واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/ مهدیه عطایی: «اگر می توانستیم طبیعت را با خود ببریم مرگ معنای خود را از دست می داد.» این جمله ی عباس کیارستمی آغازگر نشست ویژه هنر کیارستمی با نگاهی به کلام و آثارش به مناسبت اولین سالگرد درگذشت او در خانه فرهنگ گیلان است.کیارستمی برای گیلانی ها جایگاه ویژه ای دارد؛ چرا که سه فیلم مهم این کارگردان بزرگ «سه گانه کوکر» و «همسرایان» فیلم کوتاه ساخته شده در سال ۶۰، در استان گیلان تولید شده است.مهمان این نشست «امیر پوریا» از منتقدین مطرح سینمای ایران است. پوریا هدف از برگزاری این نشست را سوگواری صرف در سالروز درگذشت عباس کیارستمی نمی داند بلکه او این نشست را زمینه شناخت نسبی و اولیه در دیدن آنچه کیارستمی می دید و دنیایی که او ترسیم می کرد عنوان می کند.امیر پوریا در حاشیه این نشست در گفت و گو با گیل نگاه با اشاره به تلاشی که برای شفافیت در ماجرای پرونده پزشکی کیارستمی شکل گرفته است می گوید: این حرکتی مدنی برای تقابل با جامعه پزشکی نیست بلکه موضوع درک رفتاری است که هرکدام از ما نسبت به مسئولیت فردی خود باید داشته باشیم . او اضافه می کند تکرار اتفاق مرگ نباید منجر به بی تفاوت شدن نسبت به آن نباشد.مرگ و دیگر هیچ مرگ و دیگر هیچ، آخرین کتاب عباس کیارستمی است که روز پیش توسط نشر نظر منتشر شده است . این کتاب حاوی روزنوشت های او در سال ۷۶ است. مضمون این کتاب نکته هایی در باب مسائل انسانی و اشاره به کراهت کهنسالی و توجه به خودکشی است. کیارستمی گفته بود: من میخواهم به مرگ خودم بمیرم نه به مرگ پزشکی . نگرش شعرگونه کیارستمی در خلال روزنوشت های او مشهود است.پوریا به گیل نگاه می گوید: کیارستمی از شعر، عکس و یا فیلم که خود را در پروسه ساختن آن قرار میداد استفاده می کرد که به تعالی برسد و در مسائلی مثل ترس از کهنسالی در نماند. او می گوید این سینماتراپی را وودی آلن بدون هیچ شاهتی با کیارستمی دارد. این رها کردن نتیجه گرایی و نیاز به شروع یک پروسه ساخت.انتزاع یک واقعیتپوریا برخی از فیلم های آن دوره را مثل موج تقلیدی که پس از موفقیت اصغر فرهادی بوجود آمد به شیوه تقلید از کیارستمی یا فکر کردن شبیه او،استفاده از دوربین بی واسطه پرداختند اما تعداد معدودی از فیلم ها مثل فیلم های جعفرپناهی که نزدیکیِ سبک داشتند به سمت و سوی درستی رفتند. پوریا ادامه می دهد: دوربین کیارستمی در چشم اندازها و مردم واقع گرا بود اما در تجزیه تحلیل و روش ، انتزاعی بود. حرکت از واژه واقع گرا به انتزاع کلید درک چیزی بود که واقع گرایی خوانده می شد.در برشی از یک فیلم هرچیز طبیعی به نظر کیارستمی درست می آید. او عنوان می کند جای من نادرست است، جای تو نادرست است ،جای دوربین نادرست است اما اینها یک کلیت درست هستند.تعهد اجتماعی در مقابل خواست جهانیبخش دیگری از مناقشات آن زمان تردیدهایی درباره موفقیت های فیلم های کیارستمی در جهان وجود بود. برای مثال خسرو دهقان و مسعود فراستی از سینمایی که هویت ملی ندارد و اساسا متعلق به این سرزمین نیست و یا سینمای معکوس یاد می کنند.وطن فروشی و بازنمایی فقر از مواردی است که هنوز برخی در حوزه سینما کیارستمی را با آن می سنجند یکی از منتقدین هالیوود میگوید کیارستمی به هیچ بخشی از سینمای قبل از خودش ربطی ندارد در حالیکه بزرگان سینمای جهان مثل تارانتینو و یا اسکورسیزی و امثالش نگاهی وابسته به گذشته سینمایی که از آن ارتزاق می کرده اند داشته اند.پوریا به گیل نگاه می گوید: کیارستمی معتقد به ریشه داشتن در خاک خود، درگیر بودن با ترس ها و عشق و داستان های این سرزمین بوده است. می شود گفت که او تعهد اجتماعی را به ساحت هنر راه نداده است اما خارج از گود هم ننشسته بود. او مصداق این تعهد اجتماعی را در برشی از فیلم موجود از کیارستمی در جشنواره کن می بیند که برای جعفرپناهی سخن می گوید.«متفاوت بودن» اکتسابی نیستپوریا می گوید:شکل ناظر بر زندگی بودن، قضاوت نداشتن و لذت بردن از ازندگی از دوران کودکی با کیارستمی بوده است. متفاوت بودن کیارستمی در نوع نگاهش به آدم ها، قصه ها و جهان پیرامونش، در برخوردش و آثارش بوده است و این چیزی کسب شدنی نیست.امیر پوریا در ادامه گفت و گو با گیل نگاه افزود: کیارستمی آدمی نبود که ارتباطش با آدمها به واسطه ی سِمت و شهرت و پست ها باشد.شیطنتش در آدم شناسی و تفریح با آدمها، درواقع برگرفتن نکاتی که در هر آدمی جالب بنظر میرسید بیشتر از آن است که با تقسیم بندی آدمها به بد و خوب خودش را از قصه ای که آدمها دارند جدا کند. نگاهش به پدیده ها اینگونه بود که آدم ها را قصه می دید و با آنها خوش می گذراند.این منتقد سینما درباره رابطه خودش با کیارستمی می گوید: رابطه ما مربوط به ساختار، یا تکنیک سینمایی نبود یک موضوع ساده انسانی بود.او ادامه می دهد: ما میتوانیم معاصر خیلی از آدمها باشیم و ندانیم معاصر اینها بودن چه شانس بزرگیست. نه برای سلفی گرفتن! برای فهم آنگونه ای که آنها جهان را میبینند حتی برای پدیده های قابل پیشبینی.پوریا اضافه می کند: دنیا برای آدمهایی که آنها را درک کرده دیگر همان دنیا نیست که قبل از آنها بوده است و البته میزان درک افراد فرق میکند.دلیل انتخاب گیلان برای ساخت سه فیلمپوریا در خصوص انتخاب گیلان در فیلم های کیارستمی می گوید: گیلان و کردستان تنها اقلیم های غیر پایتختی هستند که کیارستمی در آنها فیلم ساخته است. اگر در جای دیگر از لوکیشن هایی استفاده کرد مثل فیلم پنج، دریا برایش مهم بود و صخره ،نه اینکه صخره در اسپانیا است یا مازندران. پوریا ادامه می دهد: اما در سه فیلم بلند و یک فیلم کوتاه در گیلان و فیلمی که در کردستان ساخته است فرهنگ برایش مهم بود من تصورم این است که چیزی درگیلان قابل رصد کردن بود و در فرهنگ گیلانی وجود دارد و آن اینکه هر عنصر رفتاری و هر چیزی که در برخوردهای ایرانی با آدمها و عواطف انسانی و …هست در گیلان شکل تشدید شده دارد و او همین را رصد می کرد.این منتقد سینما ادامه می دهد: در این شکل اغراق شده نکته ی دیگری را می شود اشاره کرد و آن ابا نداشتن آدمها از حرفی که میزنند است که در فیلم ها به خوبی قابل مشاهده است.پوریا در پایان گفت و گو با گیل نگاه خاطره ای از کیارستمی نقل می کند. او از کیارستمی پرسیده بود چرا کوچه های رشت را در همسرایان پرالتهاب نشان داده اید؟ و او پاسخ داده است: کوچه های رشت نا آرامند و بی قراری دارند، هنوز هم که رشت می روم این را میبینم؛ پوریا می گوید: این شکلِ متفاوت دیدن عباس کیارستمی است.
۱۶ تیر ۱۳۹۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]