واضح آرشیو وب فارسی:فراتاب: منافع ما در شمال سوریه چیست؟ سناریوی اول و دوم ما در صورت نرسیدن به حداکثرهای ایده الی مان کدامند؟ اگر قرار باشد سوریه تجزیه شود سناریوهای بدیل ایران کدامند؟فراتاب - گروه دیپلماسی: جمهوری اسلامی ایران از ابتدای بحران سوریه تلاش کرده است تا در سوریه حضوری جدی داشته باشد و به طور ساده سوریه را به منافع و امنیت ملی خود گره زده است. حفظ حکومت قانونی بشار اسد علیرغم به فرسایش کشیده شدن جنگ، تلاش برای محافظت از اماکن مقدس در سوریه و نهایتاً تضعیف جریان های تروریستی و افراط گرایی منافع عمده ایران در سوریه می باشد که البته نباید اهداف ثانویه ایران را در میدان سوریه که همگی از مسایل یاد شده متاثر است نادیده گرفت. همکاری نزدیک ایران و روسیه در سوریه در اواسط سال 2016 به اوج خود رسید و نتایج بسیار ملموسی در صحنه های میدانی داشت؛ در همان زمان ترکیه و روسیه به تضاد جدی در سوریه رسیدند و تنش ها تا مرحله شروع یک درگیری تمام عیار پیش رفت. سرنگون شدن هواپیمای سوخو در مرزهای ترکیه و سوریه، اختلاف در نوع رفتار با گروه های کرد و ترکمن در شمال سوریه و در نهایت ترور سفیر روس همگی به این تنش دامن زد و اکثر تحلیل گران در ایران، تنش ایجاد شده در روابط آنکارا و مسکو را به مثابه قوام روابط راهبردی ایران و روسیه در سوریه تفسیر می کردند، در حالی که اینگونه نشد و دیری نپایید که نتیجه عکس داد. کم رنگ شدن نقش ایران در مذاکرات سوریه از قطعنامه ای که روسیه (شریک به ظاهر راهبردی ایران) تهیه و به تصویب رساند، شروع شد. در جای جای این قطعنامه صرفاً از تلاش های روسیه و ترکیه در خصوص آتش بس در سوریه تمجید شد. روسیه و ترکیه منحصراً ضامن و کفیل اجرای این آتش بس شدند و هیچ نامی از ایران دیده نشد! و بر حمایت از طرح آتش بس سوریه با میانجیگری روسیه و ترکیه، تاکید شد که در مذاکرات صلح سوریه در ژانویه 2017 در آستانه پایتخت قزاقستان برگزار شود. دولت سوریه، مخالفان دولت و نمایندگانی از کشورهای ضامن یعنی روسیه و ترکیه حضور داشته و باز هم نامی از ایران برده نشد! و قرار شد که دفتر اجرایی روند صلح در سوریه در مسکو و آنکارا افتتاح گردد. سئوال اصلی این است که چرا در مذاکرات مربوط سوریه در چند ماه اخیر به حاشیه رفته ایم آن هم از سوی کشورهای روسیه، عراق و ترکیه؟ این پایان تخریب اتحادهای به ظاهر مستحکم ایران با شرکای منطقه ای و جهانی نبود و نوبت به عراق هم رسید. بعدها خبر رسید که ترکیه و عراق در چارچوب مبارزه ائتلاف بین المللی ضد داعش همکاری خواهند کرد و اینگونه هم شد. در بیانیه سومین نشست «شورای عالی همکاری های راهبردی ترکیه و عراق» در ابتدای سال 2017 اعلام شد که آنکارا و بغداد تاکید کردند که به هیچ گروه تروریستی اجازه حضور در خاک خود را نخواهند داد و همچنین با هر گونه فعالیتی که امنیت ملی دو کشور را تهدید می کند، مبارزه خواهند کرد. در همین راستا ترکیه و عراق در چارچوب مبارزه ائتلاف بین المللی ضد داعش همکاری خواهند کرد. همچنین بر اساس این بیانیه هر دو طرف در خصوص تعیین منافع خود بر اساس چشم انداز استراتژی مشترک و همچنین در زمینه همکاری برای تامین امنیت و ثبات در منطقه و برطرف کردن هر عاملی که ثبات و امنیت منطقه را تهدید می کند، از جمله در موضوع قطب بندی های طایفه ای و قومی به توافق رسیدند و قرار شد دفاتر نمایندگی ترکیه در کرکوک نیز ایجاد گردد. در آن زمان سئوال این بود که آیا عراق هم مسیر روسیه را می رود یعنی دور زدن یا موازنه ایران؟ اما در هفته های گذشته آنها که نسبت به روسیه اعتماد کامل داشتند و معتقد بودن از این کشور ضربه نخواهیم خورد در سکوت به سر بردند. با همه مسائلی که امروز بر سر منافع ایران در سوریه تعریف و بازتعریف می شود سئوال اصلی این است که چرا در مذاکرات مربوط سوریه در چند ماه اخیر به حاشیه رفته ایم آن هم از سوی کشورهای روسیه، عراق و ترکیه؟ ضعف از ماست که منافع حداقلی را تعریف کرده ایم یا عامیانه بگویم دور خوردن های ما توسط رقبای منطقه ای نشان از قدرت بالای چانه زنی های آنها دارد؟ این روزها کار به جایی رسیده که از سوی ترکیه به عنوان عامل بی ثباتی منطقه معرفی می شویم و دوباره سناریوی کهنه میخ کوبیدن بر دیوار ما و عذرخواهی و کوتاه آمدن ترکیه، که این را هم درست متوجه نمی شویم! باز جالب تر اینکه مقامات روسیه نیز اعلام کردند که نگرانی های ترکیه را در قبال حضور ایران و حزب الله در سوریه درک می کنند! چه درک خوب و قابل توجهی! برای روشن شدن بهتر موضوع یک سئوال دیگر هم طرح می کنم چرا وقتی حرف از رفتن یا ماندن اسد در دمشق (که به لحاظ جغرافیایی تقریبا در جنوب سوریه قرار دارد) است، آنگاه غوغا و درگیری در شمال سوریه و در لاذقیه موج می زند؟ کدام کشورها در شمال سوریه منفعت دارند؟ ما منافع مان را چگونه تعریف کرده ایم؟ منافع ما در شمال سوریه چیست؟ سناریوی اول و دوم ما در صورت نرسیدن به حداکثرهای ایده الی مان کدامند؟ اگر قرار باشد سوریه تجزیه شود سناریوهای بدیل ایران کدامند؟ به عنوان یک پژوهشگر که چند سالی است در حوزه مسائل منطقه ای نوشته هایی می خوانم و می نویسم هنوز نمی دانم سناریو ها و طرح های بعدی ما در سوریه و در مناطق دیگر به طور شفاف کدامند؟ تجزیه سوریه را دوست نداریم اما اگر خدای نکرده این اتفاق افتاد کدام طرح برای ما بهتر است؟ با این ندانستن ها جواب همه سئوالات، اماها و اگر ها معلوم می شود: فقط یک موضع و یک منفعت غیرقابل تقسیم و غیر قابل مذاکره! پس لزومی ندارد در مذاکرات طاقت فرسا حضور داشته باشیم، مذاکره یعنی بده بستان، یعنی منافع سیال و متغیر و پیچیده و به تبع آن تبلور رفتارهای متغیر و پیچیده. شاید این همان چیزی است که روسیه و ترکیه و حتی عراق بخوبی درک کرده اند. با این توصیف به نظر می رسد نگاه تک بعدی به منافع و امنیت ملی و دیدگاه تک موضعی در قبال مسائل منطقه ای منافع محدودی برای ما تعریف کرده که حتی دوستان مان را بیش از یک کوچه بن بست با ما همراه نمی کند و اتفاقا کشورهایی که اکنون همکاری های خوبی دارند آنهایی هستند که بر سر منافع مختلف چانه زنی می کنند و منافع گوناگون و پیچیده برای آنها فرصت ساز است. وقتی هواپیمای سوخو روسی در سوریه سقوط کرد، وقتی سفیر روسیه ترور شد و آن وقت که روس ها مثلا به اشتباه پایگاه نظامیان ترکیه را هدف قراردادند و خوب هم عذرخواهی کردند با خود می گفتم «اگر با من نبودش هیچ میلی – چرا ظرف مرا بشکست لیلی». اکنون معلوم است که چرا میلی به روابط عمیق تر از این برای ارتباط با ما ایجاد نمی شود. نویسنده: علی سعادت دکترای مطالعات منطقه ای از دانشگاه تهران و مدیر گروه ترکیه شناسی دانشنامه اسلام معاصر بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است
پنجشنبه ، ۱تیر۱۳۹۶
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فراتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]