تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833760109




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فردین به بهانه خواستگاری از من سوءاستفاده کرد و چند روز بعد در یک خیابان رهایم کرد


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



فردین به بهانه خواستگاری از من سوءاستفاده کرد و چند روز بعد در یک خیابان رهایم کرد
روز نو : كتاب هایم را بستم و روی طاقچه گذاشتم. از کودکی علاقه زیادی به تحصیل نداشتم، با آن که پدرم وضعیت مالی مناسبی نداشت اما مادرم اصرار می کرد به تحصیلاتم ادامه بدهم تا در آینده به من افتخار کند. با این همه تا کلاس نهم با نمرات ضعیف درس خواندم و پس از آن برای همیشه از مدرسه خداحافظی کردم.
روزهای اول احساس می کردم پرنده ای آزاد شده از قفس هستم، دیگر نه از بیدار شدن های صبح زود خبری بود و نه نگرانی از انجام ندادن تکالیف مدرسه! نه از امتحان می ترسیدم و نه از سوال پرسیدن های معلم خبری بود. تا هر ساعت که دوست داشتم می خوابیدم و بعد از آن، به کارهای روزمره ام می پرداختم تا این که آن حادثه Incident شوم زندگی ام را نابود کرد و ...
دختر نوجوان در حالی که چشمان اشکبارش را به سنگ فرش اتاق کارشناس و مشاور کلانتری پنجتن مشهد دوخته بود، به تشریح ماجرای تلخ شیطان Evilفضای مجازی  پرداخت و گفت: مدت کوتاهی از زمان تحصیلم نگذشته بود که احساس تنهایی کردم، دیگر از آن شوخی ها و شیطنت های همکلاسی هایم  خبری نبود گویی همه چیز هر روز به شکلی خسته کننده تکرار می شد و من از این شرایط رنج می کشیدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم در آموزشگاه آرایشگری ثبت نام کنم تا هنری بیاموزم و از این وضعیت رها شوم. چند روز بیشتر از حضورم در کلاس آرایشگری نمی گذشت که با «سعیده» آشنا شدم. او چند سال از من بزرگ تر بود ولی به خاطر رفتارهای نامتعارفش از مدرسه اخراج شده بود. «سعیده» نه تنها به حجاب اهمیتی نمی داد بلکه با پسران زیادی در فضای مجازی ارتباط داشت. خیلی زود نوع پوشش و رفتارهای او بر من تاثیر گذاشت. خیلی اصرار کردم تا پدرم یک دستگاه گوشی هوشمند برایم تهیه کند اما او به دلیل وضعیت بد مالی اش نمی توانست خواسته ام را برآورده کند به همین دلیل مخفیانه النگویم را فروختم و گوشی خریدم. با ورود به فضای مجازی، انگار در دنیای جدیدی قدم گذاشته بودم و بیشتر اوقاتم را در شبکه های اجتماعی می گذراندم تا این که با کمک «سعیده» با «فردین» آشنا شدم او یک چت باز قهار بود و طوری با جملات زیبا مرا شیفته خودش کرده بود که گاهی اوقات شب را تا صبح چت می کردیم و با هم حرف می زدیم. آن قدر به او وابسته شده بودم که جزئی ترین امور خانوادگی و زندگی ام را برایش بازگو می کردم. هنوز یک هفته بیشتر از این آشنایی مجازی نگذشته بود که خواستگاری «فردین» شور و شوق عجیبی را در دلم به پا کرد. او با دادن یک آدرس از من خواست نزد خواهرش بروم تا با او درباره ازدواجمان مشورت کنیم انگار دنیا را به من داده بودند. روز بعد شیک ترین لباس هایم را پوشیدم و بدون اطلاع خانواده ام سر قرار رفتم. فردین مرا سوار خودرو کرد و از میان کوچه پس کوچه ها به منزلی برد که بعد فهمیدم جز او کسی آن جا نیست و ...
او پس از آن که باحیله و نیرنگ از من سوءاستفاده کرد، چند روز بعد مرا در گوشه یک خیابان رها کرد و ... با این اتفاق در حالی زندگی و آینده ام نابود شد که اکنون دلم برای نیمکت های مدرسه و اخم ها و خنده های معلمانم نیز تنگ شده است اما ای کاش ...




ركنا




تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن