تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829462080




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ترفند سردار شهید سلیمانی برای حفظ تنگه ابوقریب


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سردار سلیمانی به دستور شهید حسن باقری مأمور می‌شود با نیروهایش تنگه ابوقریب را حفظ کند.



به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، شهید سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده بی‌بدیل جبهه مقاومت پیشینه‌ای طولانی در دفاع مقدس دارد. این شهید عزیز، همه تجربیات گران‌سنگش را به کار گرفت تا در جبهه وسیع‌تری علیه کفر حقانیت اسلام را اثبات کند. برای همین ضروری است که نگاهی به حضور شهید سردار سلیمانی در سال‌های دفاع مقدس داشته باشیم. متن زیر بخش‌هایی از کتاب «ذوالفقار» که در آن خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی گردآوری شده است که قسمت سوم آن را در ادامه می‌خوانید: «عملیات فتح‌المبین ده روزی طول کشید. ما با عراقی‌ها در دشت‌عباس درگیر بودیم. کمرسرخ دست ما بود و با خاکریزی که کنار امام‌زاده زده بودیم کنترل منطقه را در دست داشتیم. عراقی‌ها هم به سمت تنگه ابوغریب عقب نشینی کردند. از نیرو‌های ما هم یک گروهان مانده بود. بیشتر افراد یا زخمی بودند یا به شهادت رسیده بودند. بعد از چندین روز نبرد، در روز هفتم جنگ به شدت زخمی بودیم. دیگر نای حرکت نداشتیم. هفت روز جنگ با زرهی و کاتیوشا‌های دشمن با امکانات محدود در حالی که ما فقط یک آتش‌بار توپخانه مأمور از آتش داشتیم که در چاه‌نفت مستقر بود و بردش به تنگه ابوغریب نمی‎رسید. جنگ با دشمن مسلح حسابی ما را خسته کرده بود. تمام گردن بچه‌ها طوقی از باروت نشسته بود. در گره‌های پیشانی و در پیچ و خم گردن بچه‌ها طوق سیاه باروت نشسته بود. ساعت دوازده شب، دیگر نمی‌توانستم از خستگی تکان بخورم. پشت سنگر تدارکات برای لحظاتی خوابیده بودم که ساعت یک و نیم شب، برادرمان آقای غلامحسین بشردوست از راه رسید و بیدارم کرد. مدتی جستجو کرده بود برای پیدا کردن من. حسن باقری کنار جاده دشت‌آباد منتظرم بود. خدا رحمت کند حسن را. نقش ارزش‌مندی در عملیات‌هایی که انجام گرفت خصوصا طریق القدس، ثامن الائمه و بیت المقدس داشت. به تعبیر من، حسن، بهشتی جنگ بود. به تعبیر درست‌تر امام خمینی (ره) جنگ بود. حسن داخل ماشین نشسته بود. محمدعلی ایرانمنش هم بود. به من گفت: آقای محسن رضایی گفته که امشب باید حتما تنگه ابوغریب را ببندید. نقشه‌ای از تنگه ابوغریب داشتند تا مرا توجیه کنند که تنگه را ببندیم و از ورود دشمن به منطقه فتح‌المبین جلوگیری کنیم. احتمال داشت عراقی‌ها با عبور از رودخانه دویرج از طریق دشت چم‌سری به سوی ارتفاعات تینه و ارتفاعات رقابیه و ارتفاعات عین‌خوش بیایند و همه زحمات ما هدر برود. ساعت تقریبا یک بامداد بود و ما هیچ امکاناتی نداشتیم. سه گردانی که تقریبا یک هفته کامل درگیر بودند دیگر توان نداشتند. با وجود این، باید تنگه ابوغریب را می‌بستیم تا هم راه فرار بسته شود و هم نتواند با آوردن نیرو، قوایش را تقویت کند. ما تنگه ابوغریب را هم ندیده بودیم. حسن روی نقشه تنگه ابوغریب را نشان داد. نیرو‌های ما آن‌موقع روی ارتفاعات ۲۰۲ بودند و از آن‌جا تا تنگه ابوغریب دوازده کیلومتر فاصله بود؛ یعنی در یک محلی ارتفاعات تینه و عین خوش به هم می‌رسند و جاده آسفالت از میان آن‌ها عبور می‌کند. به طرف دشت چم‌سری و از رودخانه دویرج عبور می‌کند و به طرف خاک عراق می‌رفت. به این نقطه تنگه ابوغریب می‌گفتند. من روی ارتفاع ۲۰۲ نزد بچه‌ها رفتم. از گردانی که روز اول آ‌ن‌جا وارد عمل شده بود، از سیصد نفر فقط صد نفر باقی مانده بودند. دویست نفر یا شهید یا زخمی شده و یا به هر طریقی از صحنه خارج شده بودند و ما ماندیم که برای حمله به دشمن چه بکنیم؟ با این صد نفر نمی‌شد به دشمن مسلح آماده حمله کرد. دست به یک ترفند زدیم. ترفندمان این بود که به بچه‌های ستادمان، که آن‌موقع ستادی هم نداشتیم، به همان بچه‌هایی که کار‌های ستادی را انجام می‌دادند، گفتیم هر چه ماشین دارید جمع کنید تا با چراغ روشن از چاه‌نفت بروند به طرف دشمن. آن‌جا تعدادی از ماشین‌های جهاد سازندگی و کمک‌های مردمی هم بود و آقای ترکان، استاندار آن‌موقع ایلام که مسئول زدن خاکریز در دشت‌عباس برای ما بود، تعدادی ماشین داشت. ده یا دوازده کمپرسی همه را با چراغ روشن راه انداختیم طرف دشمن. یعنی تظاهر به آوردن نیرو و تجهیزات کردیم. صف طویلی از ماشین‌ها بود که وقتی حرکت کردند دشمن گمان کرد نیروی تازه نفسی به سویش می‌آید و تزلزلی در روحیه عراقی‌ها ایجاد می‌کرد. این عملیات باعث ترس عراقی‌ها می‌شد، یا فرار می‌کردند یا دست از مقاومت برمی‌داشتند. ثانیا قرار شد شهید حمید عرب‌نژاد با لودر جلودار ما شود و اولین درگیری را او بوجود آورد. آن شب، با فاصله حدود بیست متر در پی هم بودیم. صبح ساعت هشت و نیم حرکت‌مان به سوی عراقی‌ها شروع شد، اما اثری از آن‌ها نبود. اول شب یک تیراندازی بین ما و آن‌ها شد و کم‌کم تیراندازی جای خود را به سکوت داد. صبح زود دیدیم سر و صدایی نیست. رفتیم روی تپه و دیدیم عراقی‌ها نیستند. حمید عرب‌نژاد که در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید و آدم متخصصی بود و برای حفظ و تثبیت شهر مهاباد زحمت زیادی کشید، با یک دستگاه لودر جلو حرکت کرد؛ چون ممکن بود عراقی‌ها در تپه کناری کمین کرده باشند و غافل‌گیر شویم، حمید را با لودر جلو فرستادم و بچه‌ها پشت سر حرکت کردند. عراقی‌ها کالیبر و آرپی‌جی داشتند و کار عرب‌نژاد خیلی خطرناک بود. قرار شد حمید چریک و تهامی با گرون بعدی پشت سر حمید عرب‌نژاد حرکت کنند. با این طرح، لااقل لودر زده می‌شد و بقیه می‌توانستیم آرایش دفاعی بگیریم و درگیر شویم. لودر رفت و ما پشت سرش حرکت کردیم. هر چه رفتیم، دیدیم عراقی‌ها نیستند.»


شنبه 21 دی 1398 ساعت 16:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن