واضح آرشیو وب فارسی:الف: چیست آنچه مینامیم معرفی کتاب؟
فرّخ اميرفريار؛ 31 خرداد 1396
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۴۹
هدف این گفتار آموزش نقد و معرفی كتاب نیست، بلكه اشاره به بعضی مواردی است كه امروزه شُماری از آنها در بسیاری از نوشتههای نقد و معرفی كتاب دیده میشود و به نظر نگارنده نقطههای ضعف این نوشتههاست. مخاطب این مقاله به ویژه جوانانی هستند كه تازه به این كار پرداختهاند. 1 . هدف اصلی نقد و معرفی هر كتابی آن است كه به خواننده تصویری دقیق و روشن از مطالب كتاب و نقطههای قوّت و ضعف آن ارائه دهد. برای اینكه منتقدی بتواند كتابی را درست معرفی و ارزیابی كند باید به موضوع آن تسلّط یا دست كم آشنایی نسبی داشته باشد. كسی كه اطلاعی از دانش زبانشناسی نداشته باشد نمیتواند كتابی در این زمینه را بهخوبی نقد و یا حتّی معرفی كند. البته اگر كسی كتابی را در زمینهای كه در آن اطلاعی ندارد بخواند و مطالب آن به نظرش جالب توجّه بیاید و بخواهد مقالهای در معرفی آن بنویسد، به شرط آنكه با خواندن مطالب دیگری در همان زمینه به اطلاعات خود بیفزاید، میتواند مطلبی در معرفی آن بنویسد؛ دایرهالمعارفها بهویژه در این زمینه میتوانند به كمك نویسنده بیایند. در مورد آثار كلاسیك جهان و آثار غیرکلاسیکی كه حدود دو دهه از انتشارشان میگذرد فرهنگ آثار كه در 6 جلد منتشر شده مرجع قابل استفاده و سودمندی است. این كتاب حاوی مدخلهایی در مورد كتابهای جهان در تمام زمینههاست و خواننده با مراجعه به مدخل كتاب مورد نظرش میتواند اطلاعات معمولاً مختصر اما دقیقی دربارة آن كتاب به دست آورد. 2. یكی از آفات نقدنویسی امروز «شِبهنظریه»پردازی و گُندهگویی نقدنویسان تازهكار است. نظریهپردازی كار دانشمندان است از اینرو نظرهای نپختهای را كه نویسنده فكر میكند نظریة اوست «شبهنظریه» نام میدهیم. گذشته از این، حتی به كارگیری نظریات دانشمندان و صاحبنظران در نقد و معرفی كتابها آسان نیست. تا شخص مثلاً نظریات فروید را كاملاً نخوانده و هضم نكرده باشد نمیتواند مدعی شود كه نقد و نوشتهاش از دیدگاه فرویدی است. 3. متأسفانه در مواردی چون منتقد كتابی را كه نقد و معرفی كرده نخوانده و یا دستكم دقیق نخوانده، نمیتواند آن را به خوبی به خواننده معرفی كند و برای جبران این ضعف به حاشیه میرود، مثلاً عوض پرداختن به كتاب به نویسنده میپردازد یا به آثاری كه قبلاً از او خوانده است. خواننده با خواندن چنین نوشتهای به آنچه میخواهد نمیرسد، زیرا همانگونه كه در آغاز گفتیم هدف اصلی هر نقد این است كه به خواننده اطلاعاتی در مورد كتابی كه مدعی نقد و معرفی آن است بدهد. 4. اینكه نقد و معرفی را برای چه نشریهای یا به طور وسیعتر برای چه رسانهای مینویسیم حائز اهمیت است. اگر كتابی در زمینة جامعهشناسی را میخواهیم در مجلهای تخصصی نقد كنیم، این نقد با درنظرگرفتن مخاطبان آن نشریه باید باشد كه افرادی متخصصاند و در نقدمان نباید به نكات بدیهی و عمومیای اشاره كنیم كه هر متخصصی میداند، بلكه تأكید باید بر نكات تخصصی باشد. در عوض اگر همان كتاب را بخواهیم برای نشریهای عمومی یا روزنامهای معرفی كنیم باید نوشتهمان برخی نكات اولیه و مقدماتی در زمینة جامعهشناسی در حد لازم داشته باشد تا خواننده مطالب را بهتر دریابد. همچنین وقتی كتابی را میخواهیم در برنامههای عمومی رادیو و تلویزیون نقد و معرفی كنیم، هم باید به همینگونه عمل كنیم چون این رسانه ها مخاطبان میلیونی و در همه سطحی دارند. البته برخی عقیده دارند كه اساساً جای نقد و معرفی كتابهای كاملاً تخصّصی در روزنامهها و رسانههای عمومی نیست. 5. امروزه هم وقت مردم تنگ و حوصلهها كم است، پس طول نقد و معرفیها هر چه كوتاهتر باشد برای خواننده مقبولتر است، البته تاجایی كه این كوتاهی به مطلب لطمه نزند، یعنی ایجاز مخّل نباشد. منتقدان جوان به ویژه باید به این نكته بیشتر توجه كنند، نخست آنكه موجزنویسی عادتشان خواهد شد، دوم آنكه نوشتهای طولانی از نویسندهای مشهور را ممكن است خوانندگان به اعتبار شهرت نویسنده بخوانند ولی به خواندن مقالة طولانی نویسندهای گمنام معمولاً رغبتی ندارند و سرانجام اینكه مقالههای كوتاه شانس بیشتری برای درج در نشریات دارند. 6. اگر كتابی به نظر ما نازل و نامعتبر میآید ارزش ندارد به تفصیل دربارة آن بحث كنیم. برای نقد چنان كتابی نقد یكی دو مُدعای سُست و بیپایة آن كافی است. اساساً بهتر است به كتابهای كمارزش كمتر پرداخته شود مگر در مواردی كه اینگونه كتابها مخاطبان فراوانی مییابند و مورد توجّه قرار میگیرند. چون نقد كتاب ضعیف آسانتر از كتاب معتبر است، شمار بیشتری از منتقدان به سمت نقد اینگونه آثار میروند. 7. نقد كتاب نزد بسیاری از ما مترادف با خُردهسنجی و ایرادگیری و نشاندادن نقاط ضعف كتابهاست. تردیدی نیست كه یكی از هدفهای اصلی در بسیاری نقدها نشان دادن همین ضعفها و كمبودهاست، امّا وظیفة نقد تنها همین نیست. هر كتابی را در كلیت آن و توجه به نقاط قوت و ضعف آن در كنار هم باید دید. ذكر چند ایراد جزئی و بزرگكردن آنها از یك كتاب خوب و معتبر بدون ذكر محاسن آن درست نیست. همین جا باید گفت كه به ویژه برای جامعة ما معرفی خوب كتاب ضرورت و اهمیتش كمتر از نقد خوب نیست. بسیاری از خوانندگان نیازمند اینگونه معرفیها هستند. 8. و سرانجام اینكه ارزش یك نقد تنها به محتوای آن نیست، بلكه باید مقالة خوشخوانی هم باشد و رغبت خواندن را در خواننده برانگیزد. یعنی یك نقد نباید تنها سیاههای از اشتباهات و كمبودهای یك كتاب باشد. امّا پس از این عرایض هشتگانه، در پایان این گفتار میخواهم به مسئلة دیگری هم اشاره كنم و آن مصاحبه دربارة كتابهاست. شك نیست كه مصاحبه با نویسنده و مترجم یك كتاب در شناساندن كتاب مفید و مؤثر است امّا متأسفانه در ایران امروزه مصاحبه وسیلهای برای روزنامهنگارانی شده كه كتابی را نخوانند و مطلبی دربارة آن چاپ كنند! به این ترتیب كه به سراغ نویسنده و مترجم بروند و از او بخواهند كه خودش دربارة كتابش همه چیز را بگوید! حال آنكه مصاحبه با نویسندگان و مترجمان کتابها باید وقتی صورت گیرد كه كتابی را دقیق خوانده باشیم و دربارة آن پُرسشهایی داشته باشیم و آنها را با نویسنده و مترجم در میان بگذاریم. به دلیل كمبود منتقد حرفهای و اینكه بسیاری كتابها نقد نمیشوند، نویسندگان و مترجمان شاید از سر ناچاری به این مصاحبهها تن میدهند، چون بالاخره ذكری از كتابشان میشود. نقد و معرفی كتاب كار آسانی نیست، وقت هم میبرد. به منتقدان جوان باید توصیه كرد بیشتر كتاب بخوانند و با دقت هم بخوانند. منبع: مجله جهان کتاب265-268
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]