واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: وقتی ناصر ممدوح مهران مدیری را به چالش کشید
ناصر ممدوح شامگاه ۲ تیر ماه با حضور در برنامه دورهمی از سالهای فعالیت خود در عرصه دوبله گفت و در ادمه هم با طرح پرسشهایی از مهران مدیری وی را چالش کشید.
آفتابنیوز : ناصر ممدوح ابتدا به چگونگی شروع فعالیت خود در عرصه دوبله و عشق به بازیگری اشاره کرد و گفت: از همان ابتدا به عشق بازیگری با سینما آشنا شدم و کم کم عشق سینما من را جذب کرد و برای شروع به کار، تصمیم گرفتم فیلمنامهای را بنویسم که خودم هم در آن بازی کنم. آن سالها به دفتر آقای میثاقه رفتم، ایشان وقتی صدایم را شنیدند، من را به آقای "کاملی" معرفی کردند و بعد از یک سال از سال ۱۳۴۰ با تعلیم زیر نظر اساتید بزرگی چون منوچهر اسماعیلی، چنگیز جلیلوند و ... مسیر زندگیام تغییر کرد و وارد حرفه دوبله شدم.
وی با اعتقاد بر اینکه کار گویندگی فیلم بهتر از بازیگری است، یادآور شد: صدایم را استاد کاملی کشف کرد. دوبله فیلم واقعا کار سنگینی است، چرا که باید در تمام صدا، حس و حال شخصیت را پیدا کنیم و این کار هرکسی نیست. خیلی از عزیزان آمدند و رفتند و بعضیها هم ماندگار شدند، حق این افراد یکسان نیست. این صداهای ماندگار هیچگاه تکرار نخواهند شد و جایگزینی نخواهند داشت. دوبله در حال حاضر کمی متفاوت شده است و آن سالها چیز دیگری بود. هیچگاه از دوبله احساس خستگی نکردم.
وی با اشاره به اینکه در دهههای گذشته دوبله ایران از جایگاه برتری در جهان برخوردار بود، اظهار کرد: آن زمان اکثر فیلمها با زیرنویس و یا توسط یک نفر برای مخاطبان دوبله میشد، ولی ایران تنها کشوری بود که افرادی را داشت تا فیلمها را دوبله کنند. دوبله فیلم در ایران یک شاهکار است و سختترین کار در هنر، دوبله فیلم است.در بخشی از مصاحبه، ممدوح با سوالات خود از مدیری وی را به چالش کشید و از او دربارهی شروع فعالیتش در تلویزیون پرسید.مدیری هم توضیح داد: سال ۱۳۶۳ با شروع در کار تئاتر وارد عرصه بازیگری شدم و تیر ماه ۳۳ سال میشود که در رشته هنر کار میکنم.
وی با اشاره به اینکه بعد از بازی در نمایش هملت وارد رادیو شد، دربارهی نحوهی ورودش به عرصهی بازیگری گفت: خیلی اتفاقی وقتی وارد رادیو شدم. علی عمرانی و محمد عمرانی من را با یکی از تهیهکنندههای شبکه دو آشنا کردند و اول نقش کوتاهی داشتم و کم کم بازیها شروع شد. اغلب کارهایم طنز بوده و سریال نمایش خانگی «قلب یخی» تنها سریالی بود که در آن شخصیتی جدی و پلیسی داشتم.
وی درخصوص سبک طنزهای خاصاش در در بازیهایش در پاسخ به سوال ناصر ممدوح، توضیح داد: نگاه مستقیم به دوربین را از سال ۱۳۷۷ با بهرهگیری از بازیهای هاردی در «لورل و هاردی» الگو گرفتم و از آن پس قرار شد هر بلایی که سربازیگر می آید، به دوربین زل بزند و در همه کارها به دلیل اینکه سیامک انصاری بیش از همه بلا سرش میآید، پیشکسوت این سبک است.ناصر ممدوح در ادامه از مدیری درباره اینکه آیا تاکنون عاشق شده است، سوال کرد اما وی با طرح سوالی دیگر از این دوبلور، از پاسخ دادن سر باز زد.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «آسمان همیشه ابری نیست» پیرامون صدابرداری سر صحنه و دوبله صدای بازیگران نیز اظهار کرد: پیش از این در گذشته فیلم های فارسی دوبله می شد و صدابرداری سر صحنه نبود، ولی وقتی آمد بعضی همکاران ما کم کار شدند و این در حالی است که صدا گذاشتن روی بازیگر بارها صورت گرفته و در کارهای تاریخی و غیر تاریخی لازم است.
وی در ادامه درباره وضعیت مالی هنرمندان عرصه دوبله بیان کرد: کار دوبله را باید با عشق انجام بدهیم و نباید به درآمدش اندیشید. من خودم امرار معاشم از دوبله است اما این روزها بیشتر در زمینه گویندگی مستندها فعالیت میکنم، درواقع دوبله درآمد آنچنانی ندارد.ممدوح به صداهای ماندگار اشاره کرد و درخصوص مافیای دوبله زیرزمینی نیز توضیح داد: تکنولوژی خیلی خوب است، اما این کامپیوتری شدن متاسفانه به بدنه دوبله لطمه زده است و حس و حال کار را میگیرد. البته جوانانی هم که وارد حرفه دوبله میشوند به غلط از این سیستمها استفاده میکنند.
این دوبلور از علاقهاش به حرفهی دوبله گفت و اظهار کرد: اگر یکبار دیگر زاده شوم، باز گوینده فیلم خواهم شد، این روزها بیشتر به گویندگی کارهای مستند روی آوردهام و صدایم با فیلمهای کرهای، هماهنگ نیست و مستند کار میکنم.اولین کارم همکاریام در بازیگری هم با داریوش فرهنگ در سریال «راه شب» بود و بعد از آن اغما با سیروس مقدم و آسمان همیشه ابری نیست که از همهی آنها لذت بردم.
ممدوح در ادامه از چگونگی آشنایی خود با همسرش گفت و مدیری هم درباره خاطره عاشقانه خود در دوران جوانی به طنز گفت: در دوران جوانی محله نیکنام زندگی میکردیم. یک روز که در خیابانهای اطراف بودیم، دیدم خانمی به سمت خانهشان میرود. از دوستم درباره او پرسیدم و چون آن خانم، خواهر دوستم بود، یک کشیده محکم از دوستم خوردم و کلا ماجرا را رها کردم. بعدها ما از آن محل جا به جا شدیم.
۰۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]