محبوبترینها
معرفی چت روم مرام چت؛ بهترین چت روم فارسی برای حل همه مشکلات
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1799656458
اهدای زندگی از گیلان برای تسکین داغ کرمانشاه/لذت بخش ترین اشتراک گذاری در فضای حقیقی
واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/ مهدیه عطایی: از میدان فرهنگ وارد خیابان آزادگان که می شدی اولین چیزی که باعث جلب توجه می‌شد هیاهوی کوچه‌ای تقریباً بلند بود؛ در دست داشتن آبمیوه و کیک نقطه مشترک عابران این محدوده بود.در حال سر چرخاندن به اطراف بودم تا تابلوی اداره کل انتقال خون استان گیلان را پیدا کنم؛ مرد جوانی بدون آن که منتظر سوالم بماند سرش را از ماشین بیرون آورد و گفت: خانم! انتهای کوچه؛ یک نشانی مشترک برای تقسیم خون جاری در رگ‌های افراد حاضر در محل برای اشتراک گذاشتن با هم‌وطنان بخش غربی کشور.صف افراد مشتاق برای اهدای «زندگی» قبل از ورود به اداره انتقال خون گیلان مقابل اتوبوسِ سفید این اداره تشکیل شده بود. صفی که البته تا داخل سالن این ساختمان امتداد داشت و شهروندان رشت و شهرهای اطراف در روزی تلخ، انتظاری شیرین را برای فرا رسیدن نوبتشان تجربه می‌کردند.رد خستگی روزی پرکار در صورت پذیرش کنندگان اداره انتقال خون آشکار بود . اما همچنان تلاش داشتند تا حوصله و آستانه تحملشان بالا باشد. یکی از کارمندان جوان را مخاطب قرار دادم و پرسیدم اوضاع چطور است؟ بدون مکث گفت: عالی، مردم بی نظیرند.«روز گذشته، حوالی ساعت ۹ و بیست دقیقه بود که لرزش خفیف چراغ‌ها را دیدیم. فکر کردیم سرگیجه داریم. تلگرام را باز کردیم و دیدیم زلزله او مده.» این جملات بارها میان حرف‌های جمعی که در اداره انتقال خون برای اهدای خون رگ‌هایشان صف کشیده بودند شنیده می‌شد. زلزله‌ی مورد اشاره آنها ۷/۲ ریشتر، قدرت داشت و مرکز آن عراق بود. اما دامنه‌اش به شهرهای غربی و تا حدودی مرکزی ایران هم رسید و تن نیمی از ایرانی‌ها را لرزاند. تا شبی ملتهب و تلخ با تصاویر جسته گریخته‌ای که از کرمانشاه در کانال‌های خبرگزاری‌ها دست به دست می‌شد در خاطره جمعی مردم ایران ثبت شود.از اندوه تاریخی رودبار تا داغ تازه کرمانشاهتصاویر و خبرهایی که برای بسیاری از گیلانی‌ها یادآور خردادی تلخ به تاریخ ۱۳۶۹ بود. شبی که از رودبار و چند شهر و روستای گیلان تنها تل‌های بزرگ آوار بر جای ماند .واژه‌ی زلزله برای تعدادی از گیلانی‌ها، عجین شده با بیست و اندی سال خاطره تلخ، حس از دست دادن و رنجی ناتمام از نابودی در یک لحظه است. حالا مردمانی از همان استان که در سال ۶۹ زلزله را با گوشت و خون خود لمس کرده، این بار آماده بود تا یاری رسان کسانی باشند که به این بلای عظیم گرفتار شده‌اند.«بیگ لایک» برای مردمی که فقط استیکر قلب شکسته ارسال نکردند
درهمان ساعت‌های اولیه پس از واقعه بود که واحدهای انتقال خون به حالت آماده باش درآمدند و از سپیده دم دوشنبه مردم شهرهای مختلف ایران برای کمک رسانی به هم‌وطنانی که شب گذشته را در دمای منفی دو درجه زیر آوار یا در خیابان سپری کرده بودند، صف کشیدند.سالن انتظار اداره انتقال خون گیلان ازدحام غیر معمولی را تجربه می‌کند. عموم افراد از شبکه‌های اجتماعی موبایلی اخبار زلزله کرمانشاه را پیگیری می‌کردند و دعوت به اهدای خون را هم از طریق تلگرام یا اینستاگرام شنیده بودند. شبکه‌هایی با میلیون‌ها کاربر که زندگی روزمره‌شان گره خورده با «لا یک» یا اشتراک گذاری. تعداد زیادی از آنها اما روز دوشنبه به جز ارسال استیک رهای قلب شکسته و «بیگ لا یک» مشت گره کردند و آستین بالا زدند تا نیش سرنگ را به جان بخرند و یادشان بماند برای تسکین دردهای بزرگ ارسال استیکر کافی نیست و باید از فضای مجازی به زندگی حقیقی بازگشت حتی اگر زندگی روی تلخش را به کرده‌ای ایران نشان داده باشد.زنی دستش را روی بازویش گذاشته و از اتاق مخصوص خونگیری بیرون می‌آید، می‌گوید: رنج زلزله و بی خانمانی را در بچگی کشیده‌ام وگرنه حوصله‌ی صف طولانی را نداشتم.دیگری می‌گوید: وقتی تلویزیون اعلام می‌کند نیاز به خون وجود دارد مگر می‌توانستیم نیاییم؟مرد دیگری که در میانه‌های صف ایستاده می‌گوید؛ افرادی که گروه خونی Oمنفی داشتند زیاد معطل نشدند.خانمی به همراه همسر و پسر کوچکش آمده است و می‌گوید تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی دیده دلش را به درد آورده است.گروه خونی Oمنفی در اولویت استیکی از کارمندان اداره انتقال خون که حضور فعالی دارد با صدای بلند خطاب به حاضران می‌گوید کسانی که گروه خونی‌شان Oمنفی است در اولویت خونگیری هستند، مابقی از طریق سایت ثبت نام کنند تا با اعلام روز و ساعت، معطل نشوند.از این کارمند سؤال می‌کنم که ساختمان انتقال خون همیشه همین‌قدر شلوغ است؟ می‌گوید در فصل‌های دیگر حتی زمانی که فراخوان می‌دهیم به ندرت پیش می‌آید که افراد زیادی برای اهدای خون در مرکز حاضر شوند.در حالی که تعداد بیماران نیازمند خون در گیلان زیاد است. او در حالی که فرم کاغذی را تکمیل می‌کند زیر لب زمزه کنان می‌گوید کاش مردم همیشه به فکر یکدیگر باشند و حوادث دلخراش ما را به یاد یکدیگر نی اندازد.یکی دیگر از کارمندان زن که پشت باجه پذیرش نشسته است به پسر دانشجویی که اولین بار است خون می‌دهد می‌گوید باید حتماً کارت ملی همراهتان باشد. نامش را یاددشات می‌کند و می‌گوید فردا برای اهدای خون تشریف بیاور.دلخراش مثل جشن تولدی که با مرگ پیوند خورددو دختر جوانی که روی صندلی سالن انتظار نشسته‌اند هم حرفی جز زلزله و تکانه‌های شدیدش ندارند. آنها از مرگ و جراحت و تاثیرات اجتماعی ماجرا می گویند و از نظرشان دلخراش تر ین تصویری که در شبکه‌های اجتماعی مشاهده کرده‌اند تصاویر اتاقی تزئین شده است که نشان می‌دهد در خانه ویران شده، جشن تولد یکی از اعضا برپا بوده.آنها می گویند فضای زلزله‌ی بم را فراموش نکردیم و هر روز ممکن است هر کسی در چنین شرایطی قرار بگیرد.چند قطره خون؛ تنها دارایی مرد گیلانیمردی که کلاه زمستانی به سر دارد و از یکی از روستاهای اطراف رشت در مرکز انتقال خون حضور پیدا کرده هم می‌گوید: خونم تنها چیزی بود که می‌توانستم به هم‌وطنانم داغدارم تقدیم کنم. جمله‌اش تمام نشده اشک‌هایش جاری می‌شود.مردم ایران ثابت کردند در زمان بحران کنار یکدیگر هستند
دکتر احمد مرادی، مدیر کل انتقال خون استان گیلان یکی از حاضران در اداره انتقال خون گیلان است آن‌هم در ساعتی که کار اداری تمام شده بود. مرادی به گیل نگاه می‌گوید: بعد از وقوع زلزله به سرعت هماهنگی بین بخشی در رشت و شهرستان‌های گیلان برای فراهم شدن شرایط اهدای خون از سوی شهروندان صورت گرفته است. مرادی تأکید می‌کند استقبال مردم برای اهدای خون تا این لحظه بسیار عالی بوده. مدیر کل انتقاد خون گیلان جملاتش را این‌گونه پی می‌گیرد؛ مردم نوع دوست و نجیب ایران ثابت کرده‌اند که در مواقع بحرانی کنار یکدیگر هستند.او صبح امروز در ارتباط تلفنی با مدیرکل انتقال خون کرمانشاه اعلام آمادگی کرده بود که پزشکانی برای عملیات خونگیری به شهرستان های زلزله دیده اعزام شوند.این مقام مسئول توضیح می دهد با توجه به بیشتر شدن آمار مجروحین از افرادی که دارای گروه خونی O منفی هستند دعوت می کنیم تا مشارکت بیشتری در طرح داشته باشند چرا که این گروه خونی نیاز به آزمایشات تکمیلی ندارد.مرادی همچنین از اعزام یک اتوبوس سبز به مناطق زلزله زده خبر داد و گفت یک اتوبوس سفید هم از سوی اداره انتقال خون را فعال شده است.به گفته او پزشکان برای خونگیری دو برابر شده اند؛ همچنین واحد سیار این مرکز خون ها را از شهرستان های لنگرود، رودسر، لاهیجان، تالش، فومن و انزلی جمع آوری می کند.مدیرکل انتقال خون استان گیلان با تأکید بر آماده بودن خون های ذخیره و دریافتی گفت که از صبح دوشنبه اولین محموله خونی به مناطق زلزله زده کرمانشاه ارسال می شود.قطره‌های امیدبخش برای کرده‌ای داغدار کرمانشاه
اداره کل انتقال خون گیلان روز دوشنبه ۲۲آبان ماه شاهد موجی از مشارکت اجتماعی بود که می‌تواند این امید را زنده نگه دارد که هنوز در مواقع حساس می‌شود روی کمک‌های جمعی و تأثیر مثبت از رسانه‌ها و شبکه‌هایاجتماعی حساب کرد.شهروندانی با چهره و اندیشه‌های متفاوت و سبک زندگی مختلف رویصندلی‌های انتظار اداره انتقال خون گیلان نشسته بودند تا خونشان را برای تسکین دردهای همنوعانشان اهدا کنند. آمده بودند تا رنجهای از دست دادن ناگهانی که خود یا اطرافیانشان روزگاری تجربه کرده بودند را برای کردهایداغدار کرمانشاه کم کنند.
۲۳ آبان ۱۳۹۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]
-
گوناگون
پربازدیدترینها