واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: بهشتي همچنان مظلوم
در همين سند طرف امريكايي متذكر شده است كه او هشدارهايي نيز به برخي رفتارهاي دولت امريكا مانند قصد پذيرش شاه، دخالت در حوادث كردستان و... داده است. طبيعتاً در اسناد سفارت امريكا از شهيد دكتر بهشتي با اسم رمز ياد نشده و نام و سمت او ذكر شده است.
گروه سياسي- محمد مهدي اسلامي: اولين روزهاي ارديبهشت ماه سال 1387 بود كه انتشار يك سند درباره شهيد دكتر بهشتي نام او را اين بار در غير از سالروز شهادتش بر سر زبانها انداخت.
سند مربوط به ديدار آيت الله بهشتي به عنوان يكي از نزديك ترين چهره هاي نزديك به امام كه نايب رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي را بر عهده داشته و به تازگي و در پي فوت آيت الله طالقاني رياست شوراي انقلاب را عهده دار شده بود با دو مقام آمريكايي در هفتم آبان ماه 1358 و درست يك هفته قبل از تسخير لانه جاسوسي است.
اين سند تا بهار امسال منتشر نشده بود و همين امر بهانه به دست نشريات و سايت هايي داد تا با مقايسه اي ناجوانمردانه ميان شهيد بهشتي و اميرانتظام، سعي بر ايجاد ابهام در اين خصوص نمايند. هر چند به علت جايگاه ويژه آن شهيد عزيز در ميان ايرانيان اغلب اين ياوه گويي ها در قالب هايي غير مستقيم بيان شده است. اما اين يك اصل كلي نيست تا آنجا كه يك نويسنده پرسابقه در روزنامه هاي زنجيره اي در اين خصوص مي نويسد كه اين سند 29 سال مخفي نگه داشته شده تا چهره انقلابي آن روحاني بانفوذ غير راديكال جلوه نكند و حساب او از حساب بازرگان و يزدي و اميرانتظام و امثال آنها جدا بماند! سپس مدعي شده است كه اين سند كه امروز پيش روي ماست اگر ديروز منتشر مي شد او را در رده محكومين قرار مي داد.
اين قياس بي شك مقايسه اي باطل و رفتن به راه خطاست. چه آنكه اجزاي گوناگوني در اين قياس ناهمگون است و بايد با ديده ترديد در خصوص نيت قياس كنندگان نگاه كرد. جالب آنكه آنها براي اثبات ديدگاه خود هيچ تورقي در سخنان خود شهيد دكتر بهشتي نمي كنند و تنها با افرادي همچون "ابراهيم يزدي"، "ابراهيم اصغر زاده"، "معين فر" و حتي "بروس لينگن" آمريكايي انجام مي دهند.
در خصوص اين ادعا ها تذكر چند نكته ضروري است:
1- نوع ارتباط شهيد مظلوم با اميرانتظام بسيار متفاوت بوده است. بر اساس اسناد متقني كه در دادگاه به اثبات رسيد، نوع ارتباط اميرانتظام از نوع جاسوسي بوده است. او از سال 1332 با كاتم كارمند سفارت امريكا و عضو سيا ارتباط مي گيرد و حتي خود در خاطراتش آورده است كه «آقاي ريچارد كاتم پيشنهاد كرد هرچند وقت يكبار من او را ببينم و مطالبي را كه دارم به او بدهم.» ارتباط او با كاتم تا پيروزي انقلاب همچنان ادامه داشت.
در كتاب شماره 10 اسناد لانه جاسوسي ملاحظه مي شود كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در ديماه 57، عباس اميرانتظام در پي ملاقاتي با ريچارد كاتم كه تحت عنوان نماينده كميته حقوق بشر امريكا به ايران بازگشته بود، ابراز تمايل مي كند كه با سفارت امريكا در تهران در تماس باشد و كاتم هم او را به ان تشويق مي كند.
در 19 ديماه 57، اميرانتظام تحت عنوان عضو كميته مركزي نهضت آزادي با استمپل، كارشناس سياسي سفارت امريكا ملاقات و درباره حوادث آن هنگام تبادل نظر كرده و از قول نهضت آزادي مي گويد كه با دولت بختيار مقابله و رقابت نخواهد شد. از اميرانتظام در اين سند به عنوان منبع جديد نهضت آزادي كه بايد قوياً محفوظ بماند، ياد مي شود. او با تأييد اين ديدار در دادگاه، به ديداري نيز با رمزي كلارك در تهران در همان زمان اذعان نموده است.
اسنادي در خصوص نوع عملكرد او در همكاري رسمي با امريكا براي فراري دادن عوامل و خروج برخي اموال و اسناد آنان نيز در دادگاه به اطلاع عموم رسيد و حتي رفتار جاسوسانه او با آمريكا تا آنجا بود كه حتي نهضت آزادي نيز آن را بر نتافت و اما در اطلاعيه اي در شنبه 18 فروردين 1358- زماني كه او هنوز دستگير نگشته بود - تصريح كرد: «بدينوسيله به اطلاع عموم ملت ايران ميرساند كه آقاي مهندس اميرانتظام تنها به هنگام تأسيس نهضت آزادي ايران در سال 1340 به مدت 3 ماه با اين حزب همكاري داشته است و از آن پس، چه در داخل و چه در خارج از كشور، هيچگونه فعاليتي در نهضت آزادي ايران نداشته است و نهضت در برابر سخنان و نظرات و اعمال وي مسئوليتي ندارد.»
ابراهيم يزدي در نهمين جلسه دادگاه اميرانتظام در توضيح علل امضاي افراد مختلف در پاي اسناد مي گويد: «گاهي اوقات مي بينيد كه آن افسر سياسي -روسها مي گويند كميسر سياسي ولي هر دو يك معني را مي دهد-، يعني كسي است كه از طرف سازمان جاسوسي آنجا هست و آن افسر سياسي بايد نظر بدهد، كه آيا اين را مي توانند بفرستند يا نه؟ اين را ببينيد اينجا نوشته است كه افسر سياسي: جان استمپل...» اشاره او به سندي است درباره ديدار اميرانتظام با استمپل. ديدارهايي كه از اميرانتظام با كد رمز مخصوص جاسوسان ياد مي شده است نامهايي همچون "اس. دي پلاد(1)"، "ا س.د.آهستهرو.1" و "ادوارد".
اما شهيد آيت الله دكتر بهشتي تنها در دوران مسئوليت خود در شوراي انقلاب ديدار هايي را با طرف هاي مختلف از جمله امريكايي ها در زماني كه هنوز روابط فيمابين برقرار بوده، انجام داده است كه كاملاً در حوزه وظايف سازمانيش بوده است. در اين ديدارها نه تنها اطلاعاتي از سوي شهيد مظلوم منتقل نشده است بلكه در همين سند طرف امريكايي متذكر شده است كه او هشدارهايي نيز به برخي رفتارهاي دولت امريكا مانند قصد پذيرش شاه، دخالت در حوادث كردستان و... داده است. طبيعتاً در اسناد سفارت امريكا از شهيد دكتر بهشتي با اسم رمز ياد نشده و نام و سمت او ذكر شده است.
2- شهيد بهشتي اين ديدارها را كه كاملاً جايگاهي قانوني داشته است، از مردم پنهان نكرده بود. او در سخنراني هاي مختلف از نتايج اين ديدارها سخن به ميان آورده بود. به عنوان نمونه آيت الله بهشتي در اجتماع پر شكوه مردم اصفهان با توضيح رويكردهاي سه گانه اي كه در شوراي انقلاب براي ديدارهاي رسمي با كشورهايي همچون امريكا، انگليس، آلمان و... وجود داشته است، يادآوري مي كند كه ارتباط با اين كشورها تصويب شد اما به شرطي كه آنها "حس كنند يك سر سوزن از آنها چيزي نمي خواهيم. به شرطي كه حس كنند ما از موضع قدرت با آنها روبرو هستيم. به شرطي كه در هر برخوردي يك پيروزي رواني بدست آوريم و... بدون استثنا در تمام اين چند برخورد پيروز شديم و دشمن را ضعيف تر كرديم. »
3- ديدارهاي اميرانتظام كاملاً منفعت طلبانه براي خود و دوستانش بوده است و رويكردي زبونانه داشته است اما شهيد دكتر بهشتي را بروس لينگن كاردار وقت امريكا در ايران در گزارش خود اينگونه معرفي مي كند «او گفت كه انقلاب پشتوانه لازم را در اكثريت مردم ايران دارد و اگر لازم باشد، ميتواند طبقه متوسط و اقليت متخصصين را ناديده بگيرد. بهشتي اعتماد به نفس فوقالعادهاي از خود بروز ميدهد، خصومت ظاهري نشان نميدهد، ولي در امر بهبود روابط امريكا و ايران، او بار اصلي را به دوش امريكا ميگذارد.»
از اين گزارش رفتار عزت مدارانه و معقول شهيد آيت الله بهشتي كاملاً مشهود است.
از ديگر تفاوت ها در اين ديدار ها نوع مواجهه با طرف امريكايي در محل برقراري ديدارهاست. ديدارهاي اميرانتظام عموماً در سفارت امريكا يا مكان هاي مربوط به آنان بوده است و او حتي در مقطعي براي برقراري ارتباط بهتر با امريكا از سخنگويي دولت كناره گيري كرده و به سفارت ايران در استكهلم مي رود تا به اذعان اسناد راحت تر ارتباط بگيرد. اما شهيد بهشتي اين ديدار ها را در موضعي عزت مدارانه در دفتر محل كار خود در مجلس خبرگان انجام داده اند و قبل از آن كه دفتري داشته باشند نيز در منزل خود انجام مي داده اند. شهيد بهشتي خود در يك سخنراني به اين موضوع اينگونه اشاره مي كند «...من براي حفظ عزت و قدرت يكي از روش هايي كه به كار مي بردم اين بود كه مي گفتم... اگر حرفي دارند آنجا بيايند، ما كه با آنها حرفي نداريم. همين اولين برخورد نشانه بي نيازي ما بود.»
4- شهيد دكتر بهشتي اين ديدار را با اطلاع قبلي اعضاي شوراي انقلاب انجام داده بود و يك ارتباط شخصي و غير رسمي نبود. حتي در برخي موارد اين ديدار ها را پيشتر به اطلاع عموم مي رساندند. به عنوان نمونه شهيد دكتر بهشتي ملاقات با «كورت والدهايم» دبير كل وقت سازمان ملل كه جهت تلاش براي آزادسازي گروگان هاي امريكايي به ايران آمده بود؛ در يك كنفرانس عمومي موضوع احتمال ديدار با او را به نمايندگي از شوراي انقلاب مطرح كرد. اما ملاقات هاي اميرانتظام به سبب وجهه جاسوسي آن، طبيعتاً با اطلاع نظام نبود و سبب شد حتي وزير خارجه دولت موقت كه در متون اخير سعي شده او را در كنار اميرانتظام قرار بدهند، نتواند از او در دادگاه دفاع كند و شهادت هايي بدهد كه جاسوس بودن اميرانتظام را تضمين كند.
5- اما مهمترين بخش تفاوت ها، تقاضاي اميرانتظام براي جلوگيري از انتشار اين اسناد بود كه در قالب هاي مختلف بروز مي كرد، در مقابل، شهيد دكتر بهشتي بارها در همان دوران هيجان افشاگري ها كه برخي زمزمه وجود برخي اسناد در خصوص ايشان را مطرح كرده بودند، خواستار افشاي كامل و بدون سانسور هر آنچه سند در خصوص او وجود دارد، شده بود. امري كه اثبات كننده پاك بودن حساب وي است و نهراسيدنش از محاسبه.
به نظر مي رسد بر خلاف آنچه در برخي جرايد ادعا شده است، عدم انتشار اين اسناد كه تنها اثبات كننده حقانيت آيت الله بهشتي بود، نه از سر دلسوزي كساني كه حق وتو داشتند، صورت مي گرفت؛ بلكه خيانتي از سوي آنها بود تا اين زمزمه بر سر زبان برخي چهره هاي افراطي بماند كه "البته سندهايي هم در خصوص شهيد بهشتي وجود داشت كه نگذاشتند منتشر شود..." اين ابهام سرانجام با انتشار اين سند پايان يافت تا وجهه تازه اي از مظلوميت بهشتي را نمايان سازد.
اما بيشترين ظلمي كه در اين خصوص بر بهشتي شد، نشاندن نام او در كنار عناصر آلوده اي بود كه حتي به ملي گرايي شان نيز صادق نبودند و وطن خود را در ازاي دريافت ثمن بخسي به فروش گذاشته بودند. و از آن بدتر تلاش براي تطهير چهره آنها و معقول نشان دادن جاسوسي آنها به بهانه همسان سازي اسناد مذكور. امري كه اين روزها برخي جرايد بار ديگر به بهانه سالروز شهادت دكتر بهشتي به آن دامن زده اند و اين قلم را ناگزير ساخت كه به غلط به قياس آن نور خدايي با وطن فروشان كند تا بطلان اين ادعا ها را ثابت سازد. اين رخداد بيان كننده واقعيت هويت برخي گروه هاست كه تلاش دارند با ادعاي حمايت از شهيدان پاكي همچون بهشتي عناصر آلوده همداستان با خود را پاك سازند و اين سندي است بر تداوم مظلوميت بهشتي. مظلوميتي كه امام در خصوص آن چنين گفت: «مرحوم شهيد بهشتي … را من بيست سال بيشتر ميشناختم. مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود. و آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب، افرادي (را) كه بيشتر متعهدند، موثرتر در انقلابند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار دادهاند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود...»
خبر مرتبط:
جاسوسي كه طلبكار شد
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]