكنند بيان اين نظرات دستكم گرفتن يك كشور و توجه نداشتن به محيط بينالملل و اثرگذاريهاي آن است. خير! اتفاقا ما واقع بينانه نسبت به موضوعات نظر ميدهيم . جريان حاكم بر آمريكا پس از انتخابات كنگره، دچار يك سردرگمي جدي است اكنون 150 هزار نيرو در عراق هستند و يك عده ميگويند اين نيروها در عراق باقي بمانند، جريان مقابل خلاف آن را ميگويد. اكنون در آمريكا سخن از تغيير است و وقتي سخن از تغيير ميشود، ظاهرا اقبال به آن بيشتر شده است . در چنين فضايي آمريكا را در وضعي نميبينيم كه يك بار ديگر گزينه نظامي را در دستور كار خود قرار دهد. البته مثالي از دوران انقلاب بود كه حضرت امام (ره) ميفرمود: "حيواني كه شاخ دارد و عقل ندارد بايد توجه به آن داشت و مراقبت كرد"، ولي با نگاهي به شرايط، جاري در منطقه، آمريكا را در وضعي نميبينيم كه خود را وارد ماجراجويي جديدي بكند، چرا كه با شكست حتمي مواجه ميشود.
* دوره مذاكره ايران و آمريكا در باره عراق چه دستاوردي داشت و اكنون چالش تازه درباره دور جديد مذاكرات برسر چيست؟
** آمريكا در ماههاي اخير با توجه به مشكلاتي كه در اعمال سياستهاي نادرست خود در عراق داشت، به دنبال ايجاد درگيريها و جنگهاي جديد در آن كشور بوده است. آنان يكسال پيش هم اين تجربه را كردند تا بين شيعيان اهل سنت اختلاف ايجاد كنند. اخيرا دولت عراق تصميم گرفت اعمال حاكميت كند و سلاحهاي غيرمجاز راجمعآوري كند. ما هم معتقديم دولت قانوني مالكي در يك رويكرد سياسي و امنيتي بايد اعمال حاكميت كند؛ اما به ناگاه با يك رويكرد شديد نظامي از سوي آمريكا با بمبارانهاي گسترده درمناطق جنوب و شهر بغداد مواجه شديم . با توجه به حضور 6 ساله نيروهاي خارجي در عراق كه مدعي كنترل اوضاع هستند، بمباران يك شهر براي يافتن يك يا دو نفر كه متهم هستند ضمن اين كه هيچ توجيهي ندارد، يك جنايت تازه است. آمريكا بايد رويكرد جديد خود را متوقف كند والا مذاكره معنا ندارد. بنابراين مادامي كه آمريكاييها اينگونه به كشتار مردم عراق ادامه ميدهند گفتگو با آمريكا را به نفع مردم عراق نميدانيم. اگر رويكردهاي اخير آمريكا تغيير كند، درخواستشان را ممكن است بار ديگر مورد بررسي قرار دهيم .
* در حالي كه 4 كشور حاشيه درياي خزر سرگرم بهرهبرداري از منابع اين دريا هستند، هنوز رژيم حقوقي آن تعيين نشده است . وزارت خارجه تاكنون با اين مساله چگونه برخورد كرده است؟ درجريان اجلاس تهران برگزاري دو اجلاس انتظامي - امنيتي و اقتصادي در باكو و مسكو مورد تصويب سران قرار گرفت . آيا اين اجلاسها برگزار ميشود؟
** قرار است اجلاس اقتصادي و انتظامي - امنيتي در روسيه و آذربايجان برگزار شود. تاريخهايي مطرح شده كه هنوز مورد توافق قرار نگرفته است، ليكن قبل از پايان تابستان امسال هر دو جلسه برگزار خواهد شد. در مورد رژيم حقوقي دريا هم متذكر ميشوم كه اخيرا اجلاس نمايندگان 5 كشور ساحلي را در تهران برگزار كرديم. اميدواريم اين مذاكرات در فضاي دوستانه، صميمانه و درچارچوب قوانين بينالمللي و نيز اصل انصاف نهايي شود حوزه ايران در درياي خزر تعريف شده است و بهرهبرداري مورد اشاره شما توسط ديگر كشورهاي ساحلي در حوزه ايران نيست.
* برخي به سفر آقاي احمدي نژاد به قطر و شركت در اجلاس دوحه (شوراي همكاري خليجفارس) ايرادهايي گرفتهاند، به ويژه پس از اجلاس، العطيه اظهاراتي را در مورد تماميت ارضي ايران داشته است. مشابه چنين ادعاهايي بارها مطرح شده است. اين سفر چه نتايج ملموسي داشته است؟
** بهبود مناسبات با همسايگان الفباي ديپلماسي است . تعميق اين روابط به سود كشورهاي همسايه است، لذا ما در يك تعامل قابل دفاع درمنطقه كه همانا توسعه روابط است، ترديدي نداريم.
شوراي همكاري خليجفارس 26 سال پيش تشكيل شد و طراحي آمريكا براي كاركرد اين شورا هم اين بود كه به عنوان ظرفيتي عليه ايران مورد استفاده قرار گيرد. در مقاطعي هم اين استفاده را از آن كردند. مثل جنگ و برخي موضوعات ديگر؛ اما وقتي تعامل ما در منطقه آنها به اين باور برساند كه بايد در بالاترين سطح به اين اجلاس دعوت شويم، اين يعني خط بطلان برنگرشي كه تلاش ميكرد از شوراي همكاري خليجفارس عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده كند و لذا در روز افتتاحيهاي كه فقط رئيس اجلاس سخنراني ميكند، براي رئيسجمهوري ايران برنامه سخنراني گذاشتند و ايشان در اين سخنراني حوزهاي از زمينه همكاري و تعميق مناسبات را طرح و پيشنهادهاي ما در دستور كار اجلاس وزيران خارجه شوراي همكاري خليجفارس قرار گرفت كه اين يك موفقيت است. دراين اجلاس تصويب شد كه مذاكرات مربوط به موافقتنامه تجارت آزاد آغاز شود و لذا نمايندهاي را العطيه ( دبيركل ) تعيين كرده است و من هم نماينده ايران را معرفي كردهام و در آينده نزديك نخستين دور گفتگوهاي آنان در سفر آينده العطيه به تهران انجام مي شود. من تصور ميكنم اين يك روند رو به جلو، واقعي، داراي چارچوب منطقي و به سود همه است. سوالم اين است آيا ما از گسترش همكاريمان با كشورهاي حاشيه خليجفارس ضرر مي كنيم يا سود ميبريم؟ اگر موافقتنامه تجارت آزاد با آن شورا امضا كنيم، آيا زيان مي بينيم يا بهرهمند ميشويم؟ ما به لحاظ سياسي اگر رفت و آمدهايمان را در سطح سران انجام دهيم، ضرر ميكنيم؟ يك زمان ممكن است در جايي حضور داشته باشيد كسي حرفي بزند كه بر خلاف شما باشد، اين طبيعت ارتباط با دنياست. مگر با كشورهايي كه ارتباط داريم 100 درصد با مواضع ما موافقند؟ يا ما همه مواضع آنان را قبول داريم؟ خير! اتحاديه عرب هم همانند شوراي همكاري خليجفارس طي سالهاي طولاني ادعاي غلطي را مطرح ميكرد، اما حضور ما در شوراي همكاري خليجفارس و در اتحاديه عرب، فرصتي فراهم آورد تا با كشورها وارد گفتگو شويم. اخيرا نامهاي به عمروموسي دراعتراض به سخنان وي در اجلاس اتحاديه عرب نوشتم، چون قضاوت نادرستي بين مساله ايران و امارات انجام داده بود. در حوزه شوراي همكاري هم همين گونه است . ما هم در موضوع نام خليج فارس كه نامي تاريخي، مستند به اسناد روشن و دستورالعمل دبيركل سازمان ملل است به آنان ميگوئيم كه وارد بازي طراحي شده از سوي ديگران نشوند و در مورد سوءتفاهمي كه نسبت به بيانيه 1971 براي امارات پيش آمده است، آمادگي براي گفتگو را داريم. دراين زمينه وزيرخارجه امارات در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل به بنده گفت: "ميخواهيم گفتگو كنيم"، گفتم: "ما هم آمادگي داريم". بديهي است چنين گفتگوهايي در منطقه با ضرورت تاكيد براسامي و مباني شناخته شده بينالمللي صورت ميپذيرد. خليجفارس نام شناخته شده بينالمللي ثبت شده در سازمان ملل است كه تاريخ آن به قبل از ميلاد برميگردد و لذا بيان اين نكته كه در فلان اجلاس حرف غلطي هم زدند، پس بايد در هيچ اجلاسي شركت نكنيم، اين درست نيست ، چون ايران جايگاه، اقتدار و نقش آفريني خود را دارد، در عين حال رفتارش هم صميمانه است. با نظرداشت اين نكته كه كساني از خارج منطقه دائما خناسانه در گوش دوستمان ميخوانند تا تفرقه ايجاد كنند. نمونه آن در اجلاس اخير بحرين بود، آنجا آمريكا در پي يادگيري برضدايران بود. درحاشيه اجلاس كويت هم موضوع لبنان را مطرح كردند تا به نوعي ايران به آن مسائل ربط پيدا كند. بله ! ما در دستگاه سياست خارجي تمام اين مسائل را رصد ميكنيم و به ملت بزرگ ايران عرض ميكنم كه با حساسيت كامل در جايگاه مناسب خود و با در نظرگرفتن همه ظرافتها از حقوق تاريخي كشور و اعتبار اعتقادي و ميهني آن و مردم عزيزمان دفاع ميكنيم. عمدهترين وظيفه ما دفاع سياسي، اعتقادي و فرهنگي از كشور و ملت هست و ما كه در بحث حقوق هستهاي آن گونه ايستادهايم و در بحث هزينهها سعي در مديريت آن داريم، در موضوع تماميت ارضي كشور و در بحث سوءتفاهمهايي كه وجود دارد، پيامهاي روشن خود را داريم و راه شناخته شده هم وجود دارد و لذا ايران با درايت و تدبير مسائل منطقهاي را پيگيري مي كند و حضور ما در اجلاسهاي شوراي همكاري خليجفارس و اتحاديه عرب حتما بروزي از جايگاه جديدي است كه ايران در مناسبات منطقهاي و بين المللي پيدا و دنبال كرده است .
* با سپاس از شما كه وقتتان را به روزنامه اطلاعات داديد.
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]
-
گوناگون
پربازدیدترینها