واضح آرشیو وب فارسی:عصرجهان: یک زمانی انعام محدود به راننده های لودر و کارگران کارواش بود ولی امروزه هیچ محدویتی نیست باید هم چند سبیل را چرب کرد و هم خر کریم را نعل،وَرنه باید در ادارات به سبک راننده های لودر معدن برهوت حسابی نقره داغ بشوی تا حالتان حسابی جا بیایدپایگاه اطلاع رسانی عصرجهان/محمد شریفی ✍ مقدمه : عارضه ی شوم چرب کردن سبیل مبارک؛ در عهد حکومت قاجار؛ به انضمام نعل کردن خر استا کریم مرسوم و معمول و در عهد پهلوی یکم و دوم جان دوباره گرفت و در دوران حالیه به میمنت و مبارکی به مرحله ی تکامل و تکاثر عالیه رسید و بین رشاء و ارتشاء نهایت دوستی و مودت و همزیستی مسالمت آمیز و فالوده خوری هم باب شده است و طرفین هم خیلی خیلی خوشحال هستند و خیلی چیزهای دیگر که در ادامه ی همین حکایت به سمع مبارک خواهد رسید با این شرط که دندان روی جگر بگذارید و مطالب را تا آخر با لبخند شکاک و مقداری اشک و آه ما را بدرقه کنید حکایت یکم: چرب کردن سبیل آنهم با دنبه اعلاء را ناصرالدین شاه باب کرد و درباریان و حکام موظف بودند هر کدام به تناسب موقعیتی که داشتند مبالغ هنگفتی به قبله عالم پیش کش نمایند حالا شما حساب کنید یک مثقال دنبه و یک مثقال روغن بادام چقدر هزینه بر می داشت که خیل عظیم حکام و دربار می بایست بابت آن سر کیسه ها را شل کنند و به پای شاه پول بریزند ـ حالا به فیش های تلفن همراه خودتان هم عاشقانه نگاهی بیندازید و به ابتکارات و ابداعات و اختراعات این شرکت فخیمه هم درود بفرستید ـ حق آبونمان ؛ حق اشتراک؛حق محتوا؛ حق ارزش افزوده؛ حق نگهداری و صدها حق و حقوق دیگر که فهم من از درک همه ی آنها عاجز استـ را روی هم سر جمع کنید و ضربدر چهل میلیون و اندی موبایل بدست کنید بعد اگر سوادتان نم نکشید رقم حاصله را بخوانید من که از همان روز اول نمره ی اقتصادم صفر و سواد ریاضی هم که اصلا نداشتم و عدد بالا هفت رقم را هم نمی توام بخوانم وووووووووو حکایت دوم بعد از ناصرالدین شاه دومین کسی که حق نعل را باب کرد جناب کریم شیره ای بود ؛ کریم شیره ای اصفهانی رندی بود که هم اهل مطرب و تار و تنبک بود و هم اهل ساز و آواز و در شوخی و مزاح هم دستی داشت و کم کم پایش به دربار ناصرالدین شاه کشانده شدـنفوذ این تلخک و به عبارتی دلقک که عموما بر خر بد ترکیبی هم سوار می شد بجایی رسید که شاه یک لحظه تحمل دوری اش را نداشت و آنچنان مورد حمایت شاه بود که صدر اعظم هم جرات یارو گفتن را به ایشان نداشتـدرباریان و حکام علاوه بر پرداخت چرب کردن حق السبیل شاه می بایست حق النعل خر کریم را هم بپردازند و هر کدام از حکام و درباریان که خر کریم را نعل نمی کرد کلاهش پشت معرکه و مقام و موقعیتش دود هوا می شد . امیدوارم که هیچگاه گذر هیچ مسلمانی به بلدیه نیفتد اگر هم افتاد باید صد خر کریم را نعل بکند ـ این روزها تعدادی از استا کریم ها در شهرداری دستگیر شدند خدا کند سبیل هایشان را دود بدهند تا حساب کار دستشان بیاد .من که از این دستگیری ها خیلی امیدوار هستم حکایت سوم : در ایامی که جوان بودم و از هفت دولت آزاد بودم ـ مرحوم خان عمو که خاطرش برایم خیلی عزیز بود؛ بنده را به حضور طلبید و امر فرمود که به همراه مش تیمور راننده کمپریسی ده چرخ به معدن شن و ماسه بروم و ۱۰ متر ماسه درجه یک تهیه کنم ـ مرحوم خان عمو کرایه ی کمپریسی و پول شن و ماسه را نقدا به مش تیمور پرداخت کرد و مبلغ قابل توجهی هم به من داد که به عنوان انعام به آقا مرتضی راننده ی لودر مستقر در معدن بدهم ـ من که از حاتم بخشی عمو مات و مبهوت شده بودم ؛ سوار کمپریسی شدم و جریان انعام به راننده لودر را از مش تیمور جویا شدم . مش تیمور گفت: به رانندگان لودر در معدن حقوق نمی دهند و حقوقشان از طریق انعام خریداران تامین می شودـاگر خریداران شن و ماسه به لودر چی ها انعام قابل ندهند به سه طریق؛ مورد آسیب شدید قرار می گیرند : ۱ـ موقع بارگیری بیل لودر را طوری تنظیم می کنند که بار کج بشود یعنی سنگیی بار را در سمت چپ یا سمت راست ماشین هدایت می کنند و تعادل ماشین را بهم می ریزند که در نهایت منجر به شکستن فنرهای کمپریسی می شود ۲ـ در حالت دوم بیل لودر کمتر از حد معمول بار گیری می کند که در نهایت عارضه ی کم فروشی بین یک تا ۲متر مربع رقم می خورد ۳ـ حالت سوم ـ راننده لودر ناخن های بیل را محکم در زمین فرو می برد و ماسه ها را با خاک و نخاله های زائد قاطی می کنند و کیفیت ماسه ها را پایین می اورند. حرف های مش تیمور؛ درایت و تدبیر خان عمو و پول های مفتی که باید به راننده ی لودر می دادم تا از ضربات و نقشه های شومش در امان بمانم حالم را دگرگون کرده بود هم از خودم و هم از همه ی عالم و آدم بدم می امد و اصولا چرا خان عمو این ماموریت شوم را به من حوالت داده بود ـ ماموریت را بخوبی به سرانجام رسانیدم اما هنوز که هنوز است همچنان از خودم بدم می آید ... نتیجه گیری: یک زمانی انعام محدود به راننده های لودر و کارگران کارواش بود ولی امروزه هیچ محدویتی نیست باید هم چند سبیل را چرب کرد و هم خر کریم را نعل،وَرنه باید در ادارات به سبک راننده های لودر معدن برهوت حسابی نقره داغ بشوی تا حالتان حسابی جا بیاید ....همین
دوشنبه ، ۲۹خرداد۱۳۹۶
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصرجهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]