تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829715942




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زن زرنگ، دست هوویش را رو کرد


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: زن زرنگ، دست هوویش را رو کرد
همسرموقت مرد ثروتمند که پس ازمرگ شوهرش، برای تصاحب ثروت هنگفت او نقشه ماهرانه‌ای کشیده بود، با کارآگاه بازی هوویش که ازامریکا راهی تهران شده بود ناکام ماند.
آفتاب‌‌نیوز : در میان همهمه زن و شوهرهایی که برای رسیدگی به پرونده‌های خانوادگی‌شان به شعبه 273 مراجعه کرده بودند، زنی سالخورده به چشم می‌خورد که لباس‌های شیک و مرتبی بر تن داشت. او به همراه سه نفر از فرزندانش و وکیل خانوادگی‌شان به دادگاه خانواده آمده بود. در کنار آنها زن میانسالی هم ایستاده بود که لباس سرتاسر سیاه پوشیده و قاب عکس یک مرد سالخورده را هم در دست داشت.


به گزارش آفتاب‌نیوز، وقتی این دو زن و وکلایشان وارد دادگاه شدند، قاضی «محمدرضا نیک صفت» پرونده‌ای قطور را باز کرد که روی جلد آن نوشته شده بود:«دادخواست اثبات زوجیت». این دادخواست 18 ماه پیش توسط «فرنگیس» همسر موقت مرد ثروتمند به دادگاه ارائه شده بود. بعد از ورود طرفین پرونده به محکمه، قاضی رو به زن سیاهپوش گفت:«خانم فرنگیس؛ ادعای شما درباره ازدواج دائمی با مرحوم اسدالله از طرف کارشناسان دادگستری رد شده است و در عین حال هیچ سند معتبری هم وجود ندارد که نشان دهد شما به عقد دائمی مرد فوت شده درآمده و 5000 سکه طلا مهریه‌تان بوده است.زن سیاهپوش همانطور که قاب عکس شوهر مرحومش را دردست داشت، جواب داد:«در چند سال آخر زندگی مرحوم حاج اسدالله، همسر، پرستار، مونس و همدمش بودم. در حالی که همسر اولش در ویلای ساحلی‌شان در کالیفرنیا خوش می‌گذراند. در این چند سال برای آنکه مشکل شرعی نداشته باشیم به عقد موقت ایشان درآمدم و چون همسر خیلی خوبی برایش بودم با رضایت خودش مرا به محضر برد و صیغه عقد دائمی خواند. حالا دو مردی را که شاهد عقدمان بوده‌اند به اینجا آورده ام. تا...»همان موقع زن 75 ساله که همراه سه نفر از فرزندانش به دادگاه آمده بود حرف زن سیاهپوش را قطع کرد و گفت: «آقای قاضی این خانم دروغ می‌گوید. این دو شاهد همراهش هم آبدارچی دفترخانه و نگهبان ساختمانی هستند که عقد قلابی در آن منعقد شده است. چند ماه است که پیگیر این ماجرا هستیم و بعد از تحقیقات فراوان به این نتیجه رسیده‌ایم که اصلاً عقدی واقعی در کار نبوده و تخلف آن سردفتر هم در  انجام عقد قلابی محرز شده است. وکیلم اسناد مربوط به محکومیت این سردفتر ازدواج را خدمتتان ارائه می‌کند...»


 در آن لحظه فرنگیس درحالی که انگار آب سردی روی صورتش ریخته باشند، در خودش فرو رفت و صدای همهمه دادگاه را نشنید. آشنایی او با اسدالله که مرد بازاری ثروتمندی بود به شش سال قبل باز می‌گشت. در آن روزها به‌دنبال کار برای پسر جوانش   بود که به سفارش یک آشنا به حجره بازاری سالخورده رسید. میرزا اسدالله، پسر فرنگیس را به حجره دوستش معرفی کرد و وقتی قصه گرفتاری‌های مالی این زن میانسال را شنید او را به صندوق قرض‌الحسنه‌ای در بازار تهران معرفی کرد و بعد هم ناچار شد خودش ضامن وام 5 میلیونی فرنگیس شود. با این حال فرنگیس باز هم به سراغ مرد نیکوکار رفت و از او کمک خواست تا در تهیه جهیزیه خواهرش کمکش کند. این بار میرزا اسدالله ضمن کمک مالی به فرنگیس پیشنهاد کرد به‌عنوان خدمتکار، کارهای خانه‌اش را انجام دهد و دستمزدی دریافت کند. بدین ترتیب فرنگیس با پختن غذاهای متنوع رژیمی و نظافت خانه اسدالله در دلش جا باز کرد. تا اینکه یک روزبرفی درخیابان زمین خورد و به خاطر شکستن پایش خانه نشین شد. از آنجا که همسرش در خارج از کشور به سر می‌برد قرار شد فرنگیس شبانه روز در کنار میرزا بماند و دستمزدی دریافت کند. همین اتفاق بهانه‌ای برای آشنایی بیشتر فرنگیس و میرزا اسدالله شد و سرانجام مرد سالخورده که دلبسته این زن شده بود، به فرنگیس پیشنهاد ازدواج موقت داد. اما چند ماه بعد بچه‌های میرزا از این موضوع خبردار شدند و بعد از دعوای مفصلی با آنها، فرنگیس را از خانه بیرون انداختند. با این حال، میرزا آپارتمانی برای فرنگیس خرید و به رابطه‌اش با او ادامه داد. این رابطه تا سکته قلبی میرزا و بستری شدنش در بیمارستان ادامه داشت و سرانجام با حضور همه فرزندان و نوه‌ها بر بالین میرزا اسدالله، او چشم از زندگی فروبست.


چند روز بعد از مراسم چهلم درگذشتش، فرنگیس دادخواستی به دادگاه خانواده ارائه کرد و در ادعا نامه خود نوشت؛ چند ماه قبل از فوت شوهرم در یک دفترخانه با مهریه 5000 سکه‌ای طلا به عقد دائمی اسدالله درآمده و از آنجا که قرار بوده سند نکاحیه پس از ارائه مدارک سجلی دو طرف در دفترخانه ثبت شود، به سند عادی دستنویس اکتفا شد اما سکته میرزا و بستری شدنش در بیمارستان مانع ثبت رسمی عقدمان شد. با این حال قاضی دادگاه با توجه به نقص مدارک، رأی نهایی را صادر نکرد. سرانجام طی مدت 18 ماه گذشته همسر میرزا اسدالله از امریکا به تهران برگشت تا خلاف بودن ادعای فرنگیس را ثابت کند.


او جدا از آنکه وکلای متعددی برای تقسیم ارثیه بجا مانده از شوهر و اداره حجره‌های او در بازار تهران استخدام کرد، وکیل مجربی هم استخدام کرد تا بتواند ادعای ازدواج فرنگیس با شوهرش را بررسی کند.


با این حال خودش نیز به تحقیق درباره خانواده فرنگیس پرداخت و خبردار شد سردفتری که ازدواج موقت شوهرش و فرنگیس را ثبت کرده نسبت فامیلی با این زن دارد.هنگامی که زن عقدی مرد ثروتمند و فرزندانش به همراه فرنگیس و وکلا در دادگاه حضور داشتند، قاضی مشغول بررسی پرونده بود که بعد از چند لحظه رو به فرنگیس کرد و گفت:«بر اساس مدارکی که همسراول آن مرحوم و وکیل خانوادگی‌شان ارائه داده‌اند سردفتری که شما و همسر فوت شده‌تان را به عقد هم درآورده هم‌اکنون در زندان به سر می‌برد و با توجه به اینکه در دفاتر مخصوص دفترخانه مورد نظر هیچ سندی درباره عقد شما ثبت نشده، قرارداد دستنویس شما باید برای بررسی بیشتر در اختیار کارشناسان خط قرار گیرد تا رأی نهایی صادر شود.»


با پایان جلسه دادرسی، فرنگیس سعی کرد قاضی را متقاعد کند که همسر عقدی میرزای بازاری است. اما قاضی هر دو طرف را به بیرون راهنمایی کرد. تا اینکه چند روز بعد کارشناسان، دستخط سردفتر زندانی را تأیید کردند.آنها امضای هر دو طرف را نیز صحیح دانستند، اما اعلام کردند به شیوه ماهرانه‌ای عبارت «عقد موقت» به «عقد دائمی» جعل شده و عدد «5 سکه» به «5000 سکه» تغییر پیدا کرده است.


منبع: ایران




۰۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن