محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829534726
روایتی عجیب از اوضاع وزارت خارجه سوت و کور آمریکا - خبرگزاری کاسپین
واضح آرشیو وب فارسی:کاسپین: یکی از کارکنان وزارت در مورد ایام قدیم که از روز کاری ۶:۳۰ صبح شروع می شد، می گوید: «اگر می شد زودتر از ۱۰ شب از وزارت خارج شوم، روز خوبی بود. اما الان حدود ۹، ۹:۱۵ صبح می آیم و قبل از ۵:۳۰ عصر هم می روم.»به گزارش خبرگزاری بین المللی کاسپین ، در ادامه انتقادات از وضعیت نابسامان وزارت خارجه دولت جدید آمریکا، نشریه «آتلانتیک» در مصاحبه با چندین مقام کنونی و سابق وزارت خارجه به تشریح پشت پرده های دستگاه دیپلماسی در دولت «دونالد ترامپ» پرداخته است. در ادامه متن کامل این گزارش، که تصویری از یک دستگاه آشفته، بی برنامه و بلاتکلیف را ترسیم کرده، آمده است: عصر چند روز پیش در لابی وزارت خارجه، در حالی که پرچم های ساختمان غرق در سکوت و نور خورشید بودند، یکی از کارکنان وزارت خارجه وقتی دید ما محو خلوتی آنجا شده ایم، با حیرت گفت: «اینجا معمولا جای شلوغی است. معمولا اینجا رفت و آمد هست و افراد مختلف برای دیدار می آیند، اما الان اینطور سوت و کور شده است.» هر قدر اینجا در «فاگی باتم» (محل ساختمان وزارت خارجه) خلوت است، به جایش کافه تریای وزارتخانه شلوغ است و کارکنان که حالا کاری ندارند، با قهوه هایی که یکی پس از دیگری می نوشند، با همکارانشان وقت می گذرانند. یک کارمند میانی وزارت این وضع را غیرمعمول توصیف کرد و گفت: «کافه تریا این روزها بیش از حد شلوغ است. هیچ کس هیچ کاری انجام نمی دهد.» همین طور که همراه این کارمند بین میز و صندلی ها قدم می زدیم، می دیدیم که کارمندها نشسته اند و قهوه به دست با هم گپ می زنند. یکی هم سرگرم مطالعه با «کیندل» (کتاب خوان الکترونیکی) بود. یکی از مقامات ارشدی که به تازگی وزارتخانه را ترک کرده، به من گفت: «انگار کلا هیچ خبری آنجا نیست.» این هفته با این خبر آغاز شد که لایحه بودجه پیشنهادی رئیس جمهور «دونالد ترامپ» منابع مالی وزارت خارجه را به میزان چشم گیری کاهش می دهد؛ هفته پیش هم با اظهارات «استفان بنن» مشاور کاخ سفید و رئیس سابق سایت «بریتبارت» پایان یافت که خطاب به حاضران در کنفرانس سالانه اتحادیه محافظه کاران (CPAC) گفت او و رئیس جمهور جدید به دنبال «تخریب ساختار دیوان سالار دولت» هستند. در وزارت خارجه ای که حدود ۷۰۰۰۰ کارمند در سرتاسر دنیا دارد، این تخریب مدتی است که آغاز شده است. در طول هفته گذشته من با چند ده نفر از مقامات کنونی و کارکنانی که به تازگی وزارت را ترک کرده اند، صحبت کردم و همه آن ها هم یا به دلیل اینکه اجازه صحبت با رسانه ها را نداشته و از واکنش این دولت که در تعقیب افشاگران است نگران بودند یا به دلیل آنکه نمی خواستند همکاران سابقشان را ناراحت کنند، از من خواستند که نامشان فاش نشود. هیچ کدام از این منابع منصوبین این دولت نیستند، بلکه کارکنان باسابقه سرویس خارجی یا بخش عمومی بودند که اغلبشان، هم با دولت های جمهوری خواه و هم با دولت های دموکرات کار کرده اند و بیشترشان هم یکدیگر را نمی شناسند. آن ها وزارت خارجه ای بی انگیزه و آشفته را برای من به تصویر کشیدند. در برخی موارد این تخریب ساختار اداری به معنای واقعی کلمه رخ داده است. اخیرا بعد از آنکه به حدود ۲۰ نفر از کارکنان باسابقه در طبقه هفتم گفته شد که باید سمت تازه ای برای خود بیابند، آن هم در مواردی در فرصتی تنها ۱۲ ساعته، تیم های ساخت و ساز در تعطیلات «روز رئیس جمهور» (سالگرد تولد جورج واشنگتن) به این طبقه رفته و مشغول بازسازی و تغییر ترکیب دفتر شدند تا تیمی جدید و مفهومی جدید از نحوه کارکرد تیم هدایت وزارت خارجه در این طبقه مستقر شوند. (مفهومی که هنوز اغلب افراد نمی دانند قرار است چه باشد). الان، «راهروی ماهونی» که میزبان ستونی از دفترهای کار با دکور و دیوارهای چوبی است و دفتر شخص وزیر خارجه هم در آن واقع شده، به یک محوطه ساخت و ساز بدل شده که پارچه ای آبی آن را از دید مخفی کرده و کسی خبر ندارد که آن پشت چه خبر است. در حالی که وزارت خارجه به نحوی آشکار از دیدارها با سران خارجی کنار گذاشته شده، پست های کلیدی وزارت خارجه خالی باقی مانده و کاخ سفید هم چندان از کارکنان وزارت خارجه مشاوره نمی گیرد، کار چندانی برای انجام دادن در وزارت باقی نمانده است. یکی از کارکنان وزارت در مورد ایام قدیم که از ۶:۳۰ صبح شروع می شد، می گوید: «اگر می شد زودتر از ۱۰ شب از وزارت خارج شوم، روز خوبی بود. الان حدود ۹، ۹:۱۵ می آیم و قبل ۵:۳۰ هم می روم.» خصومت آشکار کاخ سفید، ترک رویه های دیرینه سیاست خارجی آمریکا و آشفتگی در وزارت دارد به کسانی که عادت داشته اند آمال و آرمان گرایی شان را معطوف مشغله سنگین و به شدت جزئیات محوری کنند که چرخ های یک دیوان سالاری در هم تنیده را می گرداند، آسیب می زند. در نبود وضعیت سابق، همه مضطرب شده اند، آنقدر که درست خوابشان نمی برد. یکی از کارکنان [وقتی از او خواستم با هم ملاقات کنیم]، به من گفت: «می توانیم فردا یا امروز، یا هر وقت که خواستی دیدار کنیم. اصلا می خواهی همین الان، هم را ببینیم؟» او در این قرار ملاقات ناگهانی، گفت نمی تواند درست بخوابد و نگرانی در مورد شغلش و نقش رو به افول آمریکا در جهان خواب را از چشمان او گرفته است. او گفت: «من عاشق شغلم بودم. اما الان احساس می کنم که انگار برای ملاقات با یکی از اعضای خانواده ام که به شدت بیمار است، به بیمارستان می آیم. شما هر روز می آیی، گل می آوری، موهایش را شانه می زنی، ناخنش را لاک می زنی، اما می دانی که فایده ای ندارد. فقط به خاطر دوست داشتن این کار را می کنی.» هرچند هنوز برخی تلاش می کنند تا جلسات سیاستگذاری برگزار کنند تا همچنان متمرکز بمانند و از ذهنشان کار بکشند، اما یکی از کارکنان می گوید: «دو ماه اخیر بیشتر اینطور بوده که فقط بیکار نشسته ایم و زودتر از معمول به خانه برگشته ایم.» بعضی هم در خیابان های فاگی باتم پرسه می زنند یا مدت طولانی ای را صرف ناهار می کنند. این کارمند وزارتخانه در مورد جلسات سیاستگذاری با دیگر نهادهای دولتی می گوید: «قبلا من هر هفته در سه یا چهار جلسه بین سازمانی شرکت می کردم. اما در پنج هفته گذشته، فقط یک بار چنین جلسه ای برگزار شده است.» حتی سیل ایمیل های درون سازمانی هم خشک شده است. این کارمند وزارت خارجه به من گفت که قبلا روزی ۲۰۰ ایمیل دریافت می کرد، اما حالا ایمیل ها به تنها چند در مورد در روز کاهش یافته است. او گفت: «از ده سال پیش که من کارم را در وزارتخانه آغاز کردم، اینجا هیچ وقت اینقدر سوت و کور نبوده. همکارانم می گویند آن ها هم تا حالا شاهد چنین وضعی نبوده اند.» او می گوید این وضعیت بیشتر به این دلیل است که اکنون «حلقه تصمیم گیری به شدت کوچک تر شده است» و بسیاری از کارکنان وزارت خارجه با تعجب شاهد این هستند که از این دایره بیرون گذاشته شده اند. آن کارمند میانی وزارت می گوید: «آن ها [دولت جدید] واقعا می خواهند دخل اینجا را بیارند. فکر نمی کنم که این دولت اصلا به لزوم وجود وزارت خارجه اعتقادی داشته باشد. فکر می کنند “جیرد” [کوشنر، داماد ترامپ] از پس همه کارها بر می آید. این وضع مرا یاد کشورهای در حال توسعه ای می اندازد که مأموریتم را در آن ها گذرانده ام. یک خاندان بر همه چیز حاکم است و وزارت امور خارجه از هیچ چیز خبر ندارد.» فعلا به نظر می رسد دستکم کسانی که منبا آن ها در وزارتخانه صحبت کردم، اطلاع چندانی از اینکه اوضاع از چه قرار است، ندارند. یکی از کارکنان که زمانی عادت داشت برای دقیقه دقیقه روزش برنامه داشته باشد و حالا چون کاری برای انجام دادن ندارد صبح تا شب مشغول روزنامه خواندن است، می گوید او هم تحولات وزارت خارجه را از رسانه ها می شنود و حتی منبع همین اخبار هم مقامات رسمی نیستند. از زمانی که این دولت روی کار آمده، حتی یک نشست خبری وزارت خارجه هم برگزار نشده و تازه قرار است این نشست ها از ۶ مارس از سر گرفته شود، در حالی که این نشست ها قبلا هر روز برگزار می شد. مخاطب این نشست ها فقط خبرنگاران نبودند، بلکه این کنفرانس های خبری راهنمایی مهم برای دیپلمات های ایالات متحده در سرتاسر جهان به شمار می آمدند تا بدانند که اولویت های وزارتخانه چیست و چطور باید در مورد آن ها صحبت کنند. در نبود این پیام رسانی روزانه از واشنگتن، دیپلمات هایی که در مناطق دور افتاده خدمت می کنند، عملا دارند چشم بسته عمل می کنند، آن هم بدون آنکه تحولات دیپلماتیک پیش روی آن ها کاهش یافته باشد.» یکی از دیپلمات های آمریکایی مستقر در خارج از کشور می گوید: «دیدارهایی صورت می گیرد، اما باید توجه داشت که وقتی نشست های خبری روزانه برگزار نمی شود، سفرا باید برای دریافت خط مشی زمان زیادی منتظر بمانند. می توانیم حرف هایی که [جیمز] متیس [وزیر دفاع]، [رکس] تیلرسون [وزیر خارجه] و [مایک] پنس [معاون رئیس جمهور] می زنند را تکرار کنیم، اما فعلا به مرحله ای نرسیده ایم که بتوانیم به درستی سیاست های دولت را عرضه کنیم.» دیگر دیپلمات های آمریکایی به خصوص کسانی که در موقعیت هایی هستند که از لحاظ ژئوپلیتیکی حائز اهمیت است، همچنان دارند دستورالعمل های قدیمی مربوط به دولت [باراک] اوباما را اجرا می کنند، چون هنوز دستورالعمل جدیدی دریافت نکرده اند. یک دیپلمات دیگر در خارج از کشور می گوید: «دیپلماسی در جریان است. همه حتی کوچکترین تغییر موضع ما را متوجه می شوند. و ما همیشه نمی دانیم که موضع دولت چیست یا قرار است چه باشد، بنابراین تا زمانی که واشنگتن موضعی جدید بگیرد، بر اساس دستورالعمل های قبلی عمل می کنیم. ما بیشتر خط مشی خود را از اظهارات رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور و تیلرسون و همچنین خواندن متن نشست های خبری [شان] اسپایسر [سخنگوی کاخ سفید] دریافت می کنیم. اخبار را می بینیم و منتظر می مانیم ببنییم که کی متن [نشست های کاخ سفید] به دستمان می رسد.» کسانی که من با آن ها صحبت کرده ام، گفتند زمانی که رکس تیلرسون بالاخره برای اولین بار وارد ساختمان وزارت خارجه شد، بسیار به او امیدوار بودند و می خواستند از اوحمایت کنند، اما اظهارات او بسیاری را ناامید و سردرگم کرد. یک کارمند وزارت خارجه گفت: «او فقط در مورد اصلاحات و پاسخگویی صحبت کرد و هیچ چشم اندازی در مورد آمریکا و جایگاهش در جهان ارائه نکرد.» تیلرسون در اظهاراتی که بسیاری آن را اشاره ضمنی به بنغازی (حمله به کنسولگری آمریکا) تفسیر کردند، از مراقبت از کارکنان در خارج از کشور هم صحبت کرد. کارمند وزارت خارجه می گوید: «این حرف او مثل پتک بر سر ما فرود آمد. اولویت اول همه، اینجا محافظت از نیروها در خارج از کشور است. او فکر می کند ما تا الان در طول همه این سال ها داشتیم چه کار می کردیم؟» این واقعیت که هنوز قائم مقام وزیر مشخص نشده و بسیاری از معاونت های وزیر خالی هستند، این سازمان را که همواره بر اساس سلسله مراتب دقیق عمل می کرده، آشفته کرده است. یکی از کارکنان می گوید: «نبود قائم مقام… به زودی به یک معضل تبدیل می شود.» او و دیگر کارکنانی که با آن ها صحبت کرده ام، از بازتاب اینکه در دیدار تیلرسون با «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه در بن آلمان بسیاری از صندلی های کنار وزیر خارجه ایالات متحده خالی بود و همتای روسش چندین دستیار با خود به همراه داشت، ابراز نگرانی کردند. این جزئیات، پیام هایی می فرستند که سران و دیپلمات های دیگر کشورها در آن ها به دنبال نشانه هایی از تغییر بالقوه خط مشی هستند. یک کارمند وزارت می گوید: «برای چینی ها، پروتکل، یعنی سیاست. ما داریم سیگنال هایی می فرستیم که ممکن است به نحوی که انتظارش را نداریم، به روابط ما لطمه بزنند.» بعضی از کارمندان هم نگران این هستند که تیلرسون احتمالا شخصا اختیار انتخاب قائم مقامش را نداشته باشد. کاخ سفید «الیوت آبرامز» گزینه نومحافظه کاری را که از سوی تیلرسون برای سمت قائم مقام نامزد شده بود، وتو کرد، چراکه او قبلا از ترامپ انتقاد کرده بود. از دید کارکنان وزارت خارجه این اتفاق نشانه ای دیگر بود از اینکه جایگاه آن ها و وزیرشان تنزل داده شده است. یک کارمند وزارت خارجه گفت: «اینکه او در اولین مقابله اش با رئیس جمهور شکست خورده، مایه تأسف است. اینکه او حتی نمی تواند شخصا نیروهایش را هم بچیند، برای مسائل آینده مایه نگرانی است.» ترامپ روز سه شنبه آنچه را که کارکنان از آن هراسان بودند، تائید کرد. او به فاکس نیوز گفت اینکه او کرسی های خالی دولت را پر نمی کند، دلیلی دارد: «در بسیاری از موارد، من نمی خواهم آن پست ها را پر کنم… نیازی به آ ن ها نیست.» در حالی که در یک سو هنوز برخی از پست های ارشد خالی هستند، در سوی دیگر نیروهای تازه ای وارد شده اند. دفتر برنامه ریزی خط مشی که بعد از جنگ جهانی دوم توسط «جورج کنان» ایجاد شد، حالا نه فقط مثل قبل مملو از افرادی با مدرک دکتری است، بلکه تعداد زیادی تازه فارغ التحصیل و یک وکیل از نیوجرسی که احتمالا تنها سابقه سیاست خارجی اش این است که در مجارستان متولد شده، هم به کارکنان آن اضافه شده اند. رئیس دفتر تیلرسون هم منصوب او نیست، بلکه آنطور که «واشنگتن پست» نوشته، یکی از اعضای تیم انتقال ترامپ به نام «مارگارت پترلین» است. یکی از مقامات ارشد که به تازگی وزارت را ترک کرده، می گوید: «تیلرسون را گروهی از ترامپیست های مرموز احاطه کرده اند. وقتی حتی دست راست او هم آدم خودش نیست، چه غلطی می تواند بکند؟» یک کارمند وزارت خارجه به من گفت پترلین به همه کارکنان گفته است که هر گفت وگویی با وزیر باید از طریق او انجام شود. او حتی یکی از کارکنان را به دلیل آنکه در یک نشست، مستقیما به سوال تیلرسون پاسخ داده، مواخذه کرد. پترلین به درخواستم برای اظهارنظر پاسخ نداد، اما «آر. سی. هموند» دستیار سابق «نیوت گینگریچ» [نماینده سابق کنگره] و مشاور ارشد امور عمومی وزارت خارجه اینطور توضیح داد که آن وکیل رابط میان کاخ سفید و وزارت است. او صدور دستورالعمل از سوی پترلین یا آشفته و کند بودن وزارت خارجه را هم رد کرد. او گفت: «اینجا فعال است.» او و کارکنانش از جمله مرا به «کریستین جیمز» سخنگوی عرب زبان اداره امور خاور نزدیک وزارتخارنه ارجاع دادند. او مشغول است و وقت زیادی را برای پاسخ به سوالات رسانه های عربی صرف می کند. او گفت: «با وجود آنکه از ژانویه تاکنون نشست خبری نداشته ایم، اما درخواست های زیادی دریافت می کنیم. کارهای زیادی در جریان است و باید پاسخ دهیم.» حالا در نبود نشست های خبری، کارکنان تلاش می کنند تا خودشان تفسیر کنند که معنی اظهاراتی که رئیس جمهور مطرح کرد و به نظر رسید که راهکار دو دولتی را کنار گذاشته، چیست. جیمز گفت: «این مسئله واقع دیروز مطرح شد. یک شبکه مصری از من خواست در این باره توضیح دهم.» جیمز هم بر اساس یک «دستورالعمل دو صفحه ای» که توسط مسئول رسانه ای میز اسرائیل-فلسطین تهیه شده بود، برای آن ها توضیح داد که ایالات متحده به آنچه که طرفین بر سر آن توافق کنند و «حل این مسئله متعهد است و برای آن تلاش خواهد کرد. هدف از این کار، تأکید بر تعهد ایالات متحده است و اینکه نمی خواهیم فعلا وارد جزئیات شویم و تا زمانی که وضعیت روشن تر شود، به کلیات بسنده می کنیم.» «میشل برنیر توث» که مسئول خدمات به آمریکایی های خارج از کشور است، همچنان اوضاع را تحت نظر دارد تا بحران هایی را که ممکن است شهروندان ایالات متحده را در خارج از کشور تحت تأثیر قرار دهند، شناسایی کرده و به آن ها خدمات دهد. اما او به من گفت که سمت او نیازی به دستورالعمل های کاخ سفید یا حتی وزارت خارجه ندارد. او گفت: «ما کاری را که می کردیم ادامه می دهیم. ما مثل قلبی هستیم که به تپش ادامه می دهد. بخش کنسولی مبتنی بر قانون است و همین قوانین، راهنمای ما هستند.» زمانی که با هم صحبت می کردیم، یک مسئول امور عمومی وزارت خارجه هم همراه ما بود. زمانی که با «پاکو پالمیری» از نیروهای باسابقه امور خارجی و دستیار موقت وزیر در امور آمریکای لاتین صحبت می کردم هم یک مسئول امور عمومی همراه ما بود. سر پالمیری بسیار شلوغ است، از دیدار تیلرسون با وزیر خارجه برزیل در بن آلمان گرفته تا سفرش به مکزیک. اما او دستیار موقت است و نمی داند چه قدر طول می کشد تا یک کارمند رسمی جایش را بگیرد. او به من گفت: «گاهی اوقات وقتی یک دولت آغاز به کار می کند، رسیدن به پاسخ زمان می برد، اما این به آن معنی است که برای رسیدن به پاسخ باید بیشتر تلاش کنی. هر انتقالی، منحصر به فرد است.» این را گفت و بعد یک کارمند امور عمومی او را به نشست بعدی برد. اما، به گفته افراد دیگری که با آن ها صحبت کردم، به نظر می رسد ارتباط تیلرسون نه فقط با کاخ سفید، حتی با وزارت خارجه هم قطع است. یک کارمند وزارت خارجه گفت: «دستورالعمل تیلرسون این بود که هر قدرت کاغذبازی کمتر، بهتر. از گزارش های داوطلبانه چندان استقبال نمی شود و به همین خاطر اطلاعات چندانی به دست او نمی رسد. از سمت او هم چیزی به ما نمی رسد. این وضعیت به علاوه اینکه معاونین و دستیاران هم تعیین نشده اند، به این معنی است که دستورالعملی وجود ندارد و نیروها تنها دارند در جا می زنند.» بسیاری در وزارت خارجه به صراحت اذعان دارند که این وزارتخانه فربه شده و در مواردی ناکارآمد و بی حاصل است. اما آن ها هم درک نمی کنند که چرا این اصلاحات اینقدر زمخت و بی ملاحظه انجام می شود. یک کارمند میانی وزارت در مورد کنار گذاشته شدن کارمندان طبقه هفتم گفت: «با هیچ کس در این باره صحبت نکردند، با آن ها در مورد کاری که انجام دادند صحبت نکردند، فقط به آن ها گفتند دنبال شغل دیگری باشند.» یک کارمند دیگر می گوید: «هیچ چیز سریع تر از کار کردن در دولت فدرال شما را آزادی خواه نمی کند. ناکارآمدی هایی وجود دارد و نیاز به اصلاحات هست. قطعا آن ها حق دارند که نیروها را تغییر دهند یا کنار بگذارند. اما انجام این کار بدون بررسی در مورد بخش های ناکارآمد و کنار گذاشتن افراد، نه عقلانی است و نه موثر. این کار فقط خصومت ایجاد می کند. انگار اتفاقات ماه قبل عمدا می خواستند استرس ایجاد کنند. به نظر می رسد هیچ تلاشی برای استفاده از دانش یا تجربه افرادی که اینجا هستند یا می خواهند کمک کنند، صورت نمی گیرد. یک کارمند میان رتبه وزارت می گوید کارکنان تصور می کنند که کاخ سفید آن ها را دیوان سالارهایی غیرمنتخب و نماد ساختاری می بیند که باید از آن اختیارزدایی شود. وی گفت: «ما احتمالا احساسی شبیه یک کارمند وزارت خارجه بریتانیا بعد از جنگ دوم جهانی داریم، زمانی که دید، نه، آفتاب در امپراطوری آن ها هم غروب می کند. آمریکا پایان یافته است. اینکه وقتی بی دلیل این اتفاق می افتد، بخشی از آن باشی، عذاب آور است.» فارس
دوشنبه ، ۲۹خرداد۱۳۹۶
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کاسپین]
[مشاهده در: www.caspress.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]
-
گوناگون
پربازدیدترینها