واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نوای رمضان
ایرانیان مسلمان، بنا بر یک رسم کهن عادت کرده بودند که یک تا سه روز پیش از رویت هلال ماه رمضان به پیشباز این ماه بروند به همان شکل هم در هنگام سحر، یک ساعت به اذان مانده به بام خانه خود رفته، یا در بسیاری از جاها در گلدسته مسجد مناجات سحر را با آداب خاصی می خوانند . مضمونی که در اشعار انتخاب آنان می آمد، استقبال از رسیدن چنین ماه پر برکتی را می رساند که بسیار جذاب و دلنشین بود اما مهمتر از همه، در شروع این مناجات، دعوت مردم به فرستادن صلوات بود. نکته مهم آن که مومنینی که صدای پیشخوانی رمضان را می شیندند با صدای بلندی به همدلی، صلوات می فرستادند و شنیدن این صدا از خانه های یک محله در آن واحد، در دل شب عظمت و شکوه و همدلی خود را به اثبات می رساند به عنوان مثال در سیستان چنین می خواندند:اول به خدای حی داور صلواتدوم به رسول تاج بر سر صلواتسوم به تمام کوفیان لعنت بادکه چهارم، به صاحب ذوالفقار دو سر صلواتاین گونه آوازها برای شروع پیشخوانی ماه رمضان اغلب در چهار گاه اجرا می شده و بهره ای از هنر چاووش خوانی داشته است. در برخی نقاط به این افراد چاووش سحری می گفتند و در شعر شاعران ایران نیز از آنان یاد شده است و نام آورده شده .موسیقی رویت هلالآئین رویت هلال، در دو زمان اجرا می شد:الف: اول ماه رمضان برای دیدن هلال ماه رمضان و ثبوت آنب: آخرین شب ماه رمضان برای دیدن هلال ماه شوال و ثبوت آندر این آئین، افراد منطقه، محله و در شهرها بزرگان شهر به اتفاق یک یا دو نفر نوحه خوان خوش صدا، به بلندی های مشرف به منطقه خود رفته واز قبل متمولین نقل و شیرینی آماده می کردند. دهل زن ها، نقاره زن ها، کرنانوازها نیز به عادت کهن در محل حضور می یافتند، چشم ها به آسمان دوخته می شد و پس از آن شروع به خواندن آواز ها می کردند، این آواز ها اغلب در تکریم و استقبال از ماه رمضان و به هنگام پایان ماه رمضان در درخواست قبول طاعات از درگاه الهی و خداحافظی با این ماه بود، به این آواز ها در هر نقطه ای نامی داده شده بود، چونان: یا رمضان، مرحبا، الوادع، رمضانیه خوانی ولی در اصل از یک مضمون برخوردار بود، در هنگام خواندن آواز رویت هلال نقل و شیرینی بین جمع حاضر تقسیم می شد، سپس هر کس برادر دینی خود را به یمن فرا رسیدن زمان نزدیکی دل ها می بوسید و در پایان تقسیم نقل و شیرینی و آواز رویت هلال نوازندگان حاضر ساز کوبه ای و یا بادی خود را به صدا در می آوردند تا تمام ناحیه متوجه شوند، حضور سید در جمع علاوه بر احترام از این طریق به خاندان پیامبر و ائمه طاهرین، بدین سبب بود که شگون می دانستند که پس از دیدن هلال ماه به چهره او بنگرند تا مورد لطف جد ایشان قرار گیرند.آواها و نواهای بیدار سازیایرانیان برای به موقع بیدار کردن مومنین از خواب، در گذشته تمهدیات گوناگون و زیبایی اندیشیده بودند که مهمترین وظیفه و زیباترین شکل آن، بهره گیری از تنوع موسیقیایی بود، در هر منطقه بسته به باورهای خاص قومی قبیله ای و عرفی،بیدار سازی به شکلی زیبا صورت می پذیرفت که به عنوان های زیر نامبرده شده و معرفی می شوند.سحر خوانی:افراد خوش صدا، به حسب وظیفه ای که میراث اجدادی شان بود و یا به حسب تکلیفی که برخود واجب می دانستند، یک ساعت یا دو ساعت به اذان مانده، مناجات زیبایی را که اغلب منتخبی از اشعار شاعران پهنه ادب پارسی بود، بربام خانه شان با نواهایی خوش به اجرا در می آوردند. مردم با این آوازهابیدار شده و به تدارک سفره سحری می پرداختند. این آواز خوانی در هر نقطه نام خاصی دارد اما در مضمون، نیایش و توسل در آن جاری است این نام ها بدین گونه اند: مناجات خوانی، مناجات سحری، سحر خوانی، شب خوانی رمضان، سحر آوازی و ... .اما اگر منطقه وسیع تر بود، خوش خوان ها به صورت چندنفر به مسجد محله رفته و در گلدسته مسجد جا گرفته و به نوبت، به صورت تک صدایی و یا دو صدایی مناجات سحری را می خواندند به این عمل گلدسته خوانی می گفتند و افرادی که به این عمل می پرداختند، گلدسته خوان نامیده می شدند.اینان تا نزدیک اذان کار خود را انجام می دادند. به نزدیک اذان که می رسیدند ابیاتی را می خواندند که در پایان هر بیت آن یک صلوات بود و همین رمزی بود که مردم تازه بیدار شده را آگاه می کرد که دیگر وقت کمی برای خوردن سحری دارند به این کار صلوات خوانی می گفتند.در پایان کار آنان، دعا خوان دعای سحر را می خواند و سپس موذن اذان خود را به گوش مومنین می رساند، مهمترین موضوع در اجرای موسیقی آوازی اینان، مهارتشان در نوع نغماتی بود که ارائه می کردند، بگونه ای که مردم از نوع نغمگی(ملودی) که به گوششان می رسید می دانستند که آن روز چه روز است و یا اتفاق خاصی افتاده، سوگ است یا سور یا حادثه، هنری که امروزه بدون نگرش به هنرمندانش مضمحل شد و از بین رفت، به متن شعری که در آداب گلدسته خوانی درناحیه گز اصفهان اجرا می شده، توجه فرمائید:خلاق هر شبم امشب خوشم به حمد اللهکه آنچه خواسته ام، گشته مستجاب امشبعجب نیست که به دورم از شاهد و شراب امشبمرو ای عمر با شتاب امشبسحر خوانی باتنبور و دوتار:آوازهای نیایشی خاصی که اغلب در میان کردها و لرها ایران ( با گرایش خاصشان به مکاتب عرفانی الهی) اجرا می شده است یا مریدان به همراه پیر مرد از نیمه شب تا سحر در جم خانه (خانقاه و تایا) با ساز خود مناجات می خواندند و یا در پاره ای از مناطق ایل نشین و چادر نشین تنبور نواز خوش صدا به همراه سازش، به بلندایی مشرف به محل زندگیش میرفت و از ساعتی، به اذان با نواختن ساز و خواندن اشعاری در وصف سحر و فضیلت سحر مردم را برای انجام فرائض بیدار می ساخت .نواختن سازهای بادی در سحر:در برخی مناطق عده ای موظف بودند که به همراه ساز بادی خود مانند کرنا، نفیر( بوقی که اغلب حمام ها داشتند)، دوزله و نواختن نغماتی خاص، مردم را برای آماده سازی سفره سحری بیدار کنند در اکثر مناطق ایران این نغمات نام سحر، سحری و نوای سحر به خود گرفته است.استاد حسن مصطفی پور نوازنده دوزله در مهاباد، عبدالله شریعتی نوازده سرنا در سنندج، استاد گنجعلی سلمانی زاده نوازنده کرنا در ایل قشقائی، استادعلی اکبر مهدی پور نوازنده کرنا و سرنا در شهرکرد، استاد کاکاخان در منطقه فارسان و مرحوم شامیرزامرادی نوازنده سرنا در درود لرستان ازاستادان به نام کشورمان هستند که نوای سحری را با مهارت به اجرا در می آورند.دهل زنی و نقاره زنی (طبل زنی):این موسیقی همه روزه از لحظه رویت هلال ماه رمضان، تا لحظه رویت هلال ماه شوال، در دو نوبت سحر و افطار اجرا می شد: در هر بار اجرا، به مدت ده دقیقه تا یک ربع نواخته می شد و هر نوبت شامل سه بار که به فاصله یک ساعت از بار (مرتبه پیشین) نواخته می شد، این موسیقی با نوع ضرباهنگی که به گوش مردم می رساند، زمان باقیمانده تا وقت دعا و اذان سحر را اعلام می کرد و در انتها یک بخش کوتاه داشت که ریتم آن به هم ریخته بود و مردم با شنیدن آن متوجه می شدند که زمان کوتاهی به اذان مانده و هر آن اذان به گوش می رسد. این ریتم در هر کجای ایران نام خاصی داشت: پیشنمازی (در مازندران)، آوروغان (در کردستان) به مفهوم آب و روغن، در این نوع ریتم که پرشور و در هم به ساز کوبیده می شد نوع تعجیل برای عقب نماندن از صف روزه گیران به ذهن جماعت القا می شد که نشان از درایت گذشتگان این سرزمین در بکارگیری ضرباهنگ دارد.دهل و نقاره زنی در زمان اذان صبح و اذان مغرب، در نقاره خانه ها و یا مکان های خاصی صورت می پذیرفت و پس از اجرای این موسیقی، توپ خاصی به نام زنبورک (شمخال) به صدا در می آمد.تمامی این کارها در اکثر مناطق ایران به طور موروثی صورت می پذیرفت و به ندرت غریبه ای وارد این کار می شد.عده ای از اهل وقف نیز بخشی از درآمد حاصله از موقوفات خود را به این امر و افراد آن اختصاص داده بودند که هنوز هم در برخی نقاط ایران این سنت جریان دارد، مانند شهرستان طبس که وقفنامه زنبورک زنی و نقاره زنی آن در اداره ی اوقاف این شهرستان موجود است.زمان اجرا، به کمک ساعات های آبی (شامل تشتی بزرگ و فنجان مسی متوسطی که ته آن سوراخ ریزی داشت) مشخص می شد و فنجان را روی آب قرار می دادند که هر بار که فنجان به زیر آب می رفت، نقاره ها به صدا در می آمد، فردی که مراقب وقت نگهداشتن با این ساعت بود را فنجان کش می گفتند. او اغلب سر گروه دهل زن ها و نقاره زن ها نیز بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 504]