تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 2 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):يا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگويى، حرام‏گريزى و فروتنى در برابر همه مردم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842836547




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نکاتی درباره‌ی کافکا که احتمالاً نمی‌دانید


واضح آرشیو وب فارسی:الف: نکاتی درباره‌ی کافکا که احتمالاً نمی‌دانید

تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۳ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۴۱
امروز تولد فرانتس کافکاست، نویسنده‌ای که سوم ژوئیه‌ی ۱۸۸۳ (دوازدهم تیر ۱۲۶۲) متولد شد و تنها چهل سال زندگی کرد و عمده‌ی شهرتش را پس از مرگ کسب کرد. کافکا و میراثش امروز از چنان محبوبیتی برخوردار است که سنگ قبر و خانه‌اش در شهر پراگ بدل به یکی از جاذبه‌های گردشگری این شهر شده. هر روز سیل توریست‌هایی که روی پل چارلز در جست‌وجوی خانه‌ی کافکا هستند بیشتر می‌شود و مردم چک هم سعی می‌کنند به این جذابیت‌ها اضافه کنند. در بروشور موزه‌ی کافکا به نُه نکته‌ای که ممکن است درباره‌ی این نویسنده شهیر نشناسید اشاره شده است.   کافکا می‌خواست دست‌نوشته‌هایش را بسوزانند باید از ماکس برود، صمیمی‌ترین رفیق کافکا، ممنون باشیم، چون اگر به وصیت کافکا عمل کرده بود الآن چیز زیادی برای خواندن از او باقی نمانده بود. در زمان حیات کوتاهش تنها یک رمان و چند داستان کوتاه از او منتشر شده بود، اما کافکا در یادداشتی برای برود از او خواسته بود دست‌نوشته‌هایش را بسوزاند، ماکس برود بعدها نوشت: «مطمئنم او می‌دانست که من چنین کاری نمی‌کنم و دست‌نوشته‌هایش را نمی‌سوزانم.» کافکا وصیتی کرد که بسیاری از نویسندگان مشهور همچون امیلی دیکنسون و ولادیمیر ناباکوف هم کرده بودند و خوشبختانه کسی به وصیتشان عمل نکرد، اما برود تأکید کرده است که خود کافکا در زمان حیاتش بسیاری از دست‌نوشته‌هایش را سوزاند، چون هیچ‌وقت از نتیجه‌ی نهایی چیزی که نوشته راضی نبود.   گرگور سامسا تبدیل به سوسک معمولی شد یک‌روز صبح گرگور سامسا از خواب برمی‌خیزد و می‌بیند بدل به حشره شده است. یک حشره‌ی بزرگ و نفرت‌انگیز، اما کافکا برای ما توضیح نمی‌دهد که سامسا چه حشره‌ای شده و به‌گونه‌ای دوپهلو و به‌عمد موضوع را مبهم نگه می‌دارد؛ هرچند در تاریخ ترجمه‌های «مسخ» بارها می‌بینیم که مترجم به این تشخیص رسیده که سامسا تبدیل به سوسک سرگین‌غلتان شده و از این اصطلاح استفاده کرده‌اند. اما حشره‌شناس مشهور و نویسنده‌ی شیفته‌ی کافکا، ولادیمیر ناباکوف، در یکی از سخنرانی‌های مشهورش معتقد است کافکا نمی‌تواند سوسک سرگین‌غلتان باشد که اگر بود باید بال‌های کوچک پنهان داشت که جایی به آن اشاره نمی‌کند، هرچند سامسا هرگز وجودش را کشف نکرد.   کافکا گیاهخوار بود کافکا در یکی از گردش‌های عصرگاهی‌اش به ماهی در آکواریوم چشم می‌دوزد و خطاب به ماهی می‌گوید: «حالا می‌توانم با شما در صلح زندگی کنم، دیگر شما را نمی‌خورم.» کافکا برای جایگزینی غذاهای گیاهی به‌جای گوشتخواری دلایل اخلاقی و زیبایی‌شناسانه داشت. کافکا حتی از تماشای گوشتخواری دیگران هم منزجر می‌شد. او در جایی نوشته است: «وقتی کسی روبه‌رویم پشت میز نشسته و لبخندزنان درعین‌حال تکه‌های کوچک گوشت را میان دندان‌هایش له می‌کند، این پروسه‌ی تخریب و تخمیر برایم تفاوتی با تماشای یک موش مرده که میان دو تکه سنگ له شده ندارد.»   کافکا بعد از ساعت دو بعدازظهر نمی‌نوشت نوشتن برای کافکا امر مهمی بود، اما به‌عمد شغلی تمام‌وقت پیدا کرد تا بیشتر به نوشتن فکر کند و داستان‌هایش را در ذهنش پرورش بدهد. او کارمند مؤسسه‌ی بیمه‌ی حوادث کارگری در پادشاهی بوهمیا بود. او وسواس‌های غریبی داشت، آن‌قدر به داستانش فکر می‌کرد و در ذهن می‌پروراندش که در نهایت وقتی مشغول نوشتن می‌شد کار زیادی نداشت. داستان «حکم» را یک شب تا صبح نوشت. او دوست داشت شب‌ها و صبح‌زود کار کند.   کافکا مخترع کلاه ایمنی کار کافکا از کابوس‌های شبانه‌اش بیزار نبود، شاید این کلاه از دل یکی از همین میل بی‌پایانش برای محافظت از کابوس‌هایش آمده باشد. اما جدا از این تعبیر، او کارمند مؤسسه‌ی بیمه‌ی حوادث کارگری بود و به‌زودی متوجه شد بیشترین آسیبی که کارگران در هنگام کار می‌بینند از ناحیه‌ی سر است. بنابراین شروع کرد به طراحی کلاه ایمنی و این ایده در مؤسسه‌ی بیمه‌ای که در آن مشغول بود با استقبال روبه‌رو شد. این ایده را یک استاد مدیریت اتریشی به نام پیتر دراکر مطرح کرده، اما برخی معتقدند مستندات او برای این ادعا کافی نیست.   نامه‌های کافکا به فلیسه فلیسه بوئر نامه‌های عاشقانه‌ی بسیاری از کافکا دریافت کرد، او نامزد کافکا بود و هرگز با او ازدواج نکرد. آدام گرین، خواننده‌‌ی مشهور ایندی‌‌راک، نوه‌ی فلیسه بوئر است. کافکا و فلیسه در خانه‌ی ماکس برود با هم آشنا شدند و در رابطه‌ی پنج‌ساله‌شان نامه‌های بسیاری ردوبدل شد که بعدها برای شناخت روحیات اجتماعی و سرخوش کافکا بسیار به‌مدد زندگینامه‌نویسان آمد. نامزدی آنها در ۱۹۱۷ به پایان رسید و کافکا این‌بار با دختری به نام دورا وارد رابطه‌ای جدی شد و با او به برلین رفت.   شباهت آپارتمان گرگور سامسا و کافکا گرچه سینما و فیلمنامه‌نویسان تلاش کرده‌اند که میان کافکا و قهرمان‌های داستان‌هایش فاصله بیندازند، گرگور سامسا یا آن حشره در آپارتمانی زندگی می‌کرد که همه‌چیزش شبیه به خانه‌ی خود کافکا بود. حتی جایی که تخت گرگور قرار داشت هم با خانه‌ی کافکا یکسان بود.   کافکا و سودای پولدار شدن کافکا همیشه برای رسیدن به فراغت ذهنی سودای پولدار شدن داشت. بزرگ‌ترین دغدغه‌اش رسیدن به روزی بود که دغدغه‌ی قبض‌ها را نداشته باشد. هرچند در شرکت بیمه کار می‌کرد و صورت‌حساب‌هایش به سرانجام می‌رسید. اما او مدام با ماکس برود درباره‌ی نوشتن کتابی درباره‌ی راهنمای سفر ارزان در اروپا حرف می‌زد و معتقد بود این کتاب می‌تواند هر دو نفرشان را پولدار کند.   کافکا از موش می‌ترسید نویسنده‌ای که جهان داستان‌هایش سرشار از تلنگرهای ذهنی ناخوشایند است، در زندگی واقعی چندان دل‌ خوشی از روبه‌رو شدن با حیوانات نداشت، کافکا به شکل هیستریکی از موش‌ها می‌ترسید و وحشت‌زده می‌شد. گرچه او ترس را مقوله‌ی غیرمنطقی می‌دانست، هرگز نتوانست به ترسش از موش‌هایی که به آپارتمانش راه پیدا کرده بودند غلبه کند. شبکه آفتاب







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن