تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او خشنود شود و مردم را از او خشنود ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796950969




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ناگفته‌هایی درباره سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم | akharinnews


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: ناگفته‌هایی درباره سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم

ناگفته‌هایی درباره سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم


تا قبل از شهادت شهید شهروز مظفری‌نیا حتی خانواده‌اش هم نمی‌دانستند در جبهه سوریه و عراق در رکاب سردار سلیمانی می‌جنگد.    


به گزارش آخرین نیوز، خانواده شهید «شهروز مظفری‌نیا» سرتیم حفاظت از سردار سلیمانی، از ساکنان دیرین محله اوقاف در شرق پایتخت هستند. از وقتی شهروز یک ساله بوده در این محله ساکن شده و هنوز هم در همان خانه قدیمی که گوشه گوشه‌اش برای پدر و مادر پر از خاطره شیطنت‌ها و کودکی‌های شهروز و سه فرزند دیگرشان است، زندگی می‌کنند.
این درحالی است که تا قبل از شهادت شهید شهروز مظفری‌نیا در فرودگاه بغداد حتی خانواده‌اش هم نمی‌دانستند در جبهه سوریه و عراق در رکاب سردار سلیمانی می‌جنگد. در یکی از روز‌های ماه رمضان به رسم همسایگی برای مرور خاطرات شهید به دیدارشان رفتیم.
ناگفته‌هایی از سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم
هیچ وقت از کارش حرف نمی‌زد خانه‌شان در یکی از کوچه‌های فرعی خیابان هنگام است. در آهنی حیاط که باز می‌شود تصویر شهید در پوستر بزرگی که از بالکن خانه آویزان است، به رویمان لبخند می‌زند. خانه ساده است و دیوار‌ها و طاقچه اتاق پذیرایی پر است از قاب عکس‌های کوچک و بزرگی که تصویر شهید را در برگرفته‌اند. پدر، عکسی را که فرزندش روی شانه حاج قاسم دست انداخته نشان می‌دهد: «این عکس بعد از شهادتش به دستمان رسید. چون قبلش اصلا نمی‌دانستیم با حاج قاسم است. هربار از کارش می‌پرسیدم، می‌گفت «بابا، محافظ یک حاج آقای مهربان هستم. خیلی دوستش دارم او هم به من خیلی اعتماد دارد.» حتی یک‌بار که فامیل‌ها عکسش را کنارحاج قاسم در یکی از روزنامه‌ها دیده بودند و سربه سرش می‌گذاشتند که «آقا شهروز! با بزرگان نشست و برخاست می‌کنی؟...» باز هم زیربار نمی‌رفت و حرف را عوض می‌کرد. دوست نداشت درباره کارش حرف بزند. فقط یک بار خاطره یکی از ماموریت‌هایش در سوریه را برایم تعریف کرد و گفت: «یک شب با حاج آقا سوار بر موتور در یکی از مناطق جنگی بودیم، داعشی‌ها که متوجه حضورمان شده بودند ما را زیر تیربار گرفتند. داغی گلوله‌هایی که از دور و برمان رد می‌شدند را حس می‌کردم... به حاج آقا گفتم «چرا این‌ها به ما نمی‌خورد؟» گفت «چون هنوز وقتش نرسیده ...»
ناگفته‌هایی از سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم
هر وقت دلتنگ می‌شوم، پسرش را بغل می‌کنم مادر شمرده و آرام صحبت می‌کند. نگاهش به هر گوشه از خانه می‌افتد، یکی از خاطرات شهروز برایش زنده می‌شود، می‌گوید: «بیشتر از رابطه مادر و پسری رفیق بودیم. هر کاری که پیش می‌آمد اول به شهروز می‌گفتم. مزارش در حرم حضرت معصومه (ع) است. پاهایم درد می‌کند و هر هفته نمی‌توانم به قم بروم، ولی حتما ماهی یک بار می‌روم. وقتی دلتنگش می‌شوم پسرش را بغل می‌کنم. گاهی هم به خوابم می‌آید و با هم حرف می‌زنیم. در یکی از خواب‌هایم آمد جلو دستانم را گرفت گذاشت روی صورتش و گفت: «مامان، ببین من سالمم غصه نخور، چیزیم نشده، گریه نکن...» مادر چشم به پلکان خانه می‌اندازد و حرف‌هایش این‌طور ادامه می‌دهد: «سال‌ها همراه همسر و فرزندانش در طبقه بالای همین خانه زندگی می‌کرد. عاشق کوکوسبزی بود و هر وقت از ماموریت می‌آمد یک کیلو سبزی کوکو و نان سنگک می‌خرید تا برایش کوکو بپزم. بعد از شهادتش دلم نیامد کوکوسبزی بپزم، فقط یک بار پختم و به نیتش خیرات دادم.»
ناگفته‌هایی از سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم
بچه‌ها دلتنگ پدرشان هستند از شهید مظفری‌نیا دو دختر و یک پسر به نام «علیرضا» به یادگار مانده که همراه مادرشان در قم و کنار خانواده مادری زندگی می‌کنند. علیرضا ۳ ماه و ۱۸ روز پس از شهادت پدر به دنیا آمده و حالا در آستانه ۲ سالگی کم کم بهانه پدرش را می‌گیرد. مادرشهید از دلتنگی نوه‌ها برای پدرشان می‌گوید: «عروسم برادرزاده‌ام است و همراه نوه‌هایم در قم و نزدیک خانواده‌اش زندگی می‌کند. دختر‌ها ۱۳ و ۷ ساله‌اند و هنوز با نبود پدرشان کنار نیامده و بسیار دلتنگ هستند. نوه کوچکم علیرضا هم که چند روز دیگر ۲ ساله می‌شود، با اینکه فقط عکس‌های شهروز را دیده، اما با زبان شیرین کودکانه با پدرش حرف می‌زند.» حرف‌های مادر که به اینجا می‌رسد بغضش را فرو داده و ادامه می‌دهد: «علیرضا تازه دارد مفهوم بابا را متوجه می‌شود و دائم سراغ پدرش را می‌گیرد. چند بار خواستیم یادش بدهیم که به عمویش بگوید «بابا»، اما فایده نداشت. چند روز پیش به خانه‌مان آمده بودند موقع خواب بی‌تابی می‌کرد و بهانه می‌گرفت. چراغ‌ها را خاموش کردیم که بخوابد، اما فایده‌ای نداشت. تا اینکه به طرف میزی که عکس شهروز روی آن است رفت و گفت: «بابا شهروز، شب بخیر و آمد کنار مادرش آرام خوابید.» پاتوقش مسجد بود چندی پس از شهادت شهروز مظفری‌نیا، خیابان «سراج» در محله اوقاف به نام این شهید عزیز مزین شد. پدر دراین‌باره می‌گوید: «شهروز علاقه خاصی به مسجد «حضرت ابوالفضل (ع) ِ» در خیابان سراج داشت. از بچگی در این مسجد بزرگ شد. در نوجوانی عضو بسیج مسجد و هر سال در آستانه ماه‌های محرم و رمضان همراه بچه‌های بسیج مسجد را غبارروبی و نرده‌ها را رنگ‌آمیزی و فضا را برای پذیرایی از روزه‌داران و عزاداران آماده می‌کردند. شب‌های ماه محرم و صفر هم همیشه در مسجد بود و دیروقت به خانه می‌آمد. برای همین این خیابان را به نام پسرم نامگذاری کردند.»
ناگفته‌هایی از سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم
جایش در محله خالی است «سلمان قاسمی» از همسایه‌های قدیمی خانواده مظفری‌نیا است. این پیرمرد ۷۰ ساله که یک بقالی کوچک رو به‌روی خانه شهید دارد، می‌گوید: «بیش‌تر از ۴۰ سال است که این خانواده را می‌شناسم. یکی از بهترین و بی‌آزارترین همسایه‌هایی هستند که در این سال‌ها داشتیم. پسر‌ها برخلاف بسیاری از بچه‌ها اهل پرسه زدن در کوچه و خیابان نبودند. یا خانه و مدرسه بودند یا مسجد. «شهروز» بچه سر به زیر و محجوبی بود. وقتی از مدرسه می‌آمد به بزرگ‌تر‌های محله سلام می‌کرد. گاهی می‌آمد از مغازه‌ام خرید می‌کرد. مودب و خندان بود. آزارش به هیچ کس نمی‌رسید. خدا به خانواده‌اش صبر بدهد. جوان خیلی خوبی بود. جایش در محله خیلی خالی است.» منبع: همشهری آنلاین




شنبه, 27 فروردين 1401 ساعت 11:25





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن