واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: افول هژموني امريكا در خاورميانه دولت بوش در مذاكرات مهم غايب است- بخش پاياني
ميشائل تومان / ترجمه؛ محمدعلي فيروزآباديمدتي است كه دولت هاي مسلمان هر چه بيشتر به دنبال ايفاي نقش ميانجي هستند. همين چندي پيش نيز نمايندگان فراكسيون هاي فتح و حماس در سنگال با يكديگر ملاقات كردند. اين اصلاً اتفاقي نيست كه اين كشور غرب آفريقا كه رياست دوره يي سازمان كنفرانس اسلامي را برعهده دارد، نه تنها در روسيه با استقبال مواجه مي شود بلكه در كشورهاي غربي و حتي در بوسني هم از حضوري قابل توجه برخوردار است. اما چه تفاوتي ميان اين آخرين ماه هاي جرج دبليو بوش و آخرين سال رياست جمهوري سلفش «بيل كلينتون» وجود دارد؟ سال 2000 رئيس جمهوري خوشنام تر مذاكرات صلح ميان اسرائيلي ها با فلسطيني هاي آن زمان متحد شده و سوريه را رهبري مي كرد. اما آيا برقراري ديالوگ هايي به اين گستردگي اصولاً در زمان كسي چون بوش امكان پذير است؟ به هيچ عنوان. بوش شكاف هاي ميان فلسطينيان را عميق تر كرد و تا مدت هاي مديد مذاكره ميان اسرائيل و سوريه را رد مي كرد. دمشق در اين دوران در واشنگتن مورد بي توجهي قرار گرفت و اين مساله بيش از همه به نفع تهران بود و بدين صورت ديگران در نقش ميانجي ظاهر شدند. به عنوان مثال مي توان به ميانجيگري هاي تركيه ميان سوريه و اسرائيل توجه كرد. از يكسال پيش سياستمداران حزب حاكم محافظه كار عدالت و توسعه در تركيه به اصطلاح در مقام مترجم عبري به عربي و بالعكس ظاهر شده اند. از يك سال قبل اردوغان نخست وزير تركيه به همراه باباجان وزير خارجه و مشاور آشنا به زبان عربي نخست وزير يعني «احمد داود اوغلو» سفرهايي بي سرو صدا به دمشق وبيت المقدس را آغاز كردند تا شايد روابطي بين اين دو دولت متخاصم ايجاد كنند. تركيه در همان حال كه در روابطش با سوريه انقلابي بر پا كرده است، روابط خوب با اسرائيل را نيز عميق تر مي كند. هنوز 10 سال از آن زماني كه آنكارا و دمشق در آستانه جنگ قرار داشتند، نمي گذرد. امروز نمايندگان اسرائيل و سوريه به طور جداگانه در آنكارا و استانبول اقامت مي كنند و ميانجي هاي ترك ميان هتل هاي آنان در حال رفت و آمد هستند. اما اينكه مذاكرات بر سر عقب نشيني نيروهاي اسرائيل از بلندي هاي جولان تا چه اندازه مي تواند موفقيت آميز باشد، بستگي به پاسخ هايي دارد كه به اين پرسش ها داده مي شود؛ ثبات دولت اسرائيل تا چه اندازه است؟ آيا واقعاً اين دولت خواهان چشم پوشي از جولان است؟ پرزيدنت اسد در كنفرانس سران اتحاديه مديترانه يي كه ماه آينده در پاريس برگزار مي شود، چه پيشنهادي بايد به اولمرت بدهد؟ آيا اسد حاضر است از هم پيماني خود با ايران و حزب الله لبنان چشم پوشي كند؟ آيا امريكا حاضر است نام سوريه را از محور شرارت حذف كند؟ دولت امريكا در حال حاضر محتاطانه از گفت وگوها در تركيه حمايت مي كند. جالب اينجاست كه همه اين ابتكارها از خاورميانه مي آيند و اين امريكا است كه اين بار از آن پيروي مي كند. بوش بر پايه چنين الگويي بايد در لبنان نيز واكنش نشان دهد، يعني همان كشوري كه زماني از آن به عنوان محل دست و پنجه نرم كردن با ايران از آن ياد مي كرد. امريكايي ها در همين ماه مه امسال بود كه دولت غربگراي سنيوره را تحريك مي كردند كه شبكه تلفن شيعيان حزب الله را قطع كند. دولت سنيوره هم اين كار را كرد و سپس حزب الله بود كه به بيروت حمله برد و نشان داد كدام گروه در اين كشور قدرت دارد و بوش ناتوان از هر عملي تنها نظاره گر اين مسائل بود. در پايان كار همه چيز بدون وجود بوش رقم مي خورد. بوش هنگامي كه مي خواست در ماه مه با سنيوره ملاقات كند، نخست وزير لبنان براي كار مهم تري به دوحه رفته بود تا آن روش قطر را مورد تحسين قرار دهد. فراكسيون هاي مختلف لبناني به دعوت شيخ التحاني توازن جديدي از قدرت را ايجاد كردند. در همين سفر بود كه بالاخره پس از شش ماه كه لبنان بدون رئيس جمهور سپري كرده بود، «ميشل سليمان» مسيحي به رياست جمهوري اين كشور انتخاب شد. آنچه به عنوان تفاهم و مصالحه در دوحه حاصل شد البته تحكيم نقش غالب حزب الله در لبنان است. طي اين پيمان شيعيان از حق وتو در همه امور دولتي و شركت برابر حزب الله و متحدانش در دولت برخوردار شدند. قرارداد دوحه در تضادي آشكار با اين اصل امريكا يعني «عدم مصالحه با حزب الله» قرار دارد و حال اين قدرت جهاني بايد با اين مساله كنار بيايد. سفر اخير كاندوليزا رايس به بيروت براي رايزني بر سر تركيب دولت نيز در واقع در راستاي پذيرش همين مناسبات جديد بود.آيا اين واپسين بخش هژموني غرب در خاورميانه از دوران استعمار بريتانيا و فرانسه تا عصر تغيير رژيم هاي ساخته و پرداخته امريكا است؟ هنوز هم بيش از يكصد هزار سرباز امريكايي در عراق هستند و هنوز هم پايگاه هاي امريكا در خليج فارس قرار دارند. امريكا همچنان در منطقه خواهد ماند اما جايگاه خود به عنوان واسطه و به اصطلاح كارچاق كن را از دست مي دهد. بيل كلينتون به تاريخ و گذشته پيوسته است. امروزه اين ميانجي هاي محلي هستند كه موجب تفاهم هايي مي شوند كه شايد خوشايند امريكا و غرب نباشد اما مردم منطقه نسبت به آن نظر مثبت دارند. آن خفقان ها و ممنوعيت هاي ايدئولوژيك غرب ديگر جايي در اين قواعد نوين بازي ندارند. به قول يكي از ميانجي هاي ترك؛ «هر چقدر هم كه يك كشور تهديد محسوب شود، بدين معني نيست كه لزوماً نتوان با متحدان آن به گفت وگو پرداخت.»منبع؛ Zeit Online
جمعه 7 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]