واضح آرشیو وب فارسی:الف: جناب آقای زنگنه لطفاً یک بار دیگر قانون اساسی را بخوانید و اصطلاحات شاهنشاهی را به کار نبرید!
دکتر محمد رضا ترکی*/19 تیر 96
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۷
وزیر محترم نفت اخیراً در مصاحبهای فرمودهاند: مسالهای که حدود ۱۶۰ تا۱۷۰ سال است که گرفتار آن هستیم؛ دعوای روس و انگلیس در ایران است، در ابتدا روس و انگلیس، شرق و غرب تلقی نمیشدند و پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷شرق و غرب مطرح شد. پس از دعوای روس و انگلیس، مارکسیسم آمد و از دهم پنجم مارکسیسم اسلامی به ایران وارد شد و بر تفکر مسلمانان تاثیر عمیقی برجا گذاشت و بی شک تعیین کنندهترین و اثرگذارترین تفکّرات حتّی بیش از تفکّرات علوی و فاطمی بوده است. شخصاً هم همیشه سعی میکنم آثار مارکسیسم اسلامی را از ذهن خود پاک کنم؛ امّا نمیشود. در مورد اجزای این سخن از لحاظ تاریخی میتوان نقدهای جدّی کرد که این مختصر جای آن نیست و لابد اهل تاریخ به آن خواهند پرداخت. نکتۀ جالب توجّه برای من این است که یک مقام عالی جمهوری اسلامی ایران کشور ما را حتّی در دوران پس از انقلاب که به اقرار دوست و دشمن دوران استقلال حقیقی ملّت ایران است، مثل دورۀ قاجار، عرصۀ دعوای روس و انگلیس بداند و از اصطلاح شاهنشاهی «مارکسیسم اسلامی» استفاده کند! در سالهای قبل از انقلاب نظام سلطنتی برای سرکوب انقلابیون مسلمان آنها را مارکسیست اسلامی میخواند که یک تعبیر پارادکسیکال بود؛ این اصطلاح در همان سالها مورد ریشخند اهل نظر قرار گرفت؛ چرا که همه میدانستند یک نفر یا میتواند مارکسیست باشد یا مسلمان و این دو تفکّر با هم سازگاری ندارند. حضرت امام هم در بیاناتشان بارها این اصطلاح را ادبیّات شاهنشاهی و غلط دانستند؛ از جمله در مصاحبه با خبرنگار لوموند به تاریخ 4 اردیبهشت 1357 فرمودند: این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیّت کردهاند. این مفهوم مفهومی نادرست و حاوی تناقض است و برای از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزۀ مردم مسلمان ما بر ضدّ رژیم شاه است. مفهوم اسلامی که بر اساس توحید و وحدانیّت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم اسلامی» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتیاش از اتّحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکاری سرخ» نیز هدفی را که گفتیم تعقیب می کند؛ بدین معنا که وی میخواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. البتّه در سالهای قبل از انقلاب اندیشههایی مثل مجاهدین خلق هم بودند که سعی داشتند التقاطی از مارکسیسم و اسلام را به عنوان تفکّر صحیح جا بزنند، امّا این جریانات هم خیلی زود در برابر اندیشۀ امام و انقلاب منزوی شدند و سالهاست که به عنوان یک تفکّر جدّی مطرح نیستند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبانی اندیشۀ امام و انقلاب نیز به کلّی با این تفکّر التقاطی در تعارض قرار دارد و یکی از مجاهدتهای بزرگ شهدایی مثل مطهّری و بهشتی در سالهای اوّل انقلاب مبارزه با اندیشههای التقاطی بود. ظاهراً منظور آقای زنگنه از مارکسیست اسلامی بعضی از دوستان دیروز و امروز خودشان هم نیست که به دلیل داشتن نوعی گرایش سوسیالیستی در اقتصاد در دهۀ شصت با عنوان «چپ» شناخته میشدند؛ زیرا این گروه هم سالهاست که به سمت دیدگاههای اقتصاد لیبرال تمایل پیدا کرده و هرگز به عنوان مارکسیست، آن هم مارکسیست اسلامی شناخته نمیشوند. با مقدّماتی که گذشت، اینکه یکی از مقامات جمهوری اسلامی بعد از گذشت چند دهه از انقلاب اسلامی با به کار بردن اصطلاح شاهنشاهی مارکسیسم اسلامی اعتراف کند که ذهنش هنوز درگیر آن است و نمیتواند هنوز آثار این اندیشه را از ذهنش پاک کند در حدّ خود اعتراف عجیبی است. متأسّفانه در سالهای اخیر این اوّلین بار نیست که مقامات نظام برای زیرسوال بردن برخی از مخالفان داخلی خودشان خواسته و ناخواسته حرفهایی میزنند که به نفع ضدّانقلاب تمام میشود و حتّی سلطنتطلبها هم میتوانند آن را به نفع خودشان تفسیر کنند و بعد از سالها نشانۀ حقّانیّت خودشان تلقّی کنند. ایشان در همین گفتگو مطالب دیگری هم در بارۀ برادری اسلامی فرمودهاند: این حرف ها که «در جهان چه کسی دوست ما است» یا «فلان کشور برادر ماست» یعنی چه؟! به طور کلی برادر، دوست و رفیق همه در برابر منافع ملی تعریف میشوند، در زندگی و روابط سیاسی امروز نیز همینطور است؛ چرا که در دنیا نیز ائتلاف بین افراد صورت میگیرد. ما بخاطر منافع ملی با برخی افراد و جریان ها دوست میشویم، و به خاطر منافع ملی خود از برخی افراد دور میشویم. وظیفه ملی ما این است که منافع ملی را در درازمدت درنظر بگیریم؛ همچنانکه حکومت و نظام نیز اکنون همین کار را میکند. بدیهی است که هیچ کس منکر منافع ملّی به عنوان یک اصل نیست، امّا خیلی عجیب است که یک وزیر محترم جمهوری اسلامی منافع ملّی را در تعارض با برادری اسلامی مطرح کند. این سخنان در حالی ایراد شده است که در مادّۀ 16 از اصل سوم قانون اساسی صراحتاً از «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام و تعهّد برادرانه نسبت به همۀ مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان » سخن گفته شده و در اصل یازدهم قانون اساسی آمده است: به حكم آيۀ كريمۀ «انّ هذه امّتُكُم امّةٌ واحدةٌ و انا ربّكم فاعبدون» همه مسلمانان يك امّتند و دولت جمهوري اسلامي ايرانموظّف است سياست كلّي خود را بر پايۀ ائتلاف و اتّحاد مللاسلامي قرار دهد و كوشش پيگير به عمل آورد تا وحدت سياسي،اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد. جسارتاً اگر من جای آقای زنگنه بودم ، یک بار دیگر قانون اساسی آن را میخواندم و به عنوان یک مقام رسمی نظام سخنی نمی گفتم که با مبانی قانون اساسی آن در تعارض است و به جای تکرار برچسبها و ادبیّات شاهنشاهی علیه مخالفان خودم یا تلاش برای زدودن آثار اندیشۀ موهومی به نام مارکسیسم اسلامی، آثار و رسوبات تفکّر شاهنشاهی را از ذهنم پاک میکردم! *استاد دانشگاه تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]