تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دو خصلت است كه هيچ كار خوبى بالاتر از آن دو نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829290831




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی | آخرین اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی

ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی


شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید دوران کودکی و نوجوانی حاج قاسم چگونه گذشت.
به گزارش آخرین نیوز، زمانی که خبر شهادت سردار سلیمانی منتشر شد کمتر کسی را می توانستی ببینی که از این غم بزرگ صورتش خیس اشک نباشد و حس بی پناهی و غم وجودش را پر نکرده باشد. شهادت سردار سلیمانی داغ سنگینی بر دل ایران گذاشت و پس از آن مطالب و ناگفته های زیادی از سبک زندگی شخصی و خانوادگی این ژنرال ایرانی منتشر شد که برای همه به ویژه جوانان بسیار جذاب بود، تا جایی که خیلی ها این سبک زندگی را به عنوان الگویی برای ادامه مسیر خود انتخاب کردند.   اما شاید کمتر کسی بداند که ریشه ویژگی های شخصیتی حاج قاسم به خصوص شجاعت ایشان که همواره زبانزد بود و همین هم رعشه بر اندام دشمنان انداخته بود،‌ در کودکی شکل گرفته، آن هم در روستایی دور افتاده و محروم اما در کنار خانواده ای مذهبی. جایی که زمستان های سخت و سرد آن از مرد کوچک آن روزها بزرگ مردی دلاور ساخت تا جایی که برق نگاه پر صلابتش تصویر اصلی یکی از شماره‌های مجله newsweek شد که او را «الهه انتقام» نامیده و چنین تیتر زده بود: «ابتدا با آمریکا جنگید، الان در حال له کردن داعش است».
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی؛ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید دوران کودکی حاج قاسم چگونه گذشت، تفریحات و بازی های کودکی اش چه بود، چگونه نماز می خواند و پدر و مادر چگونه در شکل گیری شخصیت این سردار بزرگ نقش داشتند. سردار سلیمانی در زندگی نامه خود نوشتی که با دست مجروح آن را قلم زده به بیان خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانی اش پرداخته است، خاطراتی که می تواند برای کسانی که حاج قاسم سلیمانی را فقط در لباس نظامی دیده اند جذاب باشد، هرچند که از یک جایی به بعد ناتمام مانده است. آنچه در ادامه می خوانید بخشی از دست نوشته های سردار سلیمانی است که سال گذشته و به همت دخترشان زینب در قالب کتابی با عنوان «از چیزی نمی ترسیدم» از سوی بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سپهبد قاسم سلیمانی منتشر شد. سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی  «عاشق فرا رسیدن بهار بودم،‌ زمستان ما بسیار سخت بود، پیراهن پلاستیکی که به آن «بشور بپوش» می گفتیم و ایران، زنِ کرامت آن را می دوخت، بدون هرگونه زیرپوش یا روپوش به تن ما بود. بعضی وقت ها از شدت سرما چادر شب یا چادر مادرمان را دورمان می گرفتیم. مادرم با چارقد خودش دور سرم را محکم می بست تا به تعبیر خودش باد توی گوش هایم نرود، از شدت سرما دائم در حال دندان گریچ (دندان قروچه) بودیم، مادرم زمستان ها مقداری مائده (خوراکی) خشک شده که مثل سنگ بود(شلغم پخته خشک شده) به ما می داد، جویدن شلغم نصف روز طول می کشید. عمدتاً زمستان ها من و خواهر و برادرانم سیبو (سیب زمینی) زیر آتش چال می کردیم، می پختیم و می خوردیم.
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی؛ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟
کم کم که بزرگ شدم زمستان ها بازی ما برف بازی و کاگوبازی بود. (کاگو بازی یا کوگ بازی شاید به معنای کبک بازی باشد، در منطقه برفی رابُر کرمان کبک زیاد است. کبک ها گاهی از ترس سرشان را زیر برف می کنند یا در برف قایم می شوند. کودکان منطقه هم «قایم باشک بازی» را به این نام می خواندند. داستان شجاعت حاج قاسم در ۱۰ سالگی آن روزها حمامی نبود، مادرم قابلمه بزرگ مسی که به آن دیگ می گفتند را پر از آب، روی آتش حسابی داغ می کرد و بعد با آب جو، سرد و گرم می کرد و جان و سرمان را با صابون رخت شویی و برخی وقت ها هم با اشلوم (نوعی گیه تمیز کننده)می شست. از همان ابتدای کودکی حالتی از نترسی داشتم، 10 سالم بود، تابستان بود و مدرسه تعطیل. فصل درو کردم ما قبل صبح تا قبل از غروب آفتاب بود، پدرم یک گاو نرِ شاخ زن خطرناک داشت که همه از او می ترسیدند. مرا سوار بر این گاو کرد که ببرم به ده دیگری که 15 کیلومتر با خانه ما فاصله داشت و سرسبزتر بود و خانه عمه ام همان جا بود. گاوِ مغرور حاضر به فرمان بری نبود و با سرِ خود به پاهای کوچک من می کوبید،‌ من این بیابان را تنها سوار بر این حیوان خطرناک تا ده عمه ام رفتم. مهمان نوازی خانواده زبانزد بود روزگار سختی بود، آن سال ها زمستان های سرد و پر برفی بود، پدرم یک جفت چکمه لاستیکی مخصوص زمستان گرفته بود اما برف از کمر من هم بالاتر بود و چکمه هیچ علاجی نمی کرد،‌ ضمن اینکه چون لاستیک بود بر شدت سرما می افزود. بخاری مدرسه مثل اجاق مادرم همه ما را دور هم جمع می کرد،‌ انگار می خواستیم این کوره آتش را در بغل بگیریم.
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی؛ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟
سالی چند بار بیشتر برنج نمی خوردیم و شانس ما وقتی بود که مهمان داشتیم. در عشیره بزرگ ما هیچ کس مثل پدر و مادرم مهمان نواز نبودند. به دلیل اعتقادی جدی که در خانه مان وجود داشت که «مهمان حبیب خداست» هرگز یادم نمی آید که اخمی یا بی توجهی شده باشد. ریشه تقیّد مذهبی از کودکی پدرم اهل نماز بود، شاید در آن وقت چند نفر نماز می خواندند اما پدرم به شدت تقیّد به نماز اول وقت داشت،‌ نماز صبح را از روی ستاره و نماز ظهر را از روی سایه تشخیص می داد، البته آن وقت کسی به حمد و سوره کسی کاری نداشت لذا چه بسا در نماز غلط غلوط زیادی بود. همانگونه که به نماز تقیّد داشت به حلال و حرام هم همین گونه بود، همه اهل عشیره مان او را به درستی می شناختند، آن وقت ها ایشان مشهد رفته بود و به «مشدی حسن» مشهور بود، زکات مالش را چه در گندم و جو و چه در گوسفندها به موقع به سید محمد می داد.»
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی؛ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟
دوری از فساد با ورزش و اعتقادات مذهبی پدرم ۹۰۰ تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود، بدهی پدرم مرا از مادرم بیشتر نگران کرد، بالاخره برادرم حسین تصمیم گرفت برای کار کردن به شهر برود تا شاید پولی برای دادن قرض پدرم پیدا کند، پس از دو هفته بازگشت، کاری نتوانسته بود پیدا کند، تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدرم را ادا کنم. پدر و مادرم هر دو مخالفت کردند، من تازه وارد چهارده سال شده بودم، آن هم یک بچه ضعیف که تا حالا فقط رابُر را دیده بود. اصرار زیاد کرد و با احمد و تاجعلی که مثل سه برادر بودیم راهی شهر شدیم. 9 ماه از آمدنم می گذشت،‌ حالا دیگر آن نوجوان سیاه سوخته ضعیف نبودم، آبی در پوستم دویده بود و نشاط جوانی را در خودم احساس می کردم. شروع به ورزش کردم، اول به گود زورخانه عطایی رفتم، بعد هم به زورخانه جهان، ورزش و اعتقادِ به ودیعه گذاشته دینی پدر ومادرم باعث شد به رغم شدت فساد در جامعه، به سمت فساد نروم، سال ۵۵ بود، بنا به پیشنهاد احمد پایم به مسجد قائم باز شد که آقای حقیقی آنجا آموزش قرآن می‌داد، به شدت تحت تأثیر صحبت‌های او بودم و آرام آرام روحو تعصّب مذهبی در وجودم در حال شکل گرفتن بود.
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی؛ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟
ماجرای اولین درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی محرم سال ۵۵ اولین درگیری با پلیس را تجربه کردم، روز عاشورا بود که معمولاً در این وقت به امامزاده سید حسین در جوپار (شهری ییلاقی در بخش مرکزی شهرستان کرمان) می‌رفتیم، برای سر زدن به دوستم به هتل کسری آمده بودم، هوا گرم بود و هر دو ما از پنجره ساختمان پایین را نگاه می‌کردیم. آن طرف خیابان در مقابل ما شهرداری و شهربانی کرمان بود، دختر جوانی با سرِ برهنه و موهای کاملاً بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود، در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد، این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد، بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین آمدم، آنقدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت، با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم، خون از بینی اش فواره زد! پلیس راهنمایی سوت زد، دو پاسبان به سمت ما دویدند،‌ با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم، زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند، قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند.  زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود، حالا دیگر از چیزی نمی ترسیدم...»
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی؛ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟
اگر مایل به خواندن ادامه دست نوشته‌های حاج قاسم سلیمانی و ماجرای عزیمت او شهر، دعوا با پاسبانی، آشنایی با اعضای مجاهدین خلق و... می‌توانید کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» نوشته قاسم سلیمانی و با ویراستاری محمد مهدی باقری را با قیمت ۲۲ هزار تومان تهیه کنید.
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در ۲۰ سالگی؛ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟
این کتاب دو بخش دارد، بخش اول با عنوان «نوشتار» صورتِ حروف چینی شده با ویرایش بسیار اندک از این زندگی نامه است و بخش دوم، با عنوان «دست نوشت» تصویر کامل دست نوشته های سردار سلیمانی است. منبع: فارس



سه شنبه, 08 تیر 1400 ساعت 12:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن