تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816835403




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قاتل به همراه دیگران در جستجوی آتنا بود!


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:


گفتگوی با دایی کودک 7 ساله:
قاتل به همراه دیگران در جستجوی آتنا بود!
دخترک آنقدر کوچک بود که معنای نامردی و مرگ را نمی‌دانست. او به دور از هیاهوی بزرگی، کودکی‌اش را می‌کرد و سرخوش از معصومیت کنار بساط دستفروشی پدر می‌ایستاد و دست‌های کوچکش کمکی بود برای درآوردن نان حلالی که پدر بر سر سفره می‌آورد. روزی مانند تمام روزها آمد و کنار بساط پدر ایستاد، بعد از یکی، دو ساعت راه خانه را در پیش‌گرفت اما، آتنای کوچک پدر هرگز به خانه نرسید. پدر که به خانه آمد آتنا را ندید و به دنبالش تمام شهر بسیج شدند. اما هیچ کس اثری از او نمی‌یافت. حتی تلگرام و اینستاگرام هم نتوانست اثری از آتنای 7ساله پیدا کند و او را به خانه‌اش بازگرداند. هر کس که عکس آتنا را در تلگرام می‌دید و متوجه می‌شد که او گم‌شده دست به دعا برمی‌داشت که زودتر به خانه بازگردد و دل آشوب‌زده مادرش آرام گیرد. 22 روز بعد از آنکه مردم، پلیس و آتش‌نشانی، پارس‌آباد را زیر و رو کردند، آتنا پیدا شد. اما دیگر جانی در بدن نداشت که به پدر کمک کند.
روز نو :  دخترک آنقدر کوچک بود که معنای نامردی و مرگ را نمی‌دانست. او به دور از هیاهوی بزرگی، کودکی‌اش را می‌کرد و سرخوش از معصومیت کنار بساط دستفروشی پدر می‌ایستاد و دست‌های کوچکش کمکی بود برای درآوردن نان حلالی که پدر بر سر سفره می‌آورد. روزی مانند تمام روزها آمد و کنار بساط پدر ایستاد، بعد از یکی، دو ساعت راه خانه را در پیش‌گرفت اما، آتنای کوچک پدر هرگز به خانه نرسید. پدر که به خانه آمد آتنا را ندید و به دنبالش تمام شهر بسیج شدند. اما هیچ کس اثری از او نمی‌یافت. حتی تلگرام و اینستاگرام هم نتوانست اثری از آتنای 7ساله پیدا کند و او را به خانه‌اش بازگرداند. هر کس که عکس آتنا را در تلگرام می‌دید و متوجه می‌شد که او گم‌شده دست به دعا برمی‌داشت که زودتر به خانه بازگردد و دل آشوب‌زده مادرش آرام گیرد. 22 روز بعد از آنکه مردم، پلیس و آتش‌نشانی، پارس‌آباد را زیر و رو کردند، آتنا پیدا شد. اما دیگر جانی در بدن نداشت که به پدر کمک کند. 
به گزارش روز نو :آتنا دیگر جانی در بدن نداشت که دست‌های مادر را ببوسد. آتنا دیگر جانی در بدن نداشت که با آسنا (خواهر کوچکترش) بازی کند. آتنا دیگر جانی نداشت که برای اقوام، مهربانی و خوش‌زبانی کند. آتنا دیگر جانی نداشت که درس بخواند. آتنا دیگر جانی نداشت که... می‌گویند آتنا پیدا شده است. کمر پدرسربلند آتنا زیر بار اندوه و غم در از دست دادن دختر 7 ساله‌اش می‌شکند. مادر ضجه می‌زند و دوان دوان به سوی آتنا می‌رود. آتنا گوشه‌ای از آسمان نشسته و تن‌رنجورش توان ندارد، فقط اشک می‌ریزد و مادر را به نظاره ‌نشسته است. آتنا دلتنگ مادر و پدر است. آسنا آنقدر کوچک است که نمی‌داند مادر برای چه می‌گرید، چرا پدر مشتش را پر از خاک می‌کند و بر سرمی‌کوبد. آتنا گوشه‌ای از آسمان نشسته و تن رنجورش توان ندارد.
تا آخرین لحظه امیدوار بودیم
بدخشان، دایی آتنا در گفتگو با روزنامه آفتاب‌یزد با زبان شیرین آذری و صدایی غمگین می‌گوید: «پدر و مادر آتنا اینقدر حالشان بد است که نمی‌توانند صحبت کنند. مادر آتنا با سرم و قرص‌های آرام‌بخش زنده است.»
او با اشاره به رفتار آتنا می‌افزاید: «آتنا کلاس اول را تمام کرده بود و درس‌اش خیلی خوب بود. هر روز یکی دو ساعت به پدرش که سالها دستفروش بود، کمک می‌کرد تا سهمی در درآمد خانواده داشته باشد. آتنا خیلی مهربان بود.»
بغضی بزرگ گلویش می‌فشارد و توان حرف‌زدن را از او می‌گیرد، بعد از یکی دو دقیقه مکث، دوباره حرف می‌زند و در مورد گم‌شدن آتنا می‌گوید: «آتنا بعد از آن که به پدرش کمک می‌کند به سمت خانه می‌آید. بعد از آن که پدرش به خانه می‌آید متوجه نبود آتنا می‌شود.
همه شهر را دنبالش گشتیم اما پیدایش نکردیم. امیدوار بودیم که همان دو تکه طلایی که دارد را بگیرند و ولش کنند. با آن که دو هفته گذشته بود اما امیدمان را از دست ندادیم. تا آخرین لحظه امیدوار بودیم.»
او با اشاره به این که اصلا متهم به قتل آتنا را نمی‌شناسد، می‌افزاید: «او هم در تمام مدت پا به پای ما دنبال آتنا می‌گشت. بعد از چند وقت پلیس به او مشکوک شد چون سابقه کیفری داشت. اما نتوانست چیزی از او پیدا کند. ما هم شنیدیم که خانواده او بعد از آن که متوجه بوی بدی می‌شوند و به پلیس خبر می‌دهند. ما اصلا نمی‌دانیم که او چند بچه ‌داشته و الان زن و بچه‌اش چه کار می‌کنند.» دایی آتنا دیگر نمی‌تواند
مصاحبه کند.


آفتاب يزد




تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن