واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: عبدالرحیم گواهی، دین شناسان: مرحوم یزدی از مشاوران سیاسی درجه یک امام خمینی (ره) بود/ همیشه طرفدار علم و دین در کنار هم بودم
عبدالرحیم گواهی از دین شناسانی است که وقتی نگاهی به سابقه سیاسی او میاندازیم متوجه میشویم که حرفهای زیادی برای گفتن دارد، اما مدتهاست که دیگر خیلی به مسائل سیاسی ورود نمیکند و تمام فکر و ذکر خود را بر روی نشر معارف دینی و مبارزه با افراطیگری دینی در سطح جهان گذاشته است. او که هم اکنون رئیس مرکز پژوهش ادیان جهان، رئیس انجمن آینده نگری ایران، عضو ارشد فرهنگستان علوم و عضو شورای عالی روابط فرهنگی وزارت امور خارجه است، عناوینی چون ریاست دفتر مخصوص نخست وزیر دولت موقت، دبیری انجمن اسلامی مهندسین کشور و دبیرکلی اکو (سازمان همکاری اقتصادی) را نیز در پرونده فعالیتهای خود دارد. گواهی همچنین سفیر ایران در کشورهای ژاپن، نروژ و حوزه اسکاندیناوی بوده است و چندین معاونت وزارتخانه و مشاوری وزیر نیز در سابقه او به چشم میخورد. از آنجا که او رئیس دفتر مخصوص مهندس مهدی بازرگان بوده است از او خواستیم تا به مناسبت درگذشت دکتر ابراهیم یزدی چند جملهای از شخصیت ایشان برای ما بگوید، اما گفتگو با او چنان شیرین بود که بحث به گفتگوی ادیان و چهره اسلام در جهان هم کشیده شد. متن گفتگوی اعتماد نو با دکتر عبدالرحیم گواهی را در زیر میخوانید: با سلام و تشکر از فرصتی که به ما اختصاص دادید. لطفا درباره میزان آشناییتون با مرحوم دکتر ابراهیم یزدی بفرمایید و اینکه به نظر شما ایشان چگونه شخصیتی داشتند؟ به نظر من هرکدام از افرادی مانند ما که دکتر یزدی فقید را از جهتی میشناختیم موظف هستیم حتی در حد چند جمله دین خود را به ایشان که متأسفانه میتوان گفت فوت غریبانهای هم در خارج کشور داشتند، ادا کنیم. شناخت حضوری من با ایشان از بعد انقلاب و در دفتر مهندس بازرگان بود. اما پیش از انقلاب هم ذکر خیر ایشان را زیاد شنیده بودیم. به آن جهت که در سال ۱۳۴۱ همراه چند تن از دانشجویان دیگر انجمن اسلامی دانشکده نفت آبادان را تأسیس کردیم که با توجه به شرایط آن دوره در نوع خود کم نظیر بود و مرحوم علامه جعفری، شهید مطهری و مرحوم شریعتی اولین سخنرانی دانشگاهی خود را به واسطه ما در دانشگاه نفت انجام دادند. در آنجا ما یک دوست و استاد بزرگوار به نام دکتر حسن مرشد داشتیم که رئیس انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بودند و از دوستان آقای چمران و یزدی به حساب میآمدند. لذا ذکر خیر دکتر یزدی را به خصوص از ایشان زیاد میشنیدیم. آقای دکتر یزدی نماینده امام خمینی (ره) بودند و جزو معدود افراد غیر روحانی شمرده می شدند که مرحوم امام (ره) با آن وسواسی که در امور شرعی داشتند، اجازه دریافت وجوهات شرعی را به ایشان داده بودند و این نکته بسیار مهمی است. مرحوم بزدی در زمان دولت موقت ابتدا معاون نخست وزیر و بعد وزیر امور خارجه شدند و من هم که رئیس دفتر مخصوص مهندس بازرگان بودم طبیعتاً با ایشان تماس و ارتباط کم نداشتم. در همین حد بگویم که ایشان از نظر من انسانی مخلص، مؤمن، مجاهد در راه خدا، پاکدست، پاکدامن، اهل منطق و استدلال و آگاه به علوم جدید بودند و میتوان گفت اکثر صفات یک انسان خوب و کامل در ایشان قابل مشاهده بود. بنده به شخصه در تمام مدتی که ایشان را میشناختم حتی یک کلمه دروغ از ایشان نشنیدم. به خاطر دارم و از دوستان بسیار موثقی هم شنیدهام که در پاریس، مرحوم امام (ره) در بسیاری از امور مانند تماس با سیاستمداران و رسانههای خارجی به احمد آقا میفرمودند که نظر ابراهیم آقا ]دکتر یزدی[ را بپرسید. ایشان از معتمدین امام خمینی (ره) بودند، هرچند که بعد از استعفای دولت موقت، افتراقی حاصل شد که بحث درباره آن فرصت دیگری میطلبد. به هر ترتیب آقای دکتر یزدی شخص بسیار با اخلاقی بودند و حتی زمانی که ایشان مغضوب واقع شده بودند نه یک کلمه زشت از ایشان صادر شد و نه نقد بیپایه و اساسی ارائه دادند.به هر حال ایشان همواره آرایی داشتند که برخی از آنها با آرای حاکمیت یکسان نبود؛ اما به معنای سوء نیت ایشان هم نبود. پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند که اختلاف علمای دین من رحمت است و این دستور قرآن و روایات است که باید تمام سخنان شنیده شوند و بهترین آنها انتخاب شود. باید آرای دیگران را هم بشنویم ؛ اما ابنکه بگوییم فقط آنچه خودمان میگوییم صحیح است و دیگران هم که آرایی مخالف آرای ما دارند، حق حرف زدن ندارند، به هیچ وجه اسلامی نیست. این یک ناهنجاری بزرگ اجتماعی است که اگر کسی مخالف ما حرف زد او را محکوم به جاسوسی و مخالفت با دین کنیم و هزار جور تهمت به او بزنیم. نقش دکتر یزدی را در پیروزی انقلاب تا چه اندازهای میدانید؟ جریانهای مختلفی در پیروزی انقلاب نقش داشتند. از نیروهای خط امامی و مؤتلفه و یاران نواب صفوی یا حتی سازمان مجاهدین قبل از انقلاب بگیرید تا شاگردان آقای موسوی خوئینیها و آنهایی که افکار چپ داشتند، هر کدام اینها در پیروزی انقلاب نقشی را ایفا کردند که برخی بعد از پیروزی انقلاب به دنبال سهم خواهی رفتند. درحالیکه اگر برای خدا و مردم بوده دیگر سهم خواهی معنایی ندارد. در پیروزی انقلاب یکی از طیفهایی که مؤثر بودند، همان جوانانی بودند که عموماً در انجمنهای اسلامی فعال بودند و به عنوان طیف روشنفکر شناخته میشدند. آقای دکتر یزدی هم از همین طیف بودند و به عنوان ایرانی تحصیل کرده در غرب و به خصوص آمریکا نقش موثری را در پیشرفت و پیروزی انقلاب ایفا کردند. خصوصاً که خود امام هم ایشان را خیلی قبول داشتند و به معنای واقعی کلمه دکتر یزدی یک مشاور درجه یک سیاسی برای مرحوم امام (ره) بودند و امام هم خیلی مشاورههای ایشان را قبول داشتند. با فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی بسیاری از سیاسیون احساس نوعی خلاء کردند و این موضوع با فوت دکتر ابراهیم یزدی به خصوص برای نسل جوانتر تشدید شد. و اینطور احساس میشود که دسترسی به بزرگان انقلاب رو به ناممکنی میگذارد. آیا به نظر شما نسل جوان میتواند در آینده جایگزینی برای اینگونه شخصیتها بیابد؟ این درست است که بزرگان و پایهگذاران انقلاب به تدریج از بین ما میروند و مگر چند نفر دیگر از آن قدیمیهایی که در رأس انقلاب و همراه با مرحوم امام (ره) بودند، باقی ماندهاند؟! در هر صورت نباید از یاد برد که ما مسلمان هستیم و اعتقادمان به حضور دائمی خداست. مرحوم دکتر یزدی اگر دکتر یزدی شد در کوران شرایط زمانش چنین شد. به هر حال آن نسل میرود و نسل بعدی را خداوند کمک و پایهگذاری میکند. معلمان ما در جوانی امثال شهید مطهری و مرحوم علامه جعفری و مرحوم دکتر شریعتی و مرحوم طالقانی بودند. نسل جوان، هم اکنون در شرایط دیگری و با معلمان دیگری تربیت میشوند. وقتی نگاهی به سابقه سیاسی شما میکنیم میبینیم که گوی سبقت را از بسیاری از هم دورههای خود ربوده بودید. چه شد که در سالهای اخیر سبکتان را تغییر دادید و تا حد زیادی از سیاست فاصله گرفتید و وقتتان را صرف تبلیغ دین کردید؟ این موضوع چند عامل دارد یکی از آنها شیوه فکری مرحوم علامه جعفری (ره) بود که معتقد بودند تربیت یک انسان، بسیار مؤثرتر است و من نیز معتقدم که کار علمی در بلند مدت بر روی جامعه اثربخشتر است تا بیان نظرات به صورت پراکنده! مورد دوم اقتضائات سنی است که به هر حال هر سنی اقتضائات خودش را دارد. عامل سوم هم فضای بد، خشن و غیراخلاقی بوجود آمده در فضای سیاسی کشور بود که انسان را بخاطر طرح یک نظر مخالف در معرض انواع تهمتها و بداخلاقیها قرار میداد. من همیشه طرفدار علم و دین در کنار هم بودم و نیز سعی میکنم به حد خودم و به عنوان یک روشنفکر دینی هرکجا که احساس کردم دچار افراط و تفریط شدهایم تذکر دهم. یعنی میخواهید روی اخلاق جامعه کار کنید؟ حقیقتاً بله. ما علاقهمندیم که مردم اعتقاد درست به اسلام داشته باشند. در قرآن کریم داریم که « قولوا لا اله الا الله تفلحوا» (بگوئید جز الله خدائی نیست تا رستگار شوید) این کلمه یعنی «لا اله الّا الله» بر روی پرچم داعش هم وجود دارد. اگر قرار است انسان دین را بد بفهمد و قرائت طالبانی و داعشی از دین داشته باشد چه فایدهای دارد؟! بنده تأکید دارم که رفتار ائمه در عرصههای مختلف خانوادگی، سیاسی و اجتماعی باید الگوی ما باشد تا بتوانیم به برداشت قرآنی از اسلام برگردیم. شما هم اکنون ریاست یک مرکز پژوهشی در حوزه ادیان را بر عهده دارید. بر اساس تجربهاتان، اثرگذاری کدام قرائت از دین اسلام در سطح جهانی با استقبال بیشتری روبرو میشود؟ ایراد دنیا به اسلام، ایراد به قرائت داعشی و طالبانی از آن است. متأسفانه خیلیها هم فکر میکنند که ما نیز همان برداشت و قرائت افراطی را از اسلام داریم. تا آنجا که یکبار یکی از علمای دین دیگری، خیلی جدی به من گفت که آیا شما هم همان طالبان هستید؟! من خیلی ناراحت شدم و پاسخ دادم که شیعه عقلانیترین برداشت از دین است و امثال طالبان و داعش حتی یک حرف هم از شیعه در خود ندارند. تاریخ شیعه، علمای شیعه و مراجع شیعه کاملاً مشخص هستند. امروز نتیجهگیری علمای اسلام هم این است که ما باید با فکر داعش مبارزه کنیم. روحانیونی هم که از ایران با ما به این جلسات بین المللی می آیند با همین نگاه، بر برداشت عقلانی و رحمانی از دین اسلام تأکید دارند. ما در جلسات بینالمللی بر این نکته تأکید میکنیم که اسلام، ادیان دیگر را قبول دارد و حتی میگوید اگر تورات و انجیل را قبول نداشته باشید مسلمان نیستید. دلیلی ندارد که مسیحیان یا یهودیان، ما مسلمانان را دشمن خود بدانند یا بالعکس. منبع: اعتماد ملی
۱۳۹۶/۰۶/۱۳ ۱۵:۰۹:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]