واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: نیویورک تایمز: شعار "اول آمریکا"، خود آمریکا را واژگون کرده است تهران - ایرنا - نیویورک تایمز با اشاره جامه عمل نپوشیدن هیچیک از وعده های مهم کارزار انتخاباتی "ترامپ" رئیس جمهوری آمریکا در زمان گذشته از زمامداریش، نوشت: شعار "اول آمریکا"، جهان را سر و ته نکرده، بلکه خود آمریکا را واژگون کرده است. هزینه سیاسی این سیاست خارجی، بسیار بالاست.
" راجر کوهن" ستون نویس این روزنامه آمریکایی در آغاز تفسیری در این باره نوشت: نظریه ترامپ در 100 روز اول کاریش در زمینه سیاست خارجی این است "همه تهدیدها، هیاهویی بیش نیست. اوضاع خوب است".وی در ادامه تفسیر خود افزود: آری، هیچ دیوار مرزی میان آمریکا و مکزیک کشیده نشده است، "ناتو" سرجایش مانده است و منسوخ نیست، سیاست "چین واحد" هم ساقط نشده است، برنامه هسته ای ایران همچنان تحمل می شود، به رغم آنکه ترامپ آن را باطل می شمرد و "بدترین توافقی که تاکنون به مذاکره گذارده شده است" می نامید، سفارت آمریکا در اسرائیل کماکان در "تل آویو" است و توافق "پاریس" در مورد اقلیم و نیز "توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی" هم هنوز پابرجا هستند و طرد نشده اند."جیم مَتیس" وزیر دفاع و "هربرت مک مستر" مشاور امنیت ملی هم همه بی باکی ها و جنگ افروزی های ترامپ را حصار زده و مهار می کنند. این دو همه جهالت رئیس جمهوری را باطل می کنند , اگرچه که هیچیک نمی توانند رئیس جمهور را متوجه ژرفای نادانیش سازند و یک تعداد از اطرافیان احمقتر رئیس جمهوری یا اخراج شده اند و یا به حاشیه رانده شده اند و اداره امور به افراد بالغ تر و داناتر سپرده شده است. هنوز هم هیاهو و همهمه هست.شعار "اول آمریکا" جهان را سر و ته نکرده است، خود آمریکا را وارونه کرده است.اما این همه ماجرا نیست. فاجعه از پرده برون افتاده است و عواقب شوم آن هم برای بشریت و هم برای شعور و انسانیت انسان ویرانگر خواهد بود.آمریکای ترامپ سوار بر کشتی یک سیاست خارجی بی ارزش شده است.رئیس جمهوری در این 100 روز اول کاریش با هیچ مرد صاحب قدرتی روبرو نشده است که جنس مذکر بودنش، او را فریب نداده باشد.در این سیاست خارجی، ترامپ ترجیح می دهد تفنگش را به سمت دیپلماتها نشانه برود. نظامیگری و بازرگانی سیاستی جدید را بنیاد نهاده اند که هیچ ملاحظه ای جلودار آن نیست؛ حتی اصولی که آمریکا داعیه هواخواهی آن را در جهان دارد و یا ارزشهایی که آمریکا از سال 1945 ائتلاف هایی را بر مبنای آنها در سطح جهان تشکیل داده است .این یک حرکت رادیکال است. آمریکا یک ایده است. این ایده حل نشدنی است. هر کجا که آمریکا شکست می خورد، این یک ننگ برای اوست و آمریکا انگشت نما می شود. این شکست می تواند در زمینه دفاع از آزادی، دمکراسی، حقوق بشر جامعه باز و آزاد و حاکمیت قانون باشد.واقع بینان نومحافظه کاران و مکاتب لیبرال بین الملل هر یک تفاسیر متفاوتی از محدودیت های ظرفیت آمریکا برای اشاعه آزادی در جهان ارائه می کنند. هیچگاه در دولتهای پیشین آمریکا چنین حرکت بیشرمانه ای اتفاق نیفتاده است که رئیس جمهوری یک شکنجه گر را، فقط به خاطر اهداف متقابل، در آغوش بفشرد.ترامپ بعد از یک مکالمه گرم و دوستانه با "رودریگو دوئرته" رئیس جمهوری فیلیپین از مردی برای حضور در کاخ سفید دعوت کرد که متهم به راه انداختن جنگی بیرحمانه خارج از صلاحیت قضایی با مجرمان مواد مخدر است. "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهوری ترکیه که با یک همه پرسی که صحت و سلامت آن جای شک و تردید دارد، سیاست ستم و سرکوب و حکمرانی آمرانه خود را سیمان کاری کرده است، با پیام تبریک ترامپ مواجه شد.یک فرش قرمز دیگر هم در کاخ سفید زیر پای "عبدالفتاح السیسی" رئیس جمهوری خودکامه مصر کشیده می شود، که به "دوست بزرگ" ترامپ بدل شده است."شی جینپنگ" رئیس جمهوری چین که موقعی "دستکاری کننده در پول ملی" و "یک شخص هولناک" خطاب می شد؛ حالا ظاهرا هیبتش بطرز شرم آوری ترامپ را به لرزه درآورده است."ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه که اوائل "آنگلا مرکل" صدر اعظم آلمان با بغض معتقد بود او فردی است که ترامپ معلوم نیست به او اعتماد داشته باشد یا نه، حالا همچنان دارد نهایت بهره را از ندانم کاری های ترامپ می برد و به خشونتهایش بی محابا ادامه می دهد.پیام این کار یعنی اینکه؛ آمریکا به همه حکام ظالم ستمگر کارت سفید داده است.این یعنی اینکه هر ستم و بیدادی که دوستان دیکتاتور و خودکاخه ترامپ بر نوع بشر وارد آورند و هر اهانتی که این حکام به حرمت آزادی مطبوعات و حاکمیت قانون کنند، مطلقا برای آمریکا مهم نیست. البته، آمریکا پیش از این هم در تاریخ خود مردان صاحب قدرت مستبد ستمگری را به دوستی خود برگزیده است: "استالین" یکی از آنهاست.این بی اعتنایی ترامپ به اصول و ارزشهای اخلاق و تهی بودن او از هر هدف استراتژیک منسجم، آمریکا را به یک خطه جدید هدایت می کند. این سیاست خارجی، یک سیاست خارجی کارآمد نیست. این زوال و تباهی عظیم است.کوهن در ادامه تفسیر خود برای نیوریورک تایمز نوشت: و اما نشان دادن زور بازوی نظامی.موشکهای کروز "تاماهاوک" (Tomahawk) به فرودگاهی در سوریه اقدامی بود به جا و مناسب. اما همین کار هم بی فایده بود چون فاقد یک استراتژی برای بالا بردن فشار بر روی اسد بود.پرتاب قویترین بمب بر افغانستان هم فی نفسه فقط یک نمایش قدرت بود و هیچ چیز دیگر.در کره شمالی هم یک نمایش دهنده دیگر وجود دارد؛ "کیم جونگ - اون" که ترامپ می گوید مفتخر خواهد بود روزی با او ملاقات کند. این استقبالی که ترامپ از خطر کردن با کیم دارد، هم خطرناک است هم بیهوده.در واقع آنچه که برای ترامپ مهم است فقط چرخه اخبار است، نه استراتژی و یا اصول.هزینه سیاسی این نوع سیاست خارجی بسیار بالاست.فرانسه و آلمان دیگر این سوال را از خود نمی پرسند که چرا وقتی که مسکو و اکنون واشنگتن اینقدر با اتحادیه اروپا دشمنی دارند، اینقدر قضیه را شل گرفته اند و بی تفاوت از کنار آن گذشتند. شاید آنها در این قضیه تجربه کافی دارند.تا زمانی که ترامپ در مسند قدرت حضور دارد، باید به حق نگران اشتیاق وافر روسیه و آمریکا به تضعیف و یا شکستن اتحادیه اروپا بود.سیاست خارجی بی ارزش ترامپ، در بسیاری از موارد چنین بلاتکلیفی را در دل همگان ایجاد کرده است، بحدی که حتی همه می ترسند. اعتماد از بین رفته است.رهبری وزارت امور خارجه به دست یک آدم بی ارزش و بی اهمیت افتاده و نتیجه این شده است که این وزارتخانه دائما ضعیفتر و ضعیفتر می شود .کاری که ترامپ انجام می دهد، کم از نابود کردن "وجدان ملی" آمریکا ندارد. باید با تمام توان مقابل آن ایستاد.اروپام**1591**1479مترجم:اقدس السادات حسینی **ناشر:حسن سالک رضائی
13/02/1396
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]