تازهترین تحقیقات نشان میدهد که پژوهشگران ژاپنی با استفاده از کاشت تراشه در مغز میمونهای ماکاک، میزان ریسکپذیری آنها را کاهش دادهاند. در این تحقیق، پژوهشگران از فناوری تراشههای نوری برای فعالسازی دو قسمت مختلف از مغز میمونها استفاده کردند. فعالسازی یکی از بخشها باعث شد میمونها ریسکهای بزرگتری را بپذیرند تا به امید دریافت پاداش بزرگتر عمل کنند. به عبارت دیگر، میمونها در این حالت به یکسری اقدامات ریسکپذیرانه تمایل پیدا کردند. در عین حال، فعالسازی بخش دیگر از مغز باعث شد میمونها به پاداشهای کوچکتر اما مطمئنتر رضایت داشته باشند.
به گفته پژوهشگران، این تحقیق میتواند به ما کمک کند تا در مورد ریشههای عصبی اعتیاد به قمار بیشتر بفهمیم. در ابتدا، پژوهشگران با بررسی تمایلات قماربازان میمونها شروع به کار کردند. سپس، میمونهای ماکاک را آموزش دادند که به نقاط رنگی نگاه کنند و بر اساس آن پاداش دریافت کنند.
نتایج نشان داد که میمونها به شدت به نقاط با ریسک و پاداش بالا رفتند، حتی اگر احتمال بزرگتری برای باختن داشته باشند. سپس، پژوهشگران با تزریق مواد شیمیایی به بخشهای مختلف مغز، تأثیرات این بخشها در تصمیمگیری ریسک-پاداش را بررسی کردند.
نتایج نشان داد که غیرفعال کردن یک بخش خاص از مغز باعث کاهش تمایل میمون به انتخابهای پر از ریسک شد. این نتایج ممکن است به ما کمک کند تا بیشتر درک کنیم کدام بخشهای مغز در تصمیمگیری ریسک-پاداش نقش دارند.
منطقهای که پژوهشگران شناسایی کردند، بخشی از "ناحیه برودمن" در لوب پیشانی میمون بود. این ناحیه از دهها قسمت کوچکتر تشکیل شده بود و با فعالیتهای مغزی مختلف مرتبط بود. خصوصاً ناحیه برودمن ۶، که در برنامهریزی حرکت پیچیده و هماهنگ نقش دارد، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت. لوب پیشانی انسانها نقش مهمی در شخصیت، برنامهریزی، سازماندهی و رفتار هدفمند دارد. تحقیقات گذشته نشان دادهاند که لوب پیشانی میمونهای ماکاک نیز نقش مشابهی در رفتار آنها دارد.
پژوهشگران سعی کردند این ناحیه از مغز را هدف قرار دهند تا تمایل میمونها به قمار را تغییر دهند. آنها با ویرایش ژن در ناحیه برودمن ۶، نورونها را نسبت به نور حساس کردند و آنها در واکنش به نور قرمز فعال شدند. سپس، یک آرایه الکترود ویژه را در این ناحیه تغییر یافته مغز کاشتند. این دستگاه نه تنها فعالیت الکتریکی مغز را ثبت کرد، بلکه نور قرمز را نیز به سطح آن تاباند تا نورونها را روشن کند.
پس از آن، پژوهشگران یک بازی ویدیویی جدید را به میمونها معرفی کردند. این بازی ایده بازی اول را بازسازی کرد اما عناصر جدیدی را نیز به آن افزود. بازی بسیار سادهای بود که میمونها باید یک مسیر امن را برای به دست آوردن یک موز یا یک مسیر خطرناک را برای به دست آوردن یک دسته کامل موز انتخاب میکردند. این میمونها با نگاه کردن به دور صفحه نمایش، بازی را تحت کنترل میگرفتند.
هنگامی که قسمت پایینی ناحیه برادمن ۶ فعال شد، میمونها ریسک را افزایش دادند و حتی در بیشتر مواقع، مسیر خطرناک را برای به دست آوردن پاداش بیشتر انتخاب میکردند. اما وقتی قسمت بالای همان منطقه فعال شد، میمونها بیشتر محتاط شدند و مسیر امنتری با پاداش کمتر را انتخاب کردند.
ویت استوفورن، دانشیار علوم اعصاب دانشگاه جانز هاپکینز که در این پژوهش شرکت نداشت، توضیح داد: این نتایج غیر منتظره نشان میدهد که دو ناحیه همسایه در قشر پیشانی با همکاری یکدیگر، رفتار دارای ریسک را به شیوه رقابتی تنظیم میکنند و میتوانند خطر را افزایش و کاهش دهند. این امر اهمیت زیادی دارد چرا که این توانایی میتواند مکانیسمهای عصبی زیربنای این توانایی را درک کند.
پژوهشگران متوجه شدند که پیامرسان شیمیایی "دوپامین" که با پاداش و احساسات مثبت مرتبط میشود، در ایجاد تعادل بین ریسک و پاداش نقش دارد. نورونهایی که از ناحیه برادمن گسترش مییابند، دوپامین را به "ناحیه تگمنتوم شکمی" میبرند که با رفتارهای اعتیادآور در انسانها مرتبط است. همچنین، روش رنگآمیزی سلولی مغز میمون نشان داد بیشتر نورونهایی که نسبت به نور حساس شدند، نورونهای تولیدکننده دوپامین هستند.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که دو بخش از ناحیه برادمن ۶ ممکن است به طور جداگانه برای محاسبات متفاوت ریسک-پاداش به کار روند. این نتایج، مسیرهای جداگانهای را برای این ناحیه مغز نشان میدهد که ممکن است در مواجهه با ریسک و پاداش به شیوههای مختلفی فعالیت کنند.
برای اینکه بفهمیم آیا این آزمایش همان مناطقی را فعال میکند که در افراد معتاد به قمار فعال هستند یا خیر، نیاز به پژوهشهای دیگری در آینده داریم. اما نتایج اولیه نیز نشاندهنده امکانات جالبی در درک مکانیسم عصبی زیربنای اختلال قمار در انسانها هستند.