واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: گیتی رئوفی درگذشت
گیتی رئوفی (معلم بازنشسته و همسر جمشید مشایخی) صبح امروز ۲۰ آذر ماه در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت.
به گزارش ایسنا، مهرتاش مهدوی از دوستان و نزدیکان خانواده جمشید مشایخی (بازیگر فقید) این خبر را تایید کرد. همسر جمشید مشایخی که چند ماه قبل به همراه فرزندش نادر مشایخی به کرونا مبتلا شده بود، از این بیماری بهبود یافت، اما در چند هفته اخیر به دلیل عوارض کرونا در بیمارستان بستری شد و از دنیا رفت. جمشید مشایخی همیشه از وابستگی اش و علاقه اش به همسرش میگفت. این بازیگر پیشکسوت ۱۳ فروردین ماه سال ۹۸ از دنیا رفت. بیوگرافی گیتی رئوفی و ماجرای ازدواج او با جمشید مشایخی
گیتی (افروز) رئوفی در سال ۱۳۱۵ در شهر متولد شد. پدر گیتی افروز رئوفی افسر شهربانی بود و زمانی که کودک بود و به همراه خانواده اش به تهران آمد به گفته خودش پدرش مردی بسیار سخت گیر و متعصبی بود و اجازه نمیداد که او تنهایی به بیرون از منزل برود و میگفت اگر کاری داری به من یا برادرتان گرشا بگو تا همراهت بیاییم. در یکی از قسمتهای برنامه دورهمی که او و جمشید مشایخی میهمان برنامه بودند، ماجرای ازدواج آنها از زبان خودشان گفته شد. ماجرای ازدواج گیتی رئوفی با جمشید مشایخی
جمشید مشایخی درباره نحوه آشنایی با دختر عمه خود میگوید در سال ۱۳۳۶ به همرا برادرم به عیادت عمه رفتم که در آنجا برای اولین بار عاشق گیتی افروز رئوفی شدم و فردایش به همراه خانواده به خواستگاری اش رفتیم و بعد ازدواج کردیم مهریه مان را یک جلد قرآن کریم و یک شاخه گل سفید ثبت کردیم جمشید مشایخی در برنامه دورهمی از همسرش تقدیر کرد. "من به دلیل مسئله هنری که داشتم و باید به سر اجرا میرفتند بیشتر وقتها بیرون از خانه بودم و همیشه اوضاع خانه در اختیار و کنترل همسرم بود. اگر به موفقیتی رسیدم بدون شک به پشتوانه همسرم بوده و از زحمات بسیار زیادی برای من و فرزندانم کشیده است. " گیتی افروز نیز در همان برنامه درباره ازدواجش با جمشید مشایخی و دوران کودکیاش گفت: پدرم افسر شهربانی بود. پدرم مردی بسیار سخت گیر و متعصب بود. یک روز پدرم از محل کارش که در اداره شهربانی بود، سر زده به خانه آمد و همین که خنده مرا که آن موقع ده ساله بودم، شنید، به شدت عصبانی شد، کتکم زد و گفت:صدای هیچ زن و دختری نباید از خانه بیرون برود. جمشید مشایخی پسر دایی من است. مایل به ازدواج با جمشید نبودم و عقیده داشتم او نمیتواند در آینده همسر خوبی برایم باشد. یک روز جمشید با برادرش به خواستگاری آمد و فردای آن روز به همراه مادر و خواهرهایش آمدند و روز بعد باز خودش و پدرش و فردای آن روز خودش با عمه اش آمدند، اما چقدر اشتباه میکردم که تمایل به ازدواج با او نداشتم، چون تمام حرفهایی که امروز در عین پختگی میزند، آن روزها در سن ۲۴ سالگی میزد. همسر من معلم بوده و در زندگی هم معلم خوبی بوده. من همیشه معتقدم قلب انسان باید برای یکی بتپد.
شنبه, 20 آذر 1400 ساعت 11:31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]