واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:
شعری در مورد ولادت امام موسی کاظم (ع) مژده اى دل که به ما تاج سرى داد خدا شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا شجر طیبه ى گلشن طاها را باز هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف صدف بحر ولا را گهرى داد خدا اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف صادق آل نبى را پسرى داد خدا ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا بهر آزادى ابناء بشر بار دگر به بشر رهبر فریادگرى داد خدا تا کند زیر و زبر کاخ ستم را اى دل مژده ى آیت فتح و ظفرى داد خدا تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا شادمانم من ژولیده که از رحمت خود به من بى هنر امشب هنرى داد خدا ژولیده نیشابوری
شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) بزم ما را باز آمد عالم آرایی دگر کز قدومش بزم ما گردیده سینایی دیگر قرنها بگذشته از موسی و شرح رود نیل آمده اینک به فتح نیل موسایی دگر صادق آل نبی را داده حی بی نیاز از برای تشنگان علم دریایی دگر گرچه زهرا به عالم نیست همتایی ولی شد حمیده با چنین فرزند زهرایی دگر ای صبا برکو به زهرا دیده روشن چون خدا داده بر فرزند تو شمس دل آرایی دگر گر که مریم مام یک عیسی بود حق از کرم داده بعد از عیسی برتو عیسایی دگر از پی ترویج دین و حفظ قرآن مجید هادی ما در طریقت گشته مولایی دگر تا جهان مرده را زانفاس گرمش جان دهد زد قدم در این جهان اینک مسیحایی دگر یوسفی آمد که یوسف هم بود زندانیش زان که زندان رفتن او راست معنایی دگر زد قدم در ملک عالم نور چشمان علی تا زند بر بام هستی کوس رسوایی دگر تا کند از ریشه بنیاد بنی العباس را زد قدم امروز انسان ساز فردایی دگر تا که در عالم به آقایی رساند شیعه را حق به آقایی خود آورده آقایی دگر غیر آل الله ما را نیست در محشر شفیع از در دربارآنان پس مرو جایی دگر در جزا برگ عبور ما به امضا بسته است معتبر جز مهر آنان نیست امضایی دگر گر به تیغی بند بند شیعه را سازی جدا در سرش جز عشق آنان نیست سودایی دگر شعر من ران ملخ هست و من ژولیده مور غیر از اینم بر سلیمان نیست کالایی دگر ژولیده نیشابوری
شعر در مورد ولادت امام موسی کاظم (ع) بزم ما را نبود زيب و فرى بهتر از اين نيست ما بى خبران را خبرى بهتر از اين بهر پرواز به كاشانه قاف ملكوت حق نداده است مرا بال و پرى بهتر از اين هر كسى را اثرى هست گرانمايه و من بين اشعار ندارم اثرى بهتر از اين آمد اين مژده نگوشم سحر از عالم غيب كه نباشد شب ما را سحرى بهتر از اين شب ميلاد همايون بهين رهبر ماست كه بشر را نبود راهبرى بهتر از اين از گريبان زمين سرزده خورشيد مگر كه نديده است بخود زيب و فرى بهتر از اين جاى دارد كه بگويد به دوصد جلوه زمين آسمانا تو ندارى قمرى بهتر از اين صادق آل نبى را پسرى داد خدا كه نباشد پدرى را پسرى بهتر از اين بعد صادق زره لطف نداده است بما صدف بحر ولايت گهرى بهتر از اين بخدائى خدا نيست در اقليم وجود بهر زيب سر ما تاج سرى بهتر از اين بهتر روز صفر هفتم ماه صفر است نيست ما هم سفران را سفرى بهتر از اين بهتر نابودى هارون ستمگر نبود خفته در بيشه دين شير نرى بهتر از اين بهتر پرپر شدن زهر ندارد به يقين شجر گلشن دين برگ و برى بهتر از اين گوئيا خلق نكرده است بدين حسن و خصال بين ابناء بشر، حق ، بشرى بهتر از اين چشم خورشيد چو افتاده به او گفت نداشت كلك ذات احديت هنرى بهتر از اين اى شه ملك خراسان پسر شير خدا چون تو نبود پسرى را پدرى بهتر از اين نيست در گردش ايام بدين جلوه گرى مهر و مه را شب و روز دگرى بهتر از اين حاجت خويش طلب كن كه ندارد پس از اين تير جانسوز دعايت اثرى بهتر از اين من ژوليد چه گويم كه ز يمن قدمش بزم ما را نبود زيب و فرى بهتر از اين گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بیتوته]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]