تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 4 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818265489




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کرایه ام را نداد،فحاشی هم کرد،بنابراین او را کشتم!


واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:

گیل نگاه: التماس می کرد، فریاد می زد و از رانندگان عبوری کمک می خواست اما هیچ کس صدایش را نمی شنید و من هم توجهی به فریادهایش نمی کردم حتی التماس ها و گریه هایش نیز بی فایده بود! به همین خاطر ناگهان در یک جای خلوت توقف کردم لباس هایش را از تنش بیرون آوردم، دست و پاهایش را با طناب قرمز رنگ بستم و … این ها بخشی از اظهارات جوان ۲۷ ساله ای است که در پوشش راننده تاکسی تلفنی اینترنتی کودک ۱۰ ساله را از مقابل منزلشان ربود و او را در جاده فرعی معروف به جاده شهرک صنعتی به قتل رساند. آن چه می خوانید گفت وگوی کوتاه خبرنگار خراسان با عامل این جنایت وحشتناک است.
نامت چیست و چند سال داری؟سجاد «ر» هستم و خرداد ۱۳۷۰ به دنیا آمدم.تا کلاس چندم درس خوانده ای؟سال ۱۳۹۲ و در رشته حقوق از دانشگاه پیام نور دانش آموخته شدم و مدرک کارشناسی دارم.در مشهد زندگی می کنی؟بله البته قبلا در شاهرود بودیم و در سال ۱۳۸۸ در دانشگاه شاهرود پذیرفته شدم اما از ۶ سال قبل به مشهد آمدیم.فرزند چندم خانواده هستی؟دو خواهر بزرگ تر از خودم دارم که ازدواج کرده اند و من آخرین فرزند خانواده ام.پدرت چه شغلی دارد؟بازنشسته استپراید مال خودت بود؟نه مال پدرم است اما آن را در اختیار من گذاشته بود تا با آن کار کنم.مسافرکشی می کردی؟بله در شرکت اینترنتی حمل و نقل… کار می کردم چون مشکل مالی داشتم.چرا آن کودک را کشتی؟او مسافرم بود ولی کرایه اش را نداد من هم عصبانی شدم و او را به جاده شهرک صنعتی بردم لباس هایش را بیرون آوردم دست و پاهایش را بستم و او را داخل صندوق عقب انداختم.با چه وسیله ای او را کشتی؟در یک جاده خاکی او را از صندوق عقب بیرون آوردم و با سنگ و چاقو به قتل رساندم!در آن لحظه چه احساسی داشتی؟او التماس می کرد ولی خودش مقصر بود. چون به من فحش داد.روی داشبورد پراید تصویر مارمولک کشیده ای چرا؟آن تصویر و حروفی که به لاتین مارمولک نوشته شده از قبل بود.حالا چه احساسی داری؟پشیمانموقتی او را کشتی دلت به حالش نسوخت؟باید کرایه ام را می داد چون آدرس را بلد نبود و من در شهر دور زدم یا پدر و مادرش به او کارت بانکی می دادند که کارت هم نداشت.چگونه او را سوار کردی؟من آن طرف خیابان توقف کردم او به سویم آمد و گفت آژانس هستی؟ من هم گفتم بله بیا بالا…مجردی؟بلهچرا لباس هایش را بیرون آوردی؟می خواستم گرو نگه دارم تا پدر و مادرش پول مرا بدهند!

۸ اردیبهشت ۱۳۹۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن