واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم:
دوستان عزیز پردیسی امیدوارم حال همتون خوب باشه و چه در زندگی شخصی چه در زندگی گیمینگ هفته خوبی سپری کرده باشید. شاید خیلی زود گذشته اما به قسمت دهم خانوادهی پردیسگیم رسیدیم! ده هفته گذشت و بار دیگر همراه شما هستیم تا با هم قسمت دیگری از طرح "خانواده پردیسگیم" را رقم بزنیم و شاید بهتر است که کم کم این طرح را با ظاهر جدیدی به شما عزیزان ارائه دهیم و در قسمت آینده منتظر یک بخش جدید باشید ;) اما در این قسمت نیز مانند قبل میخواهیم از تجربیات سرگرمکننده خود در هفتهی گذشته بگوییم، حالا میخواهد گیم باشد و یا فیلم و سریال و حتی کتاب!؛ اینجا محلی برای بحث دوستانه میان ما خانواده پردیسگیم است. مقدمه رو بیشتر از این طولانی نکنیم و بریم سراغ گپ و گفت این هفته! در پایان منتظر اشتراکگذاری تجربیات شما هستیم ;) شهرزاد قاسمی - نویسنده و مترجم پردیسگیم پروفایل من میشه گفت هفتهی طبق معمول پر از ترکیبای ضد و نقیض بود. تصمیم گرفتم هفتهای یه آلبوم موسیقی گوش کنم و قشنگ روش تمرکز کنم و درکش کنم. نمیدونم تا حالا امتحان کردین یا نه اما ترکیب تاریک سبک بلک متال carach angren با اوشو خیلی جالب میشه :D ازین ور یکی داره داستانای ترسناک تعریف میکنه ازون ور یکی داره حرفای آفتابی میزنه.
دو تا پیشنهاد فیلمم واستون دارم: a ghost story، که البته یه فیلم کاملا درام و خیلی خلاقانهاس. تو این فیلم شما با یه روح طرفین که یه خونه رو تسخیر کرده و منتظره تا زنی که دوسش داشت دوباره به اون خونه برگرده. این فیلم باعث میشه شما با ارواح خونتون مهربونتر بشین. پیشنهاد دومم یه فیلم ترسناک ترکی به اسم dabbe هستش. که من شماره ی 6اش رو دیدم و در کمال تعجب باید بگم که واقعا یه جاهایی منو ترسوند. این فیلم در مورد جن زدگیه و صد البته سوتیهای زیادی داره و گاهی توی ذوق میزنه اما انصافا برای من از امثال conjuring ترسناکتر بود و مهم هم همینه؛ ترسیدن :D و اما یه آهنگ که باعث میشه فکر کنید طرف کنارتون نشسته،داره باهاتون حرف میزنه: you"re making all the right decisions از thomas reid. هشدار: این آهنگ یه روز کامل منو تو حسش نگه داشت و نابود کرد فیلم پیشنهادی: a Ghost Story کسرا کریمی اصل - سردبیر پردیسگیم پروفایل من - وبلاگ من در هفتهای که گذشت و کلا هفتههای قبلش بیشتر درگیر نوشتن و پیش بردن پروژههای شخصی خودم بودم، از طرفی هم کارهای دانشگاه که دیگه جدی خیلی درسهاش تخصصیتر شدن آوار شده روی سرم. شاید بتونم بگم یکی از بزرگترین شانسهای زندگیم قبول شدن در دانشگاهی بوده که کاملا با روحیات و اخلاقیاتم منطبق هستش و در ضمن خیلی هم به خونهام نزدیکه، و یک عالمه هم استاد عالی داره، این شانس بزرگ رو دقیقا وقتی به تقلا افتادن دیگران رو میبینم بیشتر قدر میدونم.
ولی خب از سر قضا و قدر نقد دو تا بازی (Battle Chasers و Shadow of War) به من افتاده و منی که همیشه به کند بازی کردن و مزه مزه کردن معروفم الان به نوعی مجبورم در تک تک لحظات خالی برنامهام برای گیم وقت صرف کنم، خلاصه که منتظر نقدها باشید. فیلم "برادوی دنی رز" وودی آلن رو در تایم کنسلی یکی از کلاسها تو تبلتم تماشا کردم، و صرفا بگم خیلی وودی آلنی و عالی بود!
Baby Driver رو رفتم و یک بار هم در جمع یاران در داخل سینما دیدم و همراه با همشون در مواجهه با کارکتر بی نقص "لیلی جیمز" یعنی دبرا عربده ها سر داده و زار زار گریه کردم. در داخل مترو شروع به دیدن "Space Dandy" کردم به قدری در شگفت هستم که قسمت اول رو 3 بار و قسمت دوم رو 2 بار تا به الان دیدم و هنوز جرات ورود به قسمت 3 درم هویدا نشده. فیلم پیشنهادی: Broadway Danny Rose گیم پیشنهادی: Shadow of War محسن واعظی - نویسنده و گرافیست پردیسگیم پروفایل من - وبلاگ من به عنوان شخصی که کیفیت هفتهش بستگی به کیفیت میمهایی داره که توی تایم لاین فیس بوکش میبینه هفتهی خوبی رو پشت سر گذاشتم .... بله دوستان ما هنوزم وجود داریم ... آخرین بازمانده های ایرانی فیسبوک با پستهای دو سه لایکی!! :D این هفته به لطف سخاوتمندی شبکهی پلی استیشن، کالکشن Amnesia رو دانلود کردم که ببینم واقعا همونقدر که شنیدم ترسناکه یا نه ... تجربهی هیجان انگیزی بود! انگار استفاده از فرمول فرار و قایم موشک در بازیهای ترسناک همیشه بیشتر از مقابلهی مستقیم جواب می ده! از شروع نسل 8 گیمر های جهان سومی به دو دسته تقسیم شدن، اونایی که بازیها رو داغ داغ می خرن و اونایی که منتظر میشینن تا اونایی که بازیها رو داغ داغ خریدن بازیشون رو تموم کنن! ( اسم دسته ی سوم رو هم نیاریم بهتره)، پس با توجه به این که همین تازگیا شاهد انتشار The evil within 2 و Shadow of war بودیم و من دارم از Amnesia صحبت میکنم احتمالا میتونید حدس بزنید که جزو کدوم دسته هستم!
در دنیای فیلم اما ... فیلمی رو دیدم که 10 سال پیش یه بار دیده بودم و از همون موقع به خاطر طرز روایتش در ذهنم مونده بود! فیلم London - 2005 که دیدنش خالی از لطف نیست. در ضمن بهتره این فیلم رو به خاطر حضور بازیگری مثل جیسون استاتهام مورد پیش داوری قرار ندین ... فقط یه لحظه تصور کنید که جکی چان تو یکی از فیلمهای دیوید فینچر نقش آفرینی کرده باشه! با یه مستند هم به نام " هیتلر - بزرگترین داستان ناگفته" آشنا شدم ... همه چیز به نظر نرمال میومد تا این که متوجه شدم که این مستند توسط نازیها و عشاق هیتلر ساخته شده ... بنابراین هنوز در حال هضم این قسمت از ماجرا هستم ... به لطف اپلیکیشن Radio FM (که گویا شامل تمام شبکه های رادیویی جهان هستش ) هر روز به صورت رندوم و اتفاقی یه سری آهنگ خوب کشف می کنم. آهنگ Black cadillac از بند Shinedown یکی از همین آهنگها بود . یه سری آهنگه هم هستن که همیشه به صورت گذرا از روشون رد میشی و چندان توجهی نمی کنی تا این که بعداً همون آهنگ یه جای دیگه توسط یه شخص دیگه پلی می شه و تازه اون موقع شروع به گرفتنت میکنه ، این هفته این اتفاق با آهنگ F**k you anyway از بند Archive افتاد ! آهنگ های خوبی بودن ... بازی پیشنهادی: Amnesia فیلم پیشنهادی: London - 2005 محمد حیدری - نویسنده و گرافیست پردیسگیم پروفایل من خب ... دقیقا مطمئن نیستم که خودم اینکارو بشکل ناخواسته انجام دادم یا یه نفر دیگه دزدکی گزینه ها رو دستکاری کرده ، اما اواسط هفته ای که گذشت متوجه شدم درجه سختی زندگیم حدود یک الی دو درجه از حالت دیفالت و قبلیش جابجا شده.
همه چیز هم از دیدن کاملا "زورکی" نسخه ی تازه ی فیلم وزینِ ترنفسورمرز شروع شد (که بارها از دیدنش فرار کرده بودم ولی این دوست گرامی اصرار عجیبی داشت که دور هم ببینیمش و بزور بالاخره داد به خورد ما فیلمو!). تنها توصیف بنده از این فیلم، عروسیه که با حدود چهل و هشت ساعت تلاش مداوم آرایشگرای ماهر، یه ظاهر قابل تحمل برای مراسم عروسی پیدا کرده اما بعد از اولین مواجه با چهره ی واقعیش، نه تنها از زندگی مشترک باهاش ، بلکه از زندگی غیرمشترک و طبیعی (و تولد خودتون!) خودتون هم پشیمون میشین! در ادامه بعد از کلی مشغلهی کاری تونستم بازی "کاپ هد" رو تجربه بکنم که انصافا مث دوغ طعم تلخ ترنفورمز رو شست و رفت پایین! بازی بشدت خوش ساخت و چشم نوازی که متاسفانه چون درجه ی سختیش حتی توی بالاترین حالت مقداری پایین تر از درجه سختی زندگی خودم (طی ماه های اخیر) بود توی تجربه اش به مشکل چندان زیادی برخورد نکردم. (مشخصا منظورم اینه که زیاد فحش نثار ارواح محترم سازنده ها نکردم بر خلاف باقی دوستان) در نهایت پایان این هفته مصادف شد با خودکشی "موفق" یکی از بستگان تا زندگی بهم یادآوری بکنه که داستان بازی زندگی ما، داستانش بشدت غیرقابل پیش بینی ، شوکه کننده و تاریک نوشته شده. (ده از ده) اما در هر صورت ، طبق معمول بعضی صفحات و سحنان کتاب Being Happy از "اندرو متیوس" تونست مثل همیشه به ریست شدن الگوریتمای "امید بخش" ذهنیم کمک بکنه. تک تک شما عزیزان رو به خوندن نسخه ی "زبان اصلی" این کتاب، اگه آشنا نیستین باهاش، دعوت میکنم. (چون متاسفانه مترجم های زحمتکش این کتاب به زبان فارسی تا جایی که بنده ی حفیر مشاهده کردم چندان حین ترجمه حالشون خوب نبوده ، بدون تعارف) هفته ی خوبی رو براتون آرزو دارم . (( در حال کلنجار رفتن با گزینه های آپشن زندگی)) دوستان عزیز پردیسی اکنون نوبت شماست. خوشحال میشویم از تجربیات جالب خود در هفتهی گذشته برای ما و سایر دوستانتان بگویید ...
1 آبان 1396
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پردیس گیم]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]