واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
12 سال با کابوس اعدام / کینه ای که جوانی ام را به باد داد
روز نو : تا یک ماه قبل کابوس اعدام یک لحظه رهایش نمیکرد و هر روز منتظر بود تا او را برای اجرای حکم به انفرادی ببرند.
سرانجام یک روز نامش از بلندگوی زندان Prison اعلام شد و به او گفتند صبح فردا حکم مجازاتش اجرا میشود. تا مرگ یک قدم بیشتر فاصله نداشت که تلاشهای مسئولان صلح و سازش جواب داد و اولیایدم رضایت دادند تا او فقط از جنبه عمومی جرم Crime محاکمه شود.
حادثه ناگواری که برای کاووس 24 ساله در دکل حفاری بوشهر رخ داد
چند وقت است در زندانی؟
12 سال.
به چه اتهامی؟
قتلعمد دوستم.
انگیزهات چه بود؟
او پشت سرم حرفهایی زده بود که باعث شد از او کینه به دل بگیرم. برای انتقامجویی تصمیم به قتل Murder گرفتم.
چطور او را کشتی؟
من و مقتول برای کار به تهران آمده و همخانه بودیم. شب حادثه Incident از پشتسر به او حمله و با چاقو ضرباتی به بدنش وارد کردم. وقتی از مرگش مطمئن شدم، جسد را از خانه بیرون بردم و در محل خلوتی رها کردم.
انتقام ارزشش را داشت؟
نه، بعد از قتل پشیمان شدم. وقتی چهره مقتول مقابل چشمانم میآمد اعصابم بههم میریخت. آن شب با هم شام خوردیم. او خیلی مهربان شده بود، اما رفتارش از کینه ام کم نکرد.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه، خیلی حرفهای عمل کرده بودم، اما ماجرا لو رفت و دستگیر شدم. یک اشتباه مرا گرفتار کرد.
چه اشتباهی؟
فراموش کردم جیبهای مقتول را بگردم و کارت شناساییاش داخل آن بود. از این طریق هویتش زود شناسایی شد و قبل از فرار Escape دستگیر شدم.
در این سالها در زندان چه میکردی؟
باور کنید فقط حسرت فرصتهایی را خوردم که در زندگیام از بین رفت. 12 سال از بهترین سالهای زندگیام در زندان از بین رفت و من فقط حسرت این ایام را خوردم. هر روز کابوس اعدام execution همراهم بود. خانوادهام برای جلب رضایت اولیایدم خیلی تلاش کردند، اما آنها نه حکم را اجرا میکردند و نه مرا میبخشیدند. این وضعیت بیشتر آزارم میداد. نمیدانی چه آیندهای در انتظارت است.
چطور رضایت گرفتی؟
وقتی نامم در لیست اعدام قرار گرفت، هم خوشحال بودم هم ناراحت؛ خوشحال از اینکه از بلاتکلیفی رها میشدم و ناراحت به خاطر اینکه به پایان زندگی رسیده بودم. در آخرین لحظات گروه صلح و سازش تلاش خود را برای کسب رضایت انجام دادند که اولیایدم قبول کردند با دریافت دیه رضایت دهند. باورم نمیشد آنها از قصاص گذشت کردهاند.
خانوادهام وقتی از ماجرا مطلع شدند، خانهشان را فروختند و با پول آن دیه را پرداختند تا بتوانند رضایت اولیایدم را کسب کنند.
اگر آزاد شوی، چه کاری انجام میدهی؟
خانوادهام بهخاطر من اجارهنشین شدهاند. پدرم پیر است و توان کار کردن ندارد. به همین خاطر میخواهم این 12 سال را جبران کنم و مایه آسایش آنها باشم. در زندان نجاری یاد گرفتم و میخواهم در این رشته کار کنم. البته امیدوارم بهخاطر سابقهام به من کار بدهند.
فکر میکنی در این سالها اصلاح شدهای؟
سابقهام را در زندان بررسی کنید، حتی یک مورد درگیری هم نداشتم. همین تغییر رفتار باعث شد مسئولان زندان برای جلب رضایت اولیایدم کمکم کنند.
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]