واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
گزارش پولتیکو از احتمال تکرار اشتباه حمله 2003 دولت آمریکا به عراق؛
استراتژی ترامپ در مورد ایران به شکل ترسناکی آشنا است
در سال 2002 کنگره بر اساس چرخش دولت از یک جنگ ترسناک در عراق حمایت کرد. این بار باید بیشتر فکر کند.
روز نو : در سال 2002 کنگره بر اساس چرخش دولت از یک جنگ ترسناک در عراق حمایت کرد. این بار باید بیشتر فکر کند.
به گزارش روز نو :به نقل از پولتیکو، فیلیپ گوردون، عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا و دستیار ویژه باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا طی مقالهای برای پولتیکو نوشت: با گوش دادن به سخنرانی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا در مورد ایران –که طی آن پایبندی ایران به توافق هستهای را رد کرد- مطمئنم تنها کسی نبودم که فکرم به سال 2002 برگشت. در آن زمان مانند حالا، شاهد بودیم که یک رئیسجمهور آمریکا با سیاسی کردن اطلاعات، ادعاهای غلط در مورد تسلیحات کشتارجمعی، اغراق در مورد مزایای مقابله و فشار بر اعضای کنگره، ایالاتمتحده را در مسیر جنگ در خاورمیانه قرار داد. نتیجه در آن زمان حمله سال 2003 به عراق بود که منجر به هزینه کردن هزاران جان میلیاردها دلار آمریکا، بیثباتی خاورمیانه و تقویت گسترده کنترل ایران بر عراق شد.
حال سؤال اینجا است که آیا کنگره از آن تجربه درس گرفته و مانع از تکرار همان اشتباه توسط رئیسجمهور خواهد شد- یا بار دیگر در یک افتضاح بزرگ سیاست خارجی مشارکت خواهد کرد.
شباهتها با جنگ 2003 عراق قابلتوجه است، و با دستکاری واقعیات و اطلاعات توسط رئیسجمهور برای پیگیری اهداف سیاسی خود آغاز میشود. برای مثال ترامپ در سخنرانی روز جمعه خود مدارک را بسط داد تا ایران را بهعنوان شریک القاعده و کره شمالی جلوه دهد، و بهخصوص تأکید کرد در سال 2015 که تحریمهای بینالمللی تعلیق شد، ایران در آستانه سقوط بود و تقویت مالی که ایران بهواسطه توافق هستهای تجربه کرد را بزرگ کرده و بهاشتباه مدعی شد که ایران در حال ترساندن بازرسان تسلیحاتی بوده و بهاشتباه مدعی شد که محدودیتهای کلیدی این توافق ظرف چند سال از بین خواهد رفت. ترامپ همچنین ادعا کرد که رژیم ایران بارها توافق را نقض کرده، ادعایی که با توجه به گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی عجیب به نظر میرسد.
با گوش کردن به سخنرانی گمراهکننده ترامپ ، سخت بود که ادعای مشهور جورج دبلیو بوش در سال 2003 مبنی بر اینکه صدام حسین «اخیراً به دنبال حجم قابلتوجهی از اورانیوم از آفریقا بوده» ، ادعای چندباره دیک چنی، معاون بوش مبنی بر اینکه «صدام تلاشهای خود برای دستیابی به تسلیحات هستهای را از سر گرفته» و سخنرانی کولین پاول در سازمان ملل با این ادعا که عراق یک برنامه تسلیحات بیولوژیک فعال و روابط نزدیکی با القاعده دارد را به یاد نیاورد. این ادعاها همگی اشتباه از کار درآمد و این مسئله تنها نتیجه اطلاعات ناقض نبود بلکه نتیجه میل به ایجاد شرایطی برای عملی کردن اقدامی بود که واقعیات آن را تأیید نمیکردند. امروز نیز نمیتوان این نتیجهگیری را رد کرد که ادعاهای ترامپ نشات گرفته از ارزیابی واقعیات نیست- بههرحال ترامپ تاکنون دو بار پایبندی ایران را بر اساس ارزیابی اطلاعات و توصیه مشاوران ارشد امنیت ملیاش مبنی بر این که ایران به توافق پایبند است، تأیید کرده بود- بلکه نتیجه فعالیت تیمی از مقامات کاخ سفید است که در ماه جولای موظف شدند منطقی را برای اعلام عدم پایبندی ایران بتراشند.
شباهت دیگری که به سال 2002 وجود دارد نقشی است که بنیامین نتانیاهو که تأکید میکند آمریکا باید توافق هسته را ترمیم کند یا کنار بگذارد، ایفا میکند. نتانیاهو با اشتیاق سخنرانی ترامپ را تشویق کرد. وی بدون هیچ توضیحی مدعی است که «ایران باوجوداین توافق ظرف چند سال 100 بمب اتمی خواهد داشت». نتانیاهو میتوانست امروز شاهد معتبرتری باشد اگر در سال 2002 در کنگره شهادت نمیداد که «هیچ تردیدی وجود ندارد» که صدام درحالتوسعه تسلیحات هستهای است و اگر تضمین نمیکرد که حمله به عراق بازتاب بسیار مثبتی بر منطقه و بهخصوص بر ایران خواهد داشت.
نهایتاً، بار دیگر مقایسه اجتنابناپذیر هیتلر پیش میآید که همیشه در زمان حمایت از یک جنگ بالقوه مفید است. در سال 2002 این بوش بود که به دانش آموزان گفت که خطرات صدام بهاندازه خطراتی است که «پدران و مادران و پدربزرگها و مادربزرگهای شما تجربه کردند» و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع بیمیلی برخی متحدان آمریکا در حمایت از جنگ عراق را با ترحم آلمان نازی برابر دانست. امروز این سناتور مارکو روبیو است که حمایت خود برای خلاص شدن از این توافق را با این ادعا توجیه کرد که این توافق معادل قرن بیست و یکمی توافقنامه مونیخ است؛ توافقی که مسیر هیتلر برای اشغال تمام اروپا را هموار کرد.
شاید بدترین مسئله در مورد اینکه آمریکا در مسیر فاجعهبار سال 2002 قرار گرفته این است که این بار یک جایگزین وجود دارد. بههرحال در سال 2003 دلایل خوبی برای شک کردن به توسعه تسلیحات کشتارجمعی از سوی صدام وجود داشت و هیچ تردیدی نبود که او تهدیدی برای منطقه محسوب میشد و رفتار ظالمانهای با مردم عراق داشت. این مسئله باعث نمیشد که جنگ یک ایده خوب باشد اما بدین معنا بود که شرایط وحشتناک است و هیچ جایگزین خوبی برایش نیست.
برعکس در مورد ایران حال ما یک توافق درازمدت داریم که ایران را از توسعه تسلیحات هستهای بازمیدارد، جامعه جهانی را متحد میکند و –بر اساس گزارش آژانس، تمام شرکای کلیدی آمریکا و وزیر دفاع و رئیس ستاد کل- این توافق کار میکند. اگر از این توافق کنار برویم، نهتنها هیچ راه دیگری جز استفاده از گزینه نظامی برای ممانعت از آغاز دوباره فعالیتهای هستهای ایران وجود ندارد، بلکه نشان دادهایم که آمریکا یک شریک مذاکرهکننده غیرقابلاعتماد است و این مسئله پیامدهای وحشتناکی در مورد کره شمالی و ورای آن خواهد داشت.
حال به کنگره بستگی دارد که در پی رد پایبندی ایران به توافق میتواند با اعمال دوباره تحریمها توافق را نابود کند یا با محدود کردن هرگونه تحریم جدید به همانهایی که در توافق آمده، آن را نجات دهد. در سال 2002 کنگره در پاسخ به درخواست اعطای اختیار به بوش برای استفاده از نیروی نظامی در عراق، موافقت خود را اعلام کرد و مسیر آغاز یک جنگ پرهزینه و یکی از بزرگترین اشتباهات سیاست خارجی در تاریخ اخیر آمریکا را هموار کرد. امروز اعضای کنگره بار دیگر همان مسئولیت را بر عهده دارند. آنها در شرایطی که گزینهها را بررسی میکنند، باید شباهت شدید این پرونده به پرونده عراق را در ذهن داشته باشند.
رويداد24
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]