محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847284305
راههايي براي تحكيم ارتباط والدين و فرزندان ديوارهاي يخي را آب كنيد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: راههايي براي تحكيم ارتباط والدين و فرزندان ديوارهاي يخي را آب كنيد
جام جم آنلاين: از مدرسه كه ميآيد، يك سلام و بعد يكراست به اتاقش ميرود. فقط براي صرف غذا و احيانا تماشاي تلويزيون در جمع خانواده حاضر ميشود. بندرت ميتوان درباره مدرسه و وقايعي كه در طول روز برايش اتفاق افتاده، از او حرفي شنيد. حاضر است ساعتها با دوستانش صحبت كند، ولي در گفتگو با والدين به جملات كوتاه و احيانا پاسخهاي آري يا نه اكتفا ميكند. يخ ضخيمي در روابط بين او و خانواده وجود دارد كه شكستن آن به هنر والدين بستگي دارد.
براي برقراري ارتباط ميان پدر و مادر و نوجوانان بايد به دنبال فرصتهاي مناسب بود. اگر فرزند شما به همراه دوستانش در اتومبيل نشسته و شما راننده آنها هستيد، فرصت را از دست ندهيد.
اين بهترين زمان براي پي بردن به مسائلي است كه نوجوان شما با آنها درگير است. اينجاست كه ميتوانيد درباره رفت و آمدهاي گذشته و قرارهاي آينده او، بگو مگوهايي كه با دبيران و مربيان داشته است، امتحاني كه فردا خواهد داشت و حتي احساسات رومانتيكي كه در حال شكل گرفتن است، اطلاعاتي به دست آوريد.
اگر قدر اين فرصت را ندانيد، ممكن است براحتي آن را از دست بدهيد. اما براي اين كه بتوانيد از اين مذاكرات بهترين استفاده را ببريد، بايد كمي صبور و خوددار باشيد.
بچهها در صندلي عقب مينشينند و ابتدا درباره موضوعات بيارزش با انرژي و حرارت زياد صحبت ميكنند (و البته حواسشان نيست كه شما صرفا يك راننده نيستيد). فراموش نكنيد شما بايد كاملا صبور و خوددار باشيد. معمولا بعد از چند دقيقه يكي از آنها جملهاي ميگويد يا نظري ميدهد تا شما را امتحان كند. شما در يك آن بايد تصميم بگيريد كه يا چيزي بگوييد يا همچنان ساكت بمانيد.
اگر موضوع زياد خارج از ادب و نزاكت نيست و احيانا مشكلي آنها را تهديد نميكند، بگذاريد به سخنان خود ادامه دهند. پس از مدتي موضوع بحث آنها جالب ميشود و اينجاست كه استراق سمع مزه دارد. آنها كمكم درباره اتفاقاتي كه برايشان افتاده و شما از آن بيخبريد، صحبت ميكنند. بچهها به قدري گرم گفتگو ميشوند كه فراموش ميكنند شما با آنها هستيد و صحبتهاي آنها را ميشنويد.
در اين زمان دومين پديده جالب رخ خواهد داد: حالا شما به يك راننده نمونه تبديل ميشويد: در مقابل تمام تابلوهاي ايست دو ثانيه كامل توقف ميكنيد، با سرعت مطمئنه يا حتي كمتر از آن رانندگي ميكنيد، در مقابل چراغ زرد يا حتي كمي هم در مقابل چراغ سبز توقف ميكنيد؛ زيرا دوست داريد اين وضعيت همچنان ادامه يابد.
وظيفه شما در اين لحظه اين است كه همچنان ساكت بمانيد. اين روشي است كه نوجوان براي اين كه برخي جزييات را درباره زندگي خود به گوش شما برساند، انتخاب كرده است. با پرسيدن سوالات پي در پي اين لحظه را خراب نكنيد. اجازه دهيد دوستانش از او سوال بپرسند و نكات را روشن كنند. شما فقط ساكت بمانيد و گوش كنيد.
پس از اين كه آخرين دوست او پياده شد، لحظه بزرگ فرا ميرسد. زماني كه نوجوانتان جاي خود را عوض ميكند و ميآيد كه در صندلي جلو بنشيند، يكايك سلولهاي بدنتان فرياد ميكشند و به شما ميگويند از او بپرسيد: من نميدانستم خانم «الف» آخر هفته مهمان دارد؛ فلاني كه به او اشاره كردي، كيست و من كي ميتوانم او را ببينم؟ و...؛ اما خوددار باشيد.
حالت چهره شما به او ميگويد: من كلمه به كلمه حرفهاي شما را شنيدم و به نظرم لازم است با هم صحبت كنيم. اما بهتر است كمي صبر كنيد و او را نترسانيد. در اين صورت در سيماي آرامش يافته او ميخوانيد: من ميدانم همه حرفهاي ما را شنيديد و من ميدانم آنقدر خونسردي خود را حفظ ميكنيد كه نخواهيد از من در باره جزييات بازجويي كنيد؛ و سپس به بيرون نگاه خواهد كرد.
باز هم خودداري خود را حفظ كنيد. اگر لازم است مدتي سكوت كنيد و با نگاه خود به او آرامش دهيد. سپس دوباره به جلو نگاه كنيد و به رانندگي خود ادامه دهيد. اگر درست عمل كرده باشيد، از گوشه چشم خواهيد ديد كه دختر شما همان موقع صداي راديو را بلند تر خواهد كرد. اين كار او نشانه پايان چند لحظه مذاكره غيركلامي شماست.
اگر درست متوجه شده باشيد، نوجوان شما بسيار ماهرانه و با زيركي رفتار كرده و در طول يك رانندگي بدون اين كه مجبور باشد به تعداد زيادي سوال پاسخ دهد، شما را در جريان جزييات وقايعي كه اخيرا براي او افتاده، قرار داده است.
اكنون شما به اندازه كافي درباره درگيريهاي اخير او ميدانيد: اين كه دوستش او را به مهماني آخر هفته دعوت نكرده است، معلم به او اجازه نداده است امتحاني را كه به خاطر يك بازي واليبال از دست داده بود، دوباره برگزار كند و غيره. او اكنون ميتواند روي همكاري و حمايت شما حساب كند. حالا اگر در اتاق خود گريه كند و شما بپرسيد چه اتفاقي افتاده است، او دليلش را به شما خواهد گفت، زيرا پيش زمينه كافي داريد كه وقتي او جزييات را براي شما تعريف ميكند، بتوانيد او را درك كنيد.
او ميگويد: دوستم با ديگران بيشتر از من رفت و آمد دارد. اكنون او انتظار دارد شما آنچه را كه آن روز هنگام رانندگي گفته بود، به ياد آوريد و با در كنار هم گذاشتن اين اطلاعات متوجه شويد كه دوستش قبلا با او صميميتر بوده است. شما اكنون درك ميكنيد كه نوجوانتان با مشكلي روبهروست كه او را ناراحت ميكند.
فرض كنيد شما اين گفتگوها را در اتومبيل نشنيده بوديد، حالا وقتي وارد اتاقش ميشويد و از او ميپرسيد چرا گريه ميكني؟ سرش را بر ميگرداند و به سوال شما پاسخ نميدهد يا به خاطر سوالي كه ميكنيد، ناراحت ميشود و واكنش شديد نشان ميدهد.
علت اين است كه بدون پيشزمينه ذهني احتمالا نميتوانيد بخوبي شرايط او را درك كنيد و او آنقدر صبور نيست كه بخواهد همه ماجرا را از ابتدا براي شما تعريف كند. به طور خلاصه، او از دست شما به خاطر چيزي كه هرگز قبلا توضيح نداده است، عصباني است.
بنابراين يك گردش كوتاه با اتومبيل به همراه دوستان دختر يا پسر نوجوانتان و ساكت ماندن و گوش كردن در زماني كه او مسائل خود را مطرح ميكند، به شما اين امكان را خواهد داد در صورت بروز مشكل به عنوان والديني دلسوز و مهربان از فرزندتان حمايت و مراقبت كنيد. در جريان اين رانندگي نوجوان شما جواهراتي را به سوي شما پرتاب ميكند، اين به عهده شماست كه آنها را بگيريد و ارزش آنها را براي تقويت رابطه دوستانه بين خود و فرزندتان تشخيص دهيد.
ميز شام را دست كم نگيريد
درباره ارزش و اهميت غذا خوردن اعضاي خانواده در كنار يكديگر زياد شنيدهايم. وقتي فرزند شما پا به دوران نوجواني ميگذارد؛ شام خوردن در كنار يكديگر باز هم اهميت دارد، اما به شكلي ديگر. بندرت اتفاق ميافتد كه ميز شام مكان مناسبي براي تبادل اطلاعات و توضيحات مهم، آن طور كه در زماني كه كودك شما در سن دبستان يا راهنمايي بود، باشد. با توجه به اين موضوع كه زمان متوسط براي صرف يك شام خانوادگي حدود 10 دقيقه است، انتظار نميرود موضوعات جدي را بتوان در طول اين مدت مطرح كرد.
نتايج تحقيقات محققان، نشان داده است تا حدود 11و 12 سالگي اگر از كودك بپرسيد در صورت بروز مشكل با چه كساني صحبت خواهد كرد، در پاسخ ميگويد: والدين، معلمان و دوستان. اما در سنين نوجواني به دوستان، معلمان و والدين اشاره ميكند. اين نشان ميدهد نوجوان شما در مدرسه، پشت تلفن، هنگام كار و بازي درباره همه چيز صحبت ميكند، اما پشت ميز شام و معمولا جايي كه پدر و مادر حضور دارند، اين كار را نميكند.
در دوران نوجواني، ميز شام پلي است كه راه را براي گفتگوهاي مهمتر در فرصتهاي بعدي باز ميكند. شام، زمان صحبتهاي كوتاه است. اين زماني است كه كمي با يكديگر شوخي كنيد و بخنديد و مقدمات را براي صحبت آخر شب يا روز بعد آماده كنيد. اين تبادلات پلهاي برقراري ارتباط بين والدين و نوجوانان را ميسازند. بدون اين مقدمات ساير مذاكرات مهم رخ نخواهد داد. بين گفتگوهاي كوتاه زمان شام و گفتگوهاي بلند و طولاني بعد از آن، ارتباط مستقيمي وجود دارد.
براي بعضي اين گفتگوهاي طولاني مدت در يك رانندگي پس از شام انجام ميشود، براي عدهاي هنگام پيادهروي، شستن ظرفها با يكديگر يا حين خوردن يك فنجان چاي يا شكلات داغ در حياط منزل. اين كه اين گفتگوها چگونه انجام ميشود، مهم نيست، اما اغلب بين شام و زمان استراحت افراد، زمان مناسبي است.
مسير طولاني يك سفر خانوادگي
عصر جمعه بود و ما از تعطيلات به خانه برميگشتيم. مسافتي كه بايد طي ميشد، 4 ساعت طول ميكشيد. ابتدا من، همسر و دختر 16 سالهام بيحوصله و پكر بوديم. پس از مدتي، همسرم تصميم گرفت به سيدي يكي از روانشناسان معروف كه درباره نوجوانان صحبت ميكرد، گوش كند. دخترم شروع به غر زدن كرد، اما وقتي همسرم تصميم به انجام كاري ميگيرد، او مجبور است ساكت شود.
من تا آن موقع سخنان اين روانشناس را نشنيده بودم، اما بايد اعتراف كنم كه پس از چند دقيقه، بسيار علاقهمند شدم. حرفهاي او كاملا معقول و منطقي بود. پس از چند لحظه، اين سخنراني باعث شروع بحث بين ما و دخترم شد.
سيدي فقط 45 دقيقه بود، اما با صحبتها و نظرات دخترم حدود 3 ساعت طول كشيد تا ما به همه آن گوش دهيم. من و همسرم خوشحال بوديم از اين كه دخترم درباره خودش با ما صحبت كرد و چيزهايي را گفت كه قبلا هرگز درباره آنها با ما حرف نزده بود. از همه مهمتر اين كه فكر ميكنم دخترم هم از اين گفتگو خوشحال بود.
پس از رسيدن به خانه، هيچ كدام از ما ديگر درباره آنچه در خودرو گذشته بود، صحبت نكرديم؛ دوباره به همان وضعيت عادي برگشتيم، اما با كمي تفاوت.
داستانهاي مشابه زيادي از والدين ديگر شنيدهام. معمولا انگيزه اين گفتگوها شبيه گفتگوهاي راديويي به وجود ميآيد و والدين و نوجوانان را روبهروي هم قرار ميدهد. آنها هم شنونده هستند و هم حين رانندگي و در طول سفر ميتوانند مخالف يا موافق باشند و با هم گفتگو كنند.
والدين و فرزندان در اين شرايط در موقعيت يكسان قرار دارند؛ اما والدين زيرك تا وقتي نوجوانشان حرف ميزند و عقايد و اسرار خود را مطرح ميكند، ساكت ميمانند و فقط گوش ميكنند. بعدها در موقعيت مناسب، سوالاتي را كه ماهها در ذهن خود نگه داشته بودند، با نوجوانشان مطرح ميكنند.
در طول اين گفتگوها، اگر به نوجوانتان و ديدگاههاي او دقيق شويد، خواهيد ديد كه او ناگهان روشنفكرتر و بالغتر ميشود؛ به طور خلاصه او دقيقا همان كسي ميشود كه شما تلاش ميكرديد بار آوريد؛ به اين ترتيب او نهتنها شما را شگفتزده ميكند بلكه خودش نيز از خودش تعجب خواهد كرد.
گفتگوهاي شفاف و صادقانه بين والدين و نوجوانان شبها نيز اتفاق ميافتد. ارتباط دوجانبه خوبي كه نوجوان، به اين شكل شما را در جريان مسائل مربوط به خودش قرار ميدهد.
در كارگروههايي كه با والدين و نوجوانان دارم، اغلب مخاطبان خود را در گروههايي متشكل از 5 تا 7 نفر از اوليا و 2 يا 3 نوجوان قرار ميدهم؛ به طوري كه هيچ كدام از اعضاي گروه به هم مربوط نميشوند. سپس به آنها موضوعات و سوالاتي ميدهم تا بحث كنند.
آنان دايرهوار مينشينند و صحبت ميكنند و مهمتر اين كه به حرفهاي يكديگر گوش ميدهند. در پايان روز، والدين شگفتزدهاند از اين كه ميبينند اين نوجوانان چقدر خوب صحبت ميكنند. بزودي آنها متوجه ميشوند كه نوجوان خودشان نيز به همين خوبي است؛ زيرا در پايان كار، از والدين ديگر ميشنوند كه «فرزند آنها خيلي خوب و منطقي صحبت ميكند».
اين رويداد براي نوجوانان، عجيب و متفاوت است. عجيب به اين دليل كه مدتي را با بزرگسالاني كه روي هر كلمه خود پافشاري ميكنند، به سر بردهاند. به عبارت ديگر، اغلب نوجوانان انتظار ندارند كه بزرگترها به حرفهاي آنها گوش دهند، در واقع آنها چنين چيزي را تجربه نكردهاند، حداقل در مواردي بجز مسائلي كه هميشه از آنها پرسيده ميشود: چه ساعتي به خانه برميگردي؟ با چه كسي ميروي؟ و نظاير آن و آنچه باعث شگفتي نوجوانان ميشود، اين است كه يك بار بزرگسالان با آرامش و توجه كامل به آنها گوش داده و متوجه شدهاند كه اين نوجوانان چه حرفهايي براي گفتن دارند. سخنان يكي از اين نوجوانان را بخوانيد:
من واقعا خوشحال بودم از اين كه ميديدم اين والدين به من اين همه توجه ميكنند. منظورم اين است كه خيلي عجيب بود. من معمولا سعي ميكنم فاصله خود را با والدين حفظ كنم، اما اين بار خيلي فرق ميكرد؛ و من بقدري شگفت زده ام كه نميتوانم بيان كنم. ميدانم والدينم از چيزهايي كه من امشب گفتم شگفتزده شدهاند. هم شگفت زده و هم خوشحال. من اين طور فكر ميكنم و حداقل اميدوارم كه اين طور باشد.
يك گردش دو نفره
اگر تغييرات ايجاد شده در روابط ميان خود و فرزندتان از زمان كودكي تا امروز كه به سنين نوجواني رسيده است را مرور كنيد، خواهيد ديد گفتگوهاي درون اتومبيل اهميت زيادي دارند. در اتومبيل شانه به شانه نوجوانتان مينشينيد. اين حالت، وضعيت مناسبي براي رابطه مشاورهاي است و براي آنها اين راحتترين موقعيت فيزيكي است كه ميتوانند صحبت و درددل كنند.
در طول ساليان درازي كه با كودكان در دوره راهنمايي و متوسطه مشاوره داشتهام، آموختهام كه هرگز مستقيما روبهروي آنها ننشينم، بلكه هميشه در جايي مينشينم كه از نگاه مستقيم آنها دور باشم. به اين ترتيب فضايي را در مقابل آنان باز ميگذارم كه بتوانند به آن زل بزنند.
آنها اغلب وقتي صادقانه با من صحبت ميكنند يا درباره خود اطلاعات پراكندهاي ميدهند، به فضاي مقابل خود مينگرند، افكار خود را با صداي بلند بيان ميكنند و سپس براي ديدن واكنش و شنيدن نظرات، نگاه خود را به سمت من برميگردانند.
اين وضعيت به شكل طبيعي وقتي كه فرزندتان در صندلي كنار راننده نشسته است، ايجاد خواهد شد. نشستن شانه به شانه به نوجوان شما جسارت ميدهد كه راحتتر و آزادانهتر صحبت كند و اين دقيقا همان چيزي است كه شما ميخواهيد.
به نظر من، پدرم خيلي باهوشتر از آن بود كه من فكر ميكردم. در تمام دوران دبيرستان او هميشه اصرار ميكرد در سفرهاي يكساعته كه او ماهي يك بار براي سركشي به خانهمان در شهرستان داشت، او را همراهي كنم.
او روز جمعهاي كه قرار بود به آنجا برويم، صبح زود مرا بيدار ميكرد و كشان كشان به سمت صندلي كنار راننده ميبرد. من ميخوابيدم و وقتي به مقصد ميرسيدم، بيدار ميشدم. او سركشي خود را كه به يك چرخ زدن در اطراف خلاصه ميشد، انجام ميداد. سپس در يك رستوران كوچك برايم صبحانه ميخريد.
هنگام صبحانه روزنامه ميخوانديم و درباره اخبار و ورزش صحبت ميكرديم. سپس سوار اتومبيل ميشديم و برميگشتيم. هميشه در 30 دقيقه آخر رانندگي متوجه ميشدم كه دارم درباره اتفاقاتي كه برايم افتاده است، چيزهايي كه هيچ وقت فكر نميكردم درباره آنها با پدرم گفتگو كنم، صحبت ميكنم.
او هرگز سخنراني يا نصيحت نميكرد، بلكه فقط گوش ميكرد. وقتي به خانه ميرسيديم، از من به خاطر اين كه همراهياش كردهام، تشكر ميكرد (طوري كه گويا من به او افتخار دادهام) و بعد هر كدام به سراغ كار خود ميرفتيم... امروز كه نوجوان خودم را بزرگ ميكنم، ميفهمم چرا پدرم صبر كرد تا من دوره دبيرستان را تمام كنم و بعد آن خانه شهرستان را فروخت.
مترجم: سعيده كافي
منبع: parent,s Education
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 380]
-
گوناگون
پربازدیدترینها