تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830282926




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

از ارتباطات خاص آقای شهردار با یک زن بیوه و ازدواج موقت با زن مطلقه همکار تا ندادن نفقه و مهریه همسر اول


واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:

گیل نگاه: دختر دبیرستانی وقتی با خواستگاری یک دانشجوی بی‌پول روبه‌رو شد، سرانجام با حکم دادگاه پای سفره عقد نشست. پس از ازدواج پدرش را راضی کرد تا از همسرش حمایت کند. ۱۲ سال بعد شوهرش شهردار شهری کوچک شد، اما همسو با این پیشرفت، زندگی مشترک آنها به پرتگاه سقوط کشیده شد.ایران در ادامه نوشت: در میان همهمه راهروی شلوغ مجتمع قضایی ونک، زنی وارد شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده شد. نامش «مرضیه» بود، ۳۶ سال داشت و مادر دو فرزند بود. آمده بود تا پرونده مهریه‌اش را پیگیری کند. با گذشت بیش از ۳ سال، همسرش را ندیده بود و در این مدت تنها وکیل او می‌توانست پیغام‌هایشان را ردوبدل کند. ماجرای ازدواج مرضیه به ۱۶ سال قبل بازمی گشت. در یکی از روزهایی که مشغول تحصیل در دبیرستان بود، با خانواده‌اش در یک جشن شرکت کرد و همانجا مورد توجه مادر «میثم» قرار گرفت. هرچند نخستین بار نبود که مورد توجه مادران پسران جوان قرار می‌گرفت، اما نخستین بار بود که یک خواستگار با گل و شیرینی به خانه‌شان می‌آمد. مرضیه که از آداب و رسوم خواستگاری و ازدواج چیزی نمی‌دانست انجام این مراسم را به عهده بزرگترها گذاشت. خانواده‌اش هم سادگی جوان خواستگار و خانواده سنتی او را مناسب این ازدواج دانستند و از اینکه میثم بزودی مدرک مهندسی خود را خواهد گرفت راضی و خشنود به‌نظر می‌رسیدند. با این حال اجازه گرفتند بعد از تحقیقات لازم، نظرشان را اعلام کنند و در این میان تنها چیزی که برای مرضیه اهمیت داشت ادامه تحصیل بود.چند روز بعد از خواستگاری، پدر مرضیه تحقیقات محلی را انجام داد و به این نتیجه رسید که داماد آینده از نظر اهالی محل جوانی آرام و سر به زیر است که آزارش به یک مورچه هم نرسیده! به این ترتیب دو خانواده به دفترخانه رفتند، اما مشکل این بود که دختران زیر ۱۸ سال اجازه عقد دائم ندارند. بنابراین پدر میثم پیشنهاد داد میان دخترش و نامزدش «صیغه محرمیت» خوانده شود و تا دو سال صبر کنند. اما خانواده مرضیه که روی موضوع عقد دائم اصرار داشتند، با دریافت «گواهی رشد» دخترشان از دادگاه، مراسم عقد را به راه انداختند. دو سال بعد مرضیه دیپلمش را گرفت و میثم مدرک مهندسی‌اش را و حالا دیگر زوج جوان می‌توانستند زندگی مشترک خود را شروع کنند. اما مشکلات تازه‌ای به میان آمده بود. چرا که میثم نه توانایی تهیه خانه داشت و نه در جایی مشغول به کار شده بود. این بار هم پدر مرضیه پا پیش گذاشت و طبقه پایین خانه‌اش را خالی کرد تا داماد جوان نگران پرداخت اجاره خانه نباشد. چند ماه بعد میثم توانست در شهرداری به‌عنوان مهندس عمران کار خود را شروع کند. با این حال اجازه نداد همسرش به تحصیل ادامه دهد و این موضوع سبب شروع اختلاف‌هایی میان زن و شوهر جوان شد. از طرف دیگر مرضیه پی برد شوهرش مرد خسیسی است و حتی برای پرداخت خرجی خانه سخت‌گیری زیادی می‌کند. چند باری هم با هم بحث و دعوا کردند و همین موضوع باعث کدورت پدر مرضیه شد و به دامادش مهلتی برای تهیه خانه مستقل داد تا دیگر شاهد شنیدن صدای بحث زن و شوهر جوان از طبقه پایین خانه‌اش نباشد.چند سال بعد میثم که با فعالیت‌های گسترده اجتماعی واقتصادی، بتدریج وضع مالی‌اش هم بهتر شده بود دیگر آن جوان بی‌پول و تنگدست نبود و موفق شده بود به‌عنوان شهردار یکی از شهرهای کوچک کار خود را آغاز کند. همان موقع بود که مرضیه زمزمه رابطه همسرش با یک زن بیوه که ازکارمندانش بود را شنید و وقتی به میثم اعتراض کرد، او خود را بی‌گناه نشان داد. حتی برای اثبات حرفش کارمند خود را هم اخراج کرد. چند ماه بعد مرضیه متوجه غیبت‌های بی‌مورد همسرش در خانه شد. به همین خاطر او را زیر نظر گرفت تا اینکه خبردار شد با یک زن مطلقه ازهمکارانش، ازدواج موقت کرده است. در این وضعیت دل مرضیه شکست و دیگر نتوانست کتک زدن‌های گاه و بیگاه میثم، خساست یا بداخلاقی‌هایش را تحمل کند. این بار دیگر کوتاه نیامد و مهریه ۳۱۳ سکه‌ای‌اش را به اجرا گذاشت.اما روز دادگاه میثم قول داد در صورت پس گرفتن دادخواست مهریه از طرف مرضیه همسر موقتش را رها کند و این ماجرا هم با وساطت بزرگترها به پایان رسید. اما باز هم آرامش به زندگی آنها بازنگشت و مرضیه هم با بچه‌هایش به تهران آمد تا تکلیف خود را یکسره کند.میثم هم دادخواست تمکین داد و در مقابل مرضیه هم باقی مهریه‌اش را از طریق دادگاه مطالبه کرد.روزی که مرضیه وارد شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده شد، سه سالی می‌شد که همسرش نه خرجی او و فرزندانش را داده بود و نه سراغی از بچه‌هایش گرفته بود. وقتی در برابر «غلامرضا احمدی» رئیس دادگاه ایستاد و گفت: «آقای قاضی، با اینکه درآمد و دارایی همسرم خیلی زیاد است و شما هم حکم به پرداخت مهریه‌ام داده‌اید، اما هنوز حتی یک سکه هم نتوانسته‌ام از او بگیرم. نمی‌دانم با من لجبازی می‌کند یا به‌خاطر خسیس بودن این‌طور رفتار می‌کند؟ برای همین می‌خواهم نفقه و اجرت‌المثل ۱۶ سال زندگی‌ام را هم دریافت کنم.» قاضی نیزگفت:«شما می‌توانید فهرست اموال و دارایی‌های همسرتان را به دادگاه ارائه دهید تا نسبت به توقیف آن اقدام شود. با این حال نفقه و اجرت‌المثل هم حق شماست و می‌توانید با ارائه دادخواست آنها را مطالبه کنید.»مرضیه می‌خواست از دادگاه خارج شود که قاضی از او پرسید:«راستی همسرتان هنوز شهردار است؟» زن جوان جواب داد:«نه. چند سالی هست که عزل شده، احتمالاً مدیران بالاتر فهمیده بودند که همسرم برخلاف ظاهر آرامش، آدم چندان قابل اعتمادی برای زندگی مشترک نیست. همان اشتباهی که پدرم در تحقیقات محلی کرده بود…» بعد از آن تشکر کرد و راهش را کشید و رفت.
۳۰ بهمن ۱۳۹۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن