واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نظام ریاستی یا پارلمانی یا نوعی دیگر؟
می توان گفت تحزب به معنای واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد و دو جناح مطرح در سپهر سیاست ایران نیز دارای یک شاکله قانون مند و برای مثال حتی یک انتخابات درون حزبی موثر نبوده و کاملا شخص محورند که شاید این شخص محور بودن ریشه در فرهنگ ما داشته باشد که بررسی آن در این مقال نمی گنجد.
کامران احمدی- چند وقتی است که گمانه زنی ها درباره تغییر نظام ریاستی ایران به پارلمانی، در حال افزایش است، تغییری که می تواند پیچیدگی بیش تر ساختار سیاسی ایران را در پی داشته باشد. حال می خواهیم بررسی کنیم که با توجه به شرایط کنونی و ساختار اجتماعی - سیاسی کشور، چه راهکاری برای بهبود نظام سیاسی ایران وجود دارد.
نظام ریاستی کنونی، مردم هر چهار سال یک بار، پای صندوق رای می روند و از بین نامزدهایی که به تایید شورای نگهبان قانون اساسی - متشکل از شش فقیه انتخاب شده توسط رهبری و شش حقوقدان معرفی شده توسط ریاست قوه قضاییه - رسیده اند، نامزد دلخواه خود را انتخاب می کنند و پیروز انتخابات، به مدت چهار سال عهده دار بالاترین پست اجرایی کشور خواهد شد و به عنوان رییس جمهور ایران، مشغول کار می شود و در صورت پیروزی مجدد در انتخابات دور بعد، درمجموع تا هشت سال متوالی می تواند متصدی این پست باشد.
اما در نظام پارلمانی احتمالی، چند حزب که صلاحیت شان توسط ارگان هایی مشخص، تایید شده اند، نامزدهای خود را برای انتخابات مجلس، به رای مردم گذاشته و حزب یا احزابی که بیشترین کرسی های پارلمان را کسب کنند، می توانند برای انتخاب نخست وزیر مورد نظر خود، اقدام کنند.
در دنیای سیاست، سیاستمداران برای بقای خود در سپهر سیاسی، عموما تنها کسانی را راضی نگه می دارند که مقام خود را وام دار آنها هستند، اگر نماینده مجلسی یا رییس جمهوری بداند که تنها با رای مستقیم مردم می تواند مقام خود را نگه دارد، قطعا برای رضایت آنها تلاش می کند، اما وقتی که رای مستقیم مردم وجود نداشته باشد و نمایندگان مجلس بخواهند کسی را به عنوان نخست وزیر انتخاب کنند، قطعا این بده بستان ها و لابی گری های میان نمایندگان و نامزد نخست وزیری است که تعیین کننده ریاست قوه مجریه می باشد و نه لزوما خواست مردم.
نکته ی دیگر، نبود زمینه لازم و احزاب ریشه دار و قدرتمند در کشور است که بتوانند انتخابات پارلمانی را به خصوص در شهرهای متوسط و کوچک، به درستی هدایت کنند، به گونه ای که چندی پیش، محمدنبی حبیبی، دبیر کل حزب موتلفه – از قدیمی ترین احزاب کشور- تحزب در کشور را بیشتر شبیه به یک شوخی عنوان کرد.
بنابراین، با این ضعف و ناشناخته بودن احزاب در بین مردم و همینطور وجود نامزدهایی بدون تعلقات فکری خاص که هر لحظه، رنگ عوض می کنند و از یک حزب به حزب مقابل می روند، قطعا بیم آن می رود پارلمانی که قرار است رییس دولت ایران را انتخاب کند، پارلمانی ضعیف باشد و در نتیجه، نباید انتظار انتخاب درستی را هم از آنها داشت.
می توان گفت تحزب به معنای واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد و دو جناح مطرح در سپهر سیاست ایران نیز دارای یک شاکله قانون مند و برای مثال حتی یک انتخابات درون حزبی موثر نبوده و کاملا شخص محورند که شاید این شخص محور بودن ریشه در فرهنگ ما داشته باشد که بررسی آن در این مقال نمی گنجد.
مشکل سوم می تواند این موضوع باشد که وقتی قرار است حدود سیصد نفر، نخست وزیری را برگزینند، احتمال اینکه دستوراتی بیرون از پارلمان، روی نظر نمایندگان و انتخاب آنها تاثیر داشته باشد، کاملا وجود دارد درصورتیکه در نظام ریاستی کنونی، مردم با رای مستقیم خود سرنوشت ریاست قوه مجریه را تعیین می کنند. مشکل چهارم این است که با توجه به آمارها، به علت کاهش حساسیت ها در انتخابات های پارلمانی، به احتمال بسیار قوی، مشارکت مردم در این انتخابات، پایین تر خواهد آمد که البته این کاهش حساسیت، یک مزیت ویژه سیاسی دارد و آن هم کاهش التهابات سیاسی و مخاطرات امنیتی است که احتمالا همین مورد هم یکی از جذابیت هایی است که توجه برخی سیاستمداران را به خود جلب کرده است. و اما نکته ی پنجم این است که برای مثال تعداد نمایندگان شهری مانند تهران در مجلس شورای اسلامی از بعضی استان ها نیز بیش تر است و این می تواند در صورت پارلمانی شدن ساختار انتخاب ریاست قوه مجریه، به مشکل مرکزگرایی کنونی، بیش از پیش دامن بزند. به این صورت که دولت حاکم برای ماندن در قدرت به رای نمایندگان نیاز خواهد داشت و اختصاص امکانات بیش تر به حوزه های انتخابی ایشان یکی از راه های پیش روی دولت برای جلب نظر نمایندگان می تواند باشد. دولت با سپردن امکاناتی خاص به یک حوزه انتخابی مانند تهران می تواند تعداد قابل توجهی از نمایندگان را به خود راغب کند حال آنکه برای همین تعداد رای از حوزه های انتخابی با تعداد نمایندگان کم تر باید امکانات بیش تری در گستره ی جغرافیایی گسترده تری در نظر بگیرد. با توجه به همه مشکلات ذکر شده و نیز مسائل دیگر، می توان گفت که نظام پارلمانی، اگر چه می تواند مانند نظام سیاسی آلمان، یک نمونه خوب و مقتدر و نمایانگر ثبات سیاسی در این کشور باشد، اما مسلما پیاده سازی آن در ایران، در زمان کنونی و بدون فرهنگ سازی و فراهم کردن شرایط آن از جمله آزادی عمل بیش از پیش احزاب، می تواند منجر به از هم گسیختگی سیاسی و عقب ماندگی بیش از پیش کشورمان شود. ضمن اینکه در پایان باید یادآور شد، همه چارچوب های سیاسی کشور را می توان بازسازی کرد و لزوما این روند های انتخاباتی مرسوم در کشور، وحی منزل نیست و تغییر آنها قابل بررسی می باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - 14 October 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]