تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 29 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854552514




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زن 58 ساله در غیاب شوهرش به جوانی در تلگرام دل بسته بود تا اینکه ... - پایگاه خبری و اطلاع رسانی رکنا


واضح آرشیو وب فارسی:رکنا: رکنا: زنی 58 ساله که به پسری جوان در تلگرام دل بسته بود نمی دانست دخترش او را به دام رسوایی می کشد.پیرزن افسرده و ناراحت وارد مرکز مشاوره آرامش شد، آمده بود بلکه حال و روزش بهتر شود و به همان روزهایی برگردد که آفتاب نزده صبحانه حاجی را روی میز چیده بود، همین سه ماه قبل... مرضیه 58 ساله صاحب دو فرزند دختر و یک پسر بود، داماد خوبی داشت و نوه دختری اش هم در راه بود، سارا 25 ساله ته تغاری خانواده بود که مرتب با گوشی مشغول می شد و توقع داشت با معدل بالا هم از دانشگاه فارغ التحصیل شود. پیرزن این داستان تلخ، به قول خودش چهار کلاس نهضت سواد داشت، اما در عین حال یک کدبانوی به تمام معنا بود، از همان هایی که گوشه چادرش را با دندان می گرفت که وقتی با زنبیل پر از بازار برمی گردد، از سرش نیفتد، همیشه مهیای پذیرایی بود مبادا وقتی عروس، داماد و قوم و خویش سرزده می رسیدند خانه کم و کسری داشته باشد. اما غصه این قصه از آنجا آغاز شد که سارای پر شور و هیجان تصمیم گرفت یک گروه تلگرامی برای اعضای خانواده ایجاد کند. مرضیه آهی کشید و گفت: حاجی تا قضیه را شنید بنای مخالفت گذاشت اما من که هر لحظه دل نگران بچه ها بودم و می خواستم همیشه جلوی چشمم باشند، قبول کردم. سارا یک گوشی درست و حسابی برایم گرفت، دو سه هفته گذشت تا با کار کردن با گوشی آشنا شدم، حتی به یک گروه تلگرامی که همکلاسی هایش عضو بودند ملحق شدم تا فوت و فن کار دستم بیاید. دخترم گفت به خاطر اینکه دوستانش او را مسخره نکنند و انگ ننه و خاله و خانباجی به من نچسبانند باید بگویم کتی! دخترخاله سارا هستم و 22 سال سن دارم، گروه دخترانه بود با کلی شیطنت، فضای آنجا را دوست داشتم، مطالب متنوع و سرگرم کننده بود، بیشتر وقتم را پر می کرد. دیگر حسابی راه افتاده بودم و وارد گروه هایی می شدم که پیام هایشان داخل گروه دخترم فوروارد می شد، در یکی از همین گروه ها جوانکی شوخ طبع و خوش مشرب عضو بود که انگار کار و زندگی نداشت و تمام وقت در گروه فعال بود. راستش را بخواهید می خواستم همان کتی 22 ساله بمانم، درسته حاجی پول می ریخت و طبق عادت و برای ثواب و اجر اخروی در امور خانه کمک می کرد اما از بس خشک و بدخلق و نامهربان بود، روزی که سیامک در پیج شخصی ام پیام گذاشت به خاطر یک هم صحبت و بدون هیچ منظوری، چشمم را بستم و به پیشنهاد دوستی اش جواب مثبت دادم. می خواست عکسم را ببیند، هرچند می ترسیدم که لو بروم اما عکس پروفایل یکی از همکلاسی های دخترم را برایش فرستادم و دل سیامک32 ساله را ... چند روزی گذشت، بعد از عکس، خواست که صدایم را هم بشنود، گفتم فعلا زود است و... نخیر بهانه هم کاری از پیش نبرد که هیچ، به حساب ناز کردن و... گذاشت و جدی تر شد، برای اینکه از دستش ندهم ناچار شدم از بچه های گروه دخترم صدا بردارم و برای سیامک بفرستم، با خودم گفتم چندوقتی مشغولم و بعد ترکش می کنم. یک ماهی گذشت خیلی به سیامک وابسته شدم، انگار نه انگار که 58 سال از عمرم گذشته. دیگر حوصله و اصلاً وقتی برای پخت و پز نداشتم، حیاط خانه از برگ پاییزی و زباله پر شده بود، اما برایم اهمیت نداشت، کار به جایی رسید که حاجی تهدیدم می کرد: شیطان ها میگن آخر عمری طلاقت را بگیرم خلاص. طفلی سارا وسط دعواهای سریالی ما گیر افتاده بود. همان شب سیامک از من خواست که همدیگر را ببینیم می دانستم اگر نه بگویم حتماً ترکم می کند، اما... چندسال پیش که سارا کنکور قبول نشد، افسردگی شدید گرفت، چند جلسه به مرکز مشاوره آرامش مراجعه کردیم کمی حالش بهتر شد، امیدوار بودم بتوانند برای من هم راه حلی چاره کنند. مواد غذایی ته کشیده بود، خواستم با یک تیر دونشان زده باشم، هم از بازار روز خرید کنم و هم سری به مرکز مشاوره بزنم، خیلی صحبت کردیم شاید یک ساعتی می شد بقیه رفته بودند، نتیجه بحث و حرف و حدیث اعتیاد بدفرجام من با خانم مشاور این شد که گوشی را خاموش و ارتباطم را با سیامک قطع کنم، روزهای اول سخت بود و چند روزی خماری کشیدم، اما موضوع خیلی جدی تر از این حرفها بود، مگر می شد بعد از عمری شریک روزهای سخت و سرد و گرم و شادی و غم و باغ مشترکمان و ثمر شیرینش را ترک کنم؟! اوضاع کم کم به روال سابق برگشت من هم همان کدبانو سابق هستم، اما حاجی هنوز هم دلخور است. سارا خواب مانده بود، نسپرده بود به موقع بیدارش کنم آنقدر برای رسیدن به جلسه امتحان عجله داشت که گوشی اش را فراموش کرد. سرم گرم کارهای خانه بود که گوشی سارا زنگ خورد، جواب دادم، یکی از همکلاسی هایش نگرانش شده بود. وسوسه شدم سری به گروه تلگرامی اش بکشم ببینم در نبود من چه گذشته، الگوی قفلش راحت بود و بعد از چندبار اشتباه، موفق شدم وارد گوشی اش شوم، تلگرامش را که باز کردم کلی پیام خوانده نشده داشت، مخاطبانش را نگاه کردم خشکم زد، از خجالت آرزو کردم زمین دهن باز کند و... باورم نمی شد، سیامک همان سارای خودم بوده و با خط دیگری به من پیام داده، نمی توانستم تصور کنم دخترم چه فکرهایی در موردم کرده، نمی دانستم چطور دوباره نگاهش کنم، امیدوارم باز هم خانم مشاور کمکم کند که دخترم از این رسوایی آسیب بیشتری نبیند. تهیه و تنظیم: فاطمه الماسی، مرکز اطلاع رسانی معاونت اجتماعی انتظامی استان کرمانشاه


یکشنبه ، ۲۸خرداد۱۳۹۶


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رکنا]
[مشاهده در: www.rokna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن