تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819629030




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاثير غرب در ادبيات نوين عرب


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Rahe Kavir12-07-2008, 11:23 AMأشنائی وارتباط غرب با انديشه های ادبی عرب سابقه ای ديرينه دارد به دوران پيش از اسلام باز می گردد.ولی اين ارتباط تا اواخر قرن نخست اسلام ( قرن هفتم ميلادی) چندان محسوس وگسترده نيست.در واقع اوج اين ارتباط در دوران مامون, خليفه عباسی ودر بیت الحکمه بغداد بوده است. اين بيت الحکمه مرکز علمی بوده که خليفه به أن توجه فراوان داشت واموال زيادی را نيز برای آن هزينه می کرد. مهم ترين کارهای فرهنگی آن بود که مهم ترين رسالت اين مرکز ترجمۀ علوم فلسفه يونان وديگر کشورها بود وآثار فراوانی در موضوعات پزشکی, رياضيات, علوم طبيعی, فلسفه در اين مرکز ترجمه شد وعئه ای به مطالعه وشرح وتوضيح اين کتابها گماشته شدند که به مرور زمان آن را گسترش داده ودر تهيه کتابها ی که زيربنای تحقيق وتدريس در دانشگاه های قرون وسطی شد کوتاهی نکردند. در اينجا مقصود ما به پرداختن تاريخ اين جنبش علمی وتبادل فرهنگی ميان شرق وغرب که از قديم مطرح بوده ودر کتابهای فراوانی نيز پيرامون آن نوشته شده, نيست. بلکه می خواهيم نظری بيفگنيم بر اين ديدگاه که غرب با همه توجهی که به علوم يونان وديگر تمدنها داشت ولی تحت تأثير هنر وادبيات آنان قرار نگرفت. ازاينروادبيات عرب جدا ومستقل از تأثيرات محيط خارج باقی ماند. يکی از نويسندگان معروف معاصر در اين باره می گويد: " اگر اراده خداوند بر اين تعلق می گرفت که ادبيات ما راه کمال را بپويد, به مترجمان عصر مأمون الهام می کرد که آثار ادبی مغرب زمين مانند شعر, قصه, داستانهای کوتا وداستانهای حماسی را از زبان يونانی ولاتين به زبان عربی انتقال دهند, چنانکه علم وحکمت آنان را انتقال دادند." بی توجهی قدمای زبانی عربی به ادبيات يونان خود معلول علتهای مختلفی بوده است. از جمله علتهای زبانی, دينی واجتماعی, در اين جا از شرح وتبيين اين مسأله نيز صرف نظر کرده, به موضوع اصل خود يعنی _ نهضت جديدی عربی_ می پردازيم وميزان ارتباط آن با تمدن غرب وتأثير پذيری از آن را بر رسی می کنيم.بی ترديد بر خورد ملتها با همديگر افقهای تازه ای را فراروی افکار وانديشه های آنان قرار داده وموجب گسترش دامنه خيال آنان می گردد. مسلمانان نيز هنگامی که بر اثر فتوحات پارا از جزيره العرب بيرون گذاشته وبا تمدنهای ديگری بر خورد کردند از حالت خود به يک حالت ديگری پيوستند واز نظر اجتماعی وفکری متحول گرديدند وگامهای بلندی را در راه پيشرفت وتکامل بر داشتند, اين حالت در ساير ملت ها نيز صادق است. مانند بر خورد قبايل المان با روميان در جنگ با امپراطوری روم وبر خورد صليبيان با مشرق زمين در جنگ های صليبی در طول تاريخ نمونه های فراوانی برای اين پأيده که به قانونی کل وتخلف نا پذير شباهت دارد می توان يافت, از اوايل قرن گذشته ادبيات جديد عربی آشناشده واز اين طريق افقهای تازه ای را فتح کند اين کار عمدتاً از دوراه انجام پذيرفت نخست از راه ترجمه وانتقال تجاربفکری غرب به زبان عربی وديگر از راه اطلاع مستقيم از علوم ومعارفی که به زبانهای اروپايی ميسر شده است.نخستين آثاری که به زبان عربی ترجمه شد, مطالب علمی وفنی در موضوعات پزشکی ورياضيات وعلوم طبيعی وعلم نجوم بود.البته توجه امرا وخلفا نيز به گسترش جنبش ترجمه كمك كرد چنانكه در زمان عباسيان در اثر مساعي مامون در ايجاد دارالترجمه نهضت علمي پايه ريزي شد كه در آن كتابهاي زيادي از يوناني وهندي و ايراني به زبان عربي ترجمه گرديد . ونيز از عواملي كه سبب توجه خلفا به علم طب ونجوم شد عامل تنجيم را با يد ذكر كرد سلاطين مبالغ زيادی براي ايجاد رصد خانه ها و ساختن ابزار دقيق نجومي قرار ميدادند وانتظار پيشگو يي هاي اختر شناسي داشتند . ونخستين بار أدبای مصر وشام در زمان محمد علی پاشای کبير وسپس در دوران نوه اش شاه اسماعيل پاشا به اين کار همت گماشتند وپيشاپيش همه رفاعه الطهاوی ( متوفی سال 1872) بود. از بزرگان اين عصر می توان از محمد عمر التنوسی نام برد که فرهنگ اصطلاحات پزشکی و پزشکان را تدوين کرد. علاوه بر اين بسياری از دانشمندان دو قرن اخير دست به ترجمه زدند که شرح مفصل آن در کتابهای مربوطه آمده است. گفته می شود تنها انتشارات بولاق, در فاصله ميان سالهای ( 1822 تا 1842) بالغ بر (243) عنوان کتاب از زبانها اروپائی به زبان عربی منتشر ساخته است.همچنين دانش آموزان مدرسه زبانهای خارجی به رياست رفاعه الطهطاوی قريب دو هزار کتاب به زبانی عربی وترکی ترجمه کرده اند.http://www.muhammadanism.org/monotheism/p018.gif با توجه به اين مقدمات وبا مروری به نهضت ترجمه در دوران محمد علی پاشا چنين بر می آيد که در اين دوران تنها کتب علمی به زبانی عربی ترجمه شده ومسايل سياسی وحکومتی حتی تا اوايل عصر اسماعيل پاشا به زبان ترکی بوده است. نهضت ترجمه در دوران اسماعيل پاشا سرعت گرفت ودر فاصله ميان سالهای(1880) تا 1899) شکوفاشد. اما در ساير کشورها, از بيروت به عنوان مهمترين مرکز انتقال علوم غربی به زبان عربی می توان نام برد. در سال 1866 دانشگاه امريکايی بيروت تأسيس شد ودر آغاز دروس پزشکی وديگر علوم غربی به زبان عربی تدريس می شد نا چار استادان ودر صدر, آن ونديک, رتبات وبست آثاری را به زبان عربی ترجمه کردند واستادان ساير دانشگاه ها ومراکز آموزشی نيز همين رويه را در پيش گرفتند.در نتيجه نهضت ترجمه فعال گرديد تا حدی که به مرور در تدريس علوم, زبان عربی کنار گذاشته شد واستادان ودانشجويان مستقيما به منابع فرهنگی مراجعه می کردند.نظير همين جريان در مصر نيز پس از انتقال آن توسط نيروهای فرانسوی اتفاق افتاد. کار ترجمه همچنان ادامه داشت, زيرا نويسندگان وروزنامه نويسان با اين کار تقاضای مردم را که بشدت تشنه معارف نو بودند پاسخ می دادن.از جمله قديم ترين مجلات که اقدام به اين کار نمود مجله المقطف بود که در سال ( 1876) در بيروت منتشر شد وسپس در سال ( 1879) به مصر منتقل گرديد , اين مجله حلقه اتصال ميان شرق وغرب بود علاوه براين دها مجله ديگر نيز در اين امر فرهنگی سهيم بودند. آنچه در مورد ترجمه بيان شد عموما به متون نر مربوط است طبيعی است که ترجمه متون نرپيش از شعر مورد توجه مترجمان قرار گيرد. مشکلاتی که به سر راه ترجمه شعر وجود دارد موجب شد که به آن توجۀ چندان نشود. وبا اين حال برخی از ادباء اين رنج را به خود همواره ساخته وبسياری از سروده های زيبای اروپائی را به عربی ترجمه کرده اند. بيشترين کار در اين زمينه در فاصله ميان دو جنگ جهانی اول ودوم يعنی دوران تسلط اروپا بر کشور های اسلامی انجام پزيرفت ودر اين دوران بسياری از آثار انگليسی وفرانسوی به زبان عربی ترجمه شد هر چند بر شمردن همه اين مطالب به ويژه آنچه در دو کشور مصر ولبنان که همچنان از مهمترين مراکز تبادل فرهنگی ميان غرب وکشورهی عربی به حساب می روند.در حقيقت،مسلمين مؤسسين واقعى كتابخانه‏هاى عظيم عمومى در عالم‏ بوده‏اند نيكوكارانشان در تاسيس و وقف كردن كتابخانه‏هاى عام المنفعه‏ مكرر با يكديگر رقابتمى‏كرده‏اند. هوامش: نهضت علمى مسلمانانhttp://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c4/AndalusQuran.JPG/260px-AndalusQuran.JPG آمادگى مسلمين براى اخذ و نشر علوم،و احاديثى كه از پيغمبر صلى الله علْه وسلم در تشويق‏به دانشطلبى نقل مى‏شد،بعلاوه وجود اسباب و موجبات ديگر،شروع‏يك نهضت علمى را در قلمرواسلام سبب شد.ترجمه و نقل علوم يونانى‏قدم اول بود در حصول اين نهضت كه بعضىاروپائيان آن خوانده‏اند. و تا حدى همان‏بود كه اسلام را در قياس بااروپا يكچند مشعلدار دانش و معرفت‏جهانى كرد.اين كار هم بوسيله اهل ذمه-خاصه نصاراويهود انجام شد كه بر خلاف اعراب به اقتضاى معيشت و تربيت‏با السنه ديگرآشنابودند.فلسفه يونانى بيشتر به اهتمام سريانيها به عربى نقل شد.ازآنكه فلسفه يونانىكه از كليساى ملكائى رانده مى‏شد نزد يعقوبيها ونسطوريها پناه مى‏يافت.قبل از اسلامهم شهر ادسا كه همان الرها باشداز مراكز مهم تعليم فلسفه يونانى بشمار مى‏آمد و درآنجا كتابهايى ازيونانى به سريانى نقل كرده بودند.بهر حال،در زمان مامونعباسى-وشايد اندكى قبل از آن نيز-شروع كردند به نقل و ترجمه اين كتابهاى‏سريانى بهعربى.بيت الحكمه مامون كه نوعى آكادمى و دار الترجمه بشمار مى‏آمد با كتابخانه مفصلو رصد خانه‏يى كه داشت در نقل علوم‏يونانى نقش قابل ملاحظه‏يى ايفا كرد.اعضاء اينآكادمى بيشترسريانيها بودند كه عربى و يونانى مى‏دانستند.حنين بن اسحق كه گوينددربيزانس لغت‏يونانى آموخته بود در راس اين بيت الحكمه اهتمام بسياردر كار نقل وترجمه داشت. آشنايى مسلمين با علم و با مباحث مربوط به كلام در واقع از عهداموى نشات و اساسگرفت و اين عهد بود كه در طى آن،در عراق و شام‏و مصر،كسانى كه با علم و فلسفه يونانو هند و ايران آشنايى داشتند به‏اسلام گرويدند و يا به خدمت‏خلفاء و حكام مسلمان درآمدند.پيش از آن‏بسبب اشتغال به فتوحات كه تمام همتها بدان مصروف بود جز به قرآنوحديث و آنچه از لغت و شعر و ادب و قصص انبياء و تاريخ كه براى فهم‏آن لازم بودنمى‏پرداختند.قرآن و حديث در واقع دو سرچشمه بزرگ اصلى بود براى دين و شريعت.هم فقهازين دو منشا عظيم برخوردار بود هم عقيده كه‏خود از عهد خلفاء راشدين دستخوشبحرانها و اختلافات بزرگ مانندمقالات خوارج و قدريه و مرجئه شده بود.اما از اوايلعهد عباسى علم وفلسفه نشات واقعى يافت و در پى آن در همه احوال مسلمين تحولپديدآمد:اصول پيدا شد و كار اثبات احكام فقه را براساس علمى نهاد.كلام پديدآمد ومجادلات راجع به عقايد را تحت نظارت منطق و استدلال قرارداد.نقل علوم يونانى،هندى،وايرانى هم در تمام قلمرو فكر و معرفت‏بر روى مسلمين آفاق تازه گشود.درست است كهمسلمين وسيله شدندبراى نقل آثار حكمت و معرفت‏باستانى به دنياى عرب اما نقل هم‏فىنفسه كار كم اهميتى نيست.بعلاوه اشتباه صرف است اگر كسى سهم‏مسلمين را به همين نقلو ترجمه منحصر كند زيرا علماء اسلام، چنانكه‏مكرر گفته آمد،از خود نيز چيزهايىبسيار بر مواريث هند و يونان و فرس‏افزودند.بهر حال،چنانكه البته بدرستى انتظارمى‏رفت اين نقلها وترجمه‏ها راه تحقيق و ابتكار را بر مسلمين گشود. البته مسلمين به ترجمه شعر و درام يونانى علاقه‏يى نشان ندادند نه‏فقط بدانسببكه شعر و درام يونانى با اساطير و عقايد قوم مخلوط بود ونمى‏توانست مورد توجه اهلاسلام باشد،بلكه نيز بدانجهت كه هدف‏از تعلم آن بلاغت‏يونانى بود كه با وجود بلاغتقرآن نزد مسلمين طالب‏نداشت.در واقع،اگر فن شعر ارسطو نزد مسلمين زياده پيچيده و تاحدى‏نامفهوم ماند و اگر كتب افلاطون نيز بين آنها انتشار زيادى نيافت‏سببش همين بىتوجهى آنها بود به نقل و ترجمه شعر و درام.با اينهمه،شواهدى هست كه حاكى است از نقليا تلخيص ايلياد هوميروس وبعضى حكايات و اشعار يونانى.همچنين وقتى مسلمين از كلماتذهبيه‏فيثاغورس يا نظاير آن صحبت مى‏كنند به نظر مى‏آيد از ادب يونانى نيزآنچه رابا ذوق خويش زياده بيگانه نمى‏يافته‏اند ترجمه مى‏كرده‏اند. اما ازمعارف و علوم قديم آنچه به عربى نقل مى‏شد منحصر به‏كتب يونانى نبود.مسلمانان حتىدر عهد اموى از ربيت‏يافتگان‏جنديشاپور،ف وايد علمى جستند.از آغاز ظهور اسلام-و چندىپيش ازآن-جنديشاپور مركز معارف فرس و هند هم بود.علماء،خاصه اطباءجنديشابور،دردربار امويان دمشق مورد توجه و استقبال بودند.يك‏يهودى ايرانى،نامش ماسرجويه،ازربيت‏يافتگان همين مكتب،ظاهرااولين كس بود كه چيزى از علوم يونانى را به عربى نقلكرد. درجنديشاپور از قرار معلوم ميراث فرهنگ هند نيز مورد توجه بود.از تاثيرهمينميراث هند و فرس است كه هنوز دو كتاب مهم موجب رونق و شهرت ادب عربى و فارسىاست:الف ليل و كليله و دمنه.اصل كليه يا قسمت‏عمده آن البته هنديست و در باب الفليل و منشا آن جاى بحث است. اما خواه از داستان يهودى استر گرفته شده باشد و خواه با نام و سرگذشت‏هماى چهرآزاد، ملكه قديم ايران مربوط باشد قسمت عمده آن رنگ‏اسلامى دارد،و رنگ عربى) آثار علمى هم خاصه در منطق و حكمت عملى و حتى نجوم ازپهلوى به عربى نقلشده است و نام عبد الله بن مقفع و نوبخت و على بن زياد،از مترجمان اين دوره كهچيزهايى از پهلوى نقل كرده‏اند، معروفست. منبع: مجله أمة وتاريخ اسلام ابراهيم حسن ابراهيم دار الجيل بيروت سايت ساز مان ارتباطات اسلامي سايت اعجاز علمي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن