واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: تحليلى بر بحران جهانى آب در آفريقاآب نماد ثروت است!
نوشته: الكس استونهيل
ترجمه: جمشيد سلمانيان
آب اكنون حكم نفت را پيدا كرده است. سياستمداران غربى و مصرف كنندگان از افت اوضاع اقتصادى و افزايش بهاى نفت ناخشنود هستند، اما از شرق آفريقا خبر مى رسد در حالى كه اكثريت فزاينده مردم جهان با كمتر از يك دلار در روز سر مى كنند، حالا دعوا بر سر مايعى كه سوخت بدن انسانها است بيشتر از مايعى است كه سوخت خودروهاى آنها است.
من (نگارنده اين سطور) چهار ماه گذشته را به گزارش خبرهايى از اتيوپى و كنيا در باره آب گذرانده ام. اين دو كشور طلايه دار بحران جهانى عن قريب بر سر آب هستند. در ژانويه سال ميلادى جارى بعد از آنكه به اتيوپى رسيدم، مدير يكى از سازمانهاى غيردولتى امور آب به من گفت:”الكس، همانطورى كه مى داني، جنگ جهانى سوم بر سر آب خواهد بود، نه بر سر نفت.” طى چند ماه بعد من مشابه اين حرف را از امدادگران و محققان مختلفى در سراسر آن منطقه شنيدم. در آن كشورها، زنان هر روز براى جمع آورى آب كيلومترها راه مى روند، كاهش آب رودخانه ها كشاورزان آفريقايى را به جان هم انداخته و به منازعات مرگبارى كشانده و تلاش براى آبيارى مناطق كشاورزى نيز باعث كاهش ذخاير آبى شهرها شده است. تصوير بزرگترى كه خبرهاى كوچكتر به آن اشاره دارد، فاجعه زيست محيطى قحطى آب و مناقشه بر سر منابع آن است كه ميليونها نفر را با تبعاتش مبتلا خواهد ساخت.
مناطق مختلفى از اراضى حاصلخيز كوهستانى اتيوپى مملو از اردوگاههاى پناهندگانى است كه بواسطه جنگ و مناقشه بر سر آب در ديگر نقاط آن كشور آواره شده اند.
چند كيلومتر آن طرف تر از شهر باستانى و مسلمان نشين حراره و در امتداد بستر خشك يك رودخانه، يكى از همين اردوگاهها واقع شده كه 5000 سومالى تبار را در خود جا داده است. آنها از درگيريهاى قبيله اى در منطقه اوگادن بر سر آب و مرتع فرار كرده اند. اين اردوگاه متشكل از كلبه ها و آلاچيق هاى چوبى با روكشهاى پلاستيكى و يا هر چيز ديگرى است كه خانواده ها توانسته اند از ميان زباله ها پيدا كنند تا با آن خود را در برابر تابش آفتاب سوزان استوايى حفاظت كنند.
اينها دام و حشم و بسيارى از اعضاى خانواده خود را در درگيرها از دست داده و حالا با خوردن كاكتوس و مواد غذايى اى كه گاهى محلى ها ميانشان توزيع مى كنند به بقا ادامه مى دهند. آنها براى به دست آوردن آب بستر رودخانه را آن قدر مى كنند تا به آب گل آلودى كه در زير سطح جريان دارد برسند.
ريش سفيد هاى روستا وضع خود را با حرارت براى من تعريف كرده و با اميد فراوان از من پرسيدند كه آيا كسى را مى شناسم كه بتواند به آنها كمك كند؟ ولى من از همان اول ترديد داشتم كه آيا سرگذشتآنها بتواند به رسانه ها راه پيدا كند. هرچه باشد تراژدى اينها را نمى شود با ديگر مناقشاتى كه در آفريقا جريان داشته و خبرساز شده است مقايسه كرد - اينها فقط فقرايى هستند كه بر سر آب با هم مى جنگند.
بعدها دريافتم كه در واقع مقياس اين ماجرا گسترده است. آوارگان مناقشات مشابه بر سر آب آشاميدنى و مراتع، در سراسر جنوب اتيوپى و كنيا پخش شده اند.
مرتع نشينان به خصوص در مقابل تغييرات آب و هوايى لطمه پذيرتر هستند چون آنها در حواشى زندگى مى كنند و بايد گله هاى گاو و گوسفند و شتر خود را در مناطقى بچرانند كه در آنجا كشاورزى چندان هم رونق ندارد. حتى كاهش اندكى در ميزان بارش باران ممكن است باعث خشك شدن آبشخورهاى پراكنده و معدود اين مناطق شود كه در آن صورت به منزله حكم اعدام براى حيوانات خواهد بود. بيشتر گله داران كه براى حفاظت گله هاى خود در مقابل وحوش مسلح هستند به جاى اينكه شاهد مرگ حيوانات خود باشند، به آسانى با گروههاى ديگر بر سر آب به زد و خورد مى پردازند.
هم اكنون دولت اتيوپى با دو شورش براى استقلال مناطق اروميا و اوگادن دست به گريبان است. هر دو اين مناطق از مناطق دره اى داراى جمعيت بزرگى از مرتع نشينان است كه دولت اتيوپى به آبادانى آنها نپرداخته و مورد اهمال قرار داده است. سومالى در همسايگى اين مناطق است كه خود نيز امتداد همين مناطق كم سطح و خشك است و به مدت بيش از 15 سال درگير جنگهاى ميان قبايل مانند همين مناقشاتى بوده كه پناهندگان در اتيوپى را آواره كرده است. حتى كشتارهاى دارفور و رواندا هم حاصل برخورد فرهنگى ميان مرتع نشينان و كشاورزان بوده است.
ترديدى وجود ندارد كه اين مناقشات انگيزه هاى سياسى دارد اما به همان نسبت مى توان گفت در مورد نقشى كه كمبود آب در ايجاد پيش زمينه ها و نااميدى و نارضايتى بازى مى كند نيز، شكى وجود ندارد.
امدادگران مستقر در شرق آفريقا مكررا مى گويند كه “آب مايه حيات است.” اما نسخه ديگر عبارت مذكور شايد اين باشد كه “آب نماد ثروت است.” حتى در شهرهاى عمده و مرتفعى مانند آديس آبابا و نايروبي، كه هوا خنك است و بارندگى فراوان، دسترسى به آب آشاميدنى تميز و مراكز بهداشتى در صدر فهرست مشكلاتى است كه زاغه نشينان از آن شكايت دارند. در برخى از شهرهاى شرق آفريقا نيمى از مردم زاغه نشين هستند. در اين مناطق مرگ و مير ناشى از بيماريهايى كه از آب آلوده مى آيد، كمتر از مرگ ناشى از ايدز جلب توجهمى كند، هرچند آن بيماريها بيشتر از ايدز قربانى مى گيرند.
در نايروبى زيرساخت آبرسانى به حاشيه منطقه كيبرا ختم مى شود كه دومين حلبى آباد بزرگ قاره آفريقا است. از آنجا به بعد كار در دست بخش خصوصى غيررسمى اى از آب فروشان است كه با شبكه اى سر هم بندى شده از لوله هاى پلاستيكى ارزان و تانكرها، آبى را كه با فاضلاب رو باز آلوده شده عرضه مى كند. يك ميليون نفرى كه در كيبرا زندگى مى كنند، معمولا براى دسترسى به آب صدها برابر بيشتر از آنانى كه در نواحى نايروبى هستند پول مى دهند و هم اينكه آبى مى خرند كه آنها را بيمار مى كند.
ساكنان اين منطقه از اين نوع اهمال دولتى خشمگين هستند. وقتى چنين مسامحه و تبعيضى ميان خطوط قومى ظاهر مى شود معمولا تنش هم بالا مى گيرد. وقتى ساكنان حلبى آبادها شورش مى كنند، مثل شورشى كه در ماه دسامبر گذشته بعد از انتخابات در كنيا رخ داد، رسانه ها معمولا آن را خشونت هايى جلوه مى دهند كه به خاطر وجود خلاء قدرت و يا كشمكش هاى قومى بروز كرده است.
اما تصادفى نيست كه در اماكنى مانند اين، مردمى كه به خدمات اساسى مانند آب دسترسى ندارند و براى جلب توجه رهبران سياسى شان چاره ديگرى هم ندارد، اينگونه خشونتها روى دهد. وقتى در ماه ژانويه در كيبرا هرج و مرج شد، تانكرهاى آب فروشان هم كه سالها بود در مقابله عرضه آب از مردم باج گيرى مى كردند، مورد حمله قرار گرفت و تخريب شد.
يك كارشناس محيط زيست در اوگاندا به من از كابوس احتمالى خشك شدن كامل دومين درياچه بزرگ جهان يعنى درياچه ويكتوريا خبر داد. سطح آب اين درياچه در سالهاى اخير چندين متر كاهش يافته كه در نتيجه بخشهاى وسيعى از محل هاى زاد و ولد ماهى ها نابود شده و زندگى 30 ميليون نفر از اهالى شرق آفريقا را كه در اطراف آن زندگى مى كنند را به خطر انداخته است. كنيايى هايى كه در جستجوى ماهى به آبهاى اوگاندا كه عميقتر است وارد شده اند توسط ارتش آن كشور دستگير و گفته مى شود كه شكنجه شده اند.
دانشمندان و ماهيگيران يكصدا مى گويند، علاوه بر افزايش حرارت هوا، كاهش نزولات آسمانى و نابودى جنگل ها، يكى ديگر از عوامل كاهش آب اين درياچه استفاده بيش از حد آب توسط نيروگاه آبى جديدى است كه در دهانه رودخانه نيل در اوگاندا احداث شده است.
بدون همكارى جهانى براى حفظ درياچه ويكتوريا، اين نوع اقدامات تلافى جويانه ميان همسايگان براى استفاده هرچه بيشتر از آب اين درياچه، آن را به سرنوشت ديگر ذخاير آبى نابود شده مانند درياى آرال و درياچه چاد مبتلا خواهد كرد.
درگيرى ها بر سر ذخاير آبى درياچه ويكتوريا و رودخانه نيل به نظر غيرقابل اجتناب مى آيد. هفت كشورى كه رودخانه نيل و جويبارهاى منشعب از آن در آنها روان است، (مصر، اتيوپي، سودان، تانزانيا، كنيا، اوگاندا، بروندي، رواندا و جمهورى دموكراتيك كنگو) از فقيرترين كشورهاى جهان بوده و جمعيت هاى در آستانه انفجار آنها فشار بر ذخاير آبى به خطر افتاده را افزايش مى دهد.
همانطور كه كشاورزان كنيايى با بريدن درختان جنگلها و فرسايش خاك و نابودى شريانهاى تغذيه كننده درياچه ويكتوريا، ريزش آب به اين درياچه را كاهش مى دهند، دولت اوگاندا هم با سدهاى تازه اى كه بر روى نيل زده آب بيشترى از آن خارج مى سازد. همانطور كه اتيوپيايى ها سعى مى كنند تا بخش كشاورزى خود را براى افزايش صادرات مكانيزه كنند و زمينهاى بيشترى را تحت آبيارى قرار مى دهند، صدها كيلومتر پائين تر، مصر براى بيابان زدايى هر روز ميليون ها ليتر از آب نيل را با كانال از مسير اصلى آن منحرف مى سازد.
در حال حاضر جمعيت اين منطقه 387 ميليون نفر است كه اگر با همين سرعت رشد يابد تا 30 سال ديگر دوبرابر خواهد شد. از هم اكنون معادله تساوى آب اين سيستم آبى با جمعيت برقرار نيست. برخى اقدامات جهانى مانند “ابتكار بستر نيل” برخى نتايج اميدبخش حاصل كرده است اما در اين گوشه از جهان كه درگير خصومتهاى شديد است، كنترل بر روى اكثر منابع مورد نياز بشر حتما مايه درگيريهاى خشونت آميز بيشترى خواهد بود.
از نظر آمريكايى ها طرفدارى از محيط زيست بهطور سنتى فقط به معناى حفظ زيبايى طبيعى و حفاظت از طبيعت در برابر تمدن بوده است. اما در شرق آفريقا اين با معنايطرفدارى براى حفظ حيات بشر يكسان است. در اينجا وقتى اكوسيستمها نابود مى شوند، مردم، حتى همانهايى كه آسيب را وارد مى سازند، مستقيما در معرض خطر قرار مى گيرند . ماجراى آفريقايى هايى كه در درياچه ويكتوريا به دنبال ماهى مى گردند يا بر سر چراگاه براى احشام خود با هم مى جنگند، ظاهرا براى مخاطبان خبرى آمريكايى اهميت خاصى ندارد. اما اين اخبار كوچك از آن جهت اهميت دارند كه ما را از بلايى مطلع مى سازند كه بر سر كره زمين به عنوان يك كل زيست شناسانه خواهد آمد. وقتى بر سر دسترسى به منابع اساسى مانند آب ميان كسانى كه براى ادامه حيات مستقيما به زمين زير پايشان وابسته اند درگيرى پيش مى آيد، همين به خودى خود يادآور نكته مهمى براى ما است. به رغم تفاوتى كه ما ميان بقاى محيط زيست طبيعى و خوشبختى خود قائل هستيم، سلامتى زمين و سلامتى انسان در واقع يكى است و عين هم.
* الكس استونهيل، روزنامه نگارى مستقر در سياتل آمريكا و از موسسان موسسه پروژه زبان مشترك است كه موسسه اى غير انتفاعى در زمينه روزنامه نگارى بين المللى مطابق با معيارهاى انسانى است. او با كمك بورسيه اى از طرف مركز پليتزر براى گزارش بحرانها در حال حاضر در شرق آفريقا كار مى كند.
جمعه 7 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]