واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یادداشتهای خبرنگار ایسنا از نخستین حضور 70 تماشاگر زن در ورزشگاه یكصد هزار نفری آزادی
زمانی كه بعد از ظهر روز بازی فوتبال تیمهای ایران و بحرین به عنوان خبرنگار به ورودی غربی نزدیك میشدم هرگز باورم نمیشد قرار است یكی از ماندگارترین خاطرات ذهنم به ثبت برسد. خاطره حضور یك زن در ورزشگاه آزادی؛ خاطره حضور ....پیش از بازی در ورزشگاه آزادی كه سومین حضور ایران را در جام جهانی تثبیت كرد، نیز شاهد حضور تعدادی از زنان در ورزشگاه آزادی در بازیهای مهمی همچون ایران و ژاپن بودیم اما این بار با همیشه فرق داشت.تقریبا دو ساعت پیش از بازی 35 زن در مقابل درب غربی تجمع كرده و با شعارهای عدالت اجتماعی، حقوق عادلانه برای زنان خواستار حضور در ورزشگاه شدند اما با خرید بلیت هم راهی برای ورود آنها نبود.گیت بازرسی 217، در واقع اولین محل بازرسی بلیت بود. براساس اخبار انتشار یافته از قبل بازی، انتظار وجود گیتهای بازرسی مخصوص را داشتیم. اما خبری از آنها نبود. تنها محدودیتهای اعمال شده از حضور ماموران ویژه حفاظت ریاست جمهوری اوج سختگیری ورود به ورزشگاه را نشان میداد. در نهایت همه خانمها را در یك جا جمع و از دری كه محل تردد خودروها بود به داخل هدایت كردند.در جلوی این ورودی شاهد بگومگوهای پدر و دختری بودیم كه قرار بود از هم جدا شوند. دختر جوان ترس ورود را به دل داشت و پدر در تلاش برای آرام كردن دخترش آخرین نصیحت: «اصلا نترس؛ وقتی همه رفتند، جلوی این در با برادرت منتظریم» و آنها از هم جدا شدند به امید دیدار مجدد در اوج شادی و پیروزی ... .لحظه شیرینی بود ورودی الله ورزشگاه را نشانمان دادند و به سوی بازرسی هدایتمان كردند. بعد از بازرسی بدنی و عبور وسایلمان از دستگاه، به اولین پلهها پا گذاشتیم.آخرین دالان را كه پشت سر گذاشتیم گیتهای مخصوص را دیدیم. از گیتهای فلزی كه به بزرگی در ورودی بود عبور كردیم سه پله بالا رفتیم و به جایگاه 5 معروف به جایگاه ویژه رسیدم.جایگاه ویژه ما بین محل استقرار خبرنگاران و محل مقامات در نظر گرفته شده بود.به گفته یكی از پرسنل حفاظت فیزیكی حراست مركزی سازمان تربیت بدنی، این جایگاه ظرفیت یك چهارم طبقه پایین استادیوم را داشت. طبقهای كه 33 هزار تماشاچی را در خود جای داده بود. ردیف اول در بالاترین سطح جایگاه تا چهار ردیف پایینتر اختصاص به خانمها داشت.هیجانزده از اولین ورودمان چهرههای آشنای چند تن از بازیگران سینما و تلویزیون را در میان تماشاچیها دیدم. از بازیكنان تیم ملی هم در جایگاه زنان نشته بودند.هر چند ویژگی این جایگاه، ویژه بودن آنها برای مدعوین خانم نبود؛ اما برای خودشان این مهمترین اتفاق بود. مهمترین اتفاقی كه به عشق دیدنش مادر جوانی همراه با پسر بچه یكساله خود در آن شركت میكرد. عشقی كه حتی زنان خارجی را هم به صندلیهای زرد جایگاه ویژه رسانده بود.ساعت 5 و 55 دقیقه از بلندگوی استادیوم یادآواری خاطره تلخ كشتهشدن 7 تماشاچی بازی ایران و كره گرامی داشته و به همه تماشاچیها هشدار داده شد هنگام خروج با ازدحام مشكل آفرینی نكنند.در حالی كه میخواستیم خود را با تماشاگران حرفهای یكی كنیم. در «موج شادی» فریادهای «ایران، ایران ما گل میخواهیم ایران» را فریاد بزنیم آنقدر ذوق زده بودیم كه سوت آغاز بازی را نشنیدم.اما زمانی كه رییسجمهوری به جایگاه وارد شد، دیگر كاملا حواسمان از بازی پرت شد. همه از حضور سید محمد خاتمی در ورزشگاه ذوق زده بودیم.تلاش مامور حفاظت فیزیكی برای جلوگیری از ورود آقایان به جایگاه زنان دیدنی بود. با زنجیر كردن دستانشان به یكدیگر و توضیح هزار باره به افرادی كه میخواستند در آنجا مستقر شوند، نگهبان از این جایگاه تا پایان مسابقه ادامه داشت. دلمان برایشان سوخت، از بازی چیزی ندیدند.لنز دوربینها شاید بیشتر از آن كه سوی زمین سبز باشد رو به صندلیهای زرد جایگاه ویژه بود. عكاسان خارجی مدام از خانمها در جایگاه تصویر میگرفتند چرا كه آنها هم تماشاچی زن در ورزشگاه آزادی كم دیده بودند.
این بار با همیشه فرق داشت. آمده بودیم تیم ملی را تشویق كنیم و بگوییم فوتبال دوستی، «زن» و «مرد» نمیشناسد. همه حق حضور دارند.در حالی كه دو دقیقه به پایان نیمه اول بازی مانده بود، زنان فریادهای پیروزی عده دیگری از زنان را شنیدند. 35 زن و دختر جوانی كه برای عدالت اجتماعی در مقابل دربهای بسته ورزشگاه فریاد میزدند، با دریافت اجازه ویژه راهی جایگاه شماره 5 شدند.طعم شیرین این پیروزی همه احساساتام را به شور آورده بود. دیدن بازی از جایگاهی كه همه در آن حالت تشویق و اضطراب به سر میبرد، حال خاصی داشت. اما دروغ نیست اگر بگویم چیزی از روند بازی نمیفهمیدیم. چرا كه همیشه با صدای گوینده تلویزیون روند بازی را دنبال میكردیم اما اینجا هیچكس توضیح بازی را نمیداد مگر آن كه گل زده میشد.تا ابد فراموش نمیكنم. شادی آن لحظه را كه ایران پیروز شد تا ابد هم فراموش نمیكنم. خدایا شكرت، شكر... .10 دقیقه به پایان بازی در حالی كه هنوز همه در اضطراب حادثهای دیگر در زمین بودند، از سوی حفاظت به زنان اعلام شد فقط الان میتوانند جایگاه را ترك كنند و در غیر این صورت تا خالی شدن كامل جایگاه و خروج كامل آقایان باید در ورزشگاه بمانیم.ریسك بزرگی بود نگرانی ده دقیقه پایانی را چه میكردیم؟! هیچكس از جایش تكان نخورد؛ ماندیم. سوت پایان بازی زده و خروجیها باز شد و بر اساس توافق قبلی تا خروج آخرین آقایان در جایگاه ماندیم.بیهراس خارج شدیم و از صندلیها زرد و زمین سبز خداحافظی كردیم، به امید آن روز كه دوباره ببینیمش. بر خلاف حرفهای زده شده در حریم ورزشگاه همه چیز امن بود. آن قدر كه مأموران یگان ویژه تیپ امام خمینی(ره) راحت و آسوده در كنار هم حرفهای فوتبالی رد و بدل میكردند.آرامش برقرار بود. نگاههای حاكی از تعجب تماشاچیها كه زنان را در حال خروج میدیدند، تماشایی بود. بعضیها میپرسیدند مگر شما را به ورزشگاه راه میدهند؟ پاسخ محكم ما «آری» بود. صعود رویایی ایران به جام جهانی فوتبال حاشیه دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و بحرین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]