واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او اولین رمانش به نام «آواز باد را بشنو» را در 29 سالگی نوشت. پس از این كه هر روز كارش در كلوپ تمام میشد چند پاراگراف از آن را مینوشت. این رمان برنده جایزه ادبی... نویسندهای كه عاشق دویدن است تا چند سال پیش آثار ترجمه شده از هاروكی موراكامی نویسنده ژاپنی به چند داستان كوتاه محدود میشد كه در نشریات ادبی به چاپ رسیده بودند، اما حالا رمانها و داستانهای كوتاه او به زبان فارسی ترجمه و منتشر شدهاند. كافكا در ساحل یكی از رمانهای این نویسنده است كه در بازار كتاب ایران با استقبال خوبی از سوی مخاطبان هم مواجه شد. سال 2009 سال خوبی برای موراكامی بود او در این سال در صدر فهرست نویسندگان پرفروش جهان قرار گرفت. در این مطلب با دنیای داستانی این نویسنده بیشتر آشنا میشوید. هاروكی موراكامی احتمالا تنها نویسنده معاصر و در قید حیات ژاپنی است كه در سطح بینالمللی بیشترین شهرت و تأثیرگذاری را دارد. او در طول 30 سال نویسندگی حرفهای، نفرت و احساس بیهودگی و پوچی را كه ژاپن پس از جنگ جهانی احاطه كرده، با داستانهای خود كه در بعضی موارد عجیب و غریب هستند و حال و هوای سوررئال دارند و به طور پراكنده عناصر فلسفه و روانشناسی غرب در آنها به كار رفته، به تصویر كشیده است. موراكامی، مترجم آثار داستانی مدرن ادبیات آمریكا نیز است. او آثار نویسندگانی چون اف. اسكات فیتزجرالد، ریموند كارور، ترومن كاپوتی، و جی. دی. سالینجر را ترجمه كرده است. او آثار غیر داستانی هم دارد؛ یكی از این آثار غیرداستانی، كتاب «زیرزمین» است كه آن را سال 1997 منتشر كرد. موراكامی در این كتاب مصاحبههایش با قربانیان حمله با گاز سارین به مسافران متروی توكیو به وسیله اعضای فرقه افراطی آئوم را كه سال 1995 رخ داده بود، گردآوری كرد. جدیدترین رمان او به نام«84»IQ كه 2 جلد آن هنوز به زبان انگلیسی ترجمه نشده، از زمان انتشار آن در ماه می گذشته با فروش بیش از 2 میلیون نسخه بلافاصله به عنوان پر فروشترین كتاب در سطح ملی كشور ژاپن دست یافت. كتابهای موراكامی تاكنون به 40 زبان دنیا ترجمه شدهاند. هاروكی موراكامی كیست؟او در تاریخ 12 ژانویه سال 1949 در كیوتو (ژاپن) به دنیا آمد، ولی مدتی نگذشت كه خانوادهاش به آشیا نقل مكان كردند و موراكامی قسمت بیشتر جوانی خود را در آنجا گذراند. پدر و مادر او هر دو استاد ادبیات ژاپنی بودند و این واقعیت اغلب به عنوان یكی از دلایل علاقه موراكامی به ادبیات و موسیقی غربی عنوان میشود. او در گفتگویی كه بتازگی با روزنامه سان فرانسیسكو كرونیكل انجام داد، گفت: «چون پدرم استاد ادبیات ژاپنی بود، دلم میخواست یك كار دیگر انجام بدهم. به همین دلیل آثار كافكا و داستایووسكی و تولستوی را خواندم. از داستانهای این نویسندگان خیلی خوشم آمد. داستایووسكی هنوز هم قهرمان ادبی من است.»موراكامی در بحبوحه جنبشهای دانشجویی در ژاپن اواخر دهه 1960 وارد دانشگاه واسِدای در توكیو و در آنجا با همسرش یوكو آشنا شد و با او ازدواج كرد. موراكامی و همسرش حد فاصل سالهای 1974 و 1981 یك كلوپِ جاز به نام پیتر كت افتتاح كردند كه ابتدا در غرب توكیو قرار داشت و سپس آن را به یك محله دیگر انتقال دادند. او اولین رمانش به نام «آواز باد را بشنو» را در 29 سالگی نوشت. پس از این كه هر روز كارش در كلوپ تمام میشد چند پاراگراف از آن را مینوشت. این رمان برنده جایزه ادبی گونزو شد. موراكامیدر ادامه چندین كتاب دیگر منتشر كرد، ولی اولین موفقیت بزرگش در زمینه نویسندگی با انتشار رمان «چوب نروژی» در سال 1987 نصیبش شد. داستان این رمان كه عنوان آن در اشاره به یكی از ترانههای گروه بیتلز برای خودش داستانی جداگانه دارد (خیلی از مترجمان ایرانی كه ادعای موراكامیشناسی هم دارند عنوان این رمان را به اشتباه «جنگل نروژی» ترجمه میكنند)!، درباره بلوغ و خسران و حسرت گذشته و رابطه زن و مرد است. فروش چندین میلیون نسخهای رمان چوب نروژی در ژاپن، موقعیت یك سوپر استار را نصیب موراكامی كرد. اندكی پس از آن، موراكامی همراه همسرش به اروپا مسافرت كرد. آنها سرانجام در سال 1991 ساكن آمریكا شدند. موراكامی آنجا ابتدا در رشته نویسندگی بورسیه شد و سپس به عنوان استاد مهمان در دانشگاه پرینستون (در نییوجرسی) به تدریس پرداخت. ولی موراكامی به دنبال وقوع زلزله در شهر كوبه به سال 1995 و حمله با گاز توسط فرقه آئوم در توكیو، به ژاپن برگشت و از آن زمان تاكنون كشور خود را ترك نكرده است. موراكامی به دویدن هم بسیار علاقهمند است. او دویدن را از 33 سالگی شروع كرده است و حتی یك مجموعه مقاله در این ارتباط با عنوان «وقتی از دویدن حرف میزنم، از چه حرف میزنم»، منتشر كرد.موراكامیدر گفتگویی كه بتازگی با رولند كلتس انجام داد، گفت: این كتاب فقط درباره دویدن نیست، بلكه موضوع آن درباره یك شیوه زندگی كردن است. این كتاب، كتاب راهنما نیست. دویدن من مثل زندگی كردن من است، بنابراین كتاب مزبور درباره رابطه بین زندگی كردن و دویدن و نوشتن است؛ یعنی به عبارتی همان دیدگاه من در مورد زندگی. موراكامی چه سبكی در نویسندگی دارد؟مشخصه داستانهای موراكامی دیالوگهای طنزآمیز است و همچنین پیرنگهای سوررئال كه در آنها معمولا از استعاره زیاد استفاده شده و به جنبههای فرهنگ آمریكایی و اروپایی بسیار اشاره كرده است. موراكامی گفته است بشدت تحت تأثیر كارهای نویسندگانی چون كورن وونه گوت، ریموند چندلر و ریچارد براتیگان و همچنین فرانس كافكا و قهرمان ادبیاش یعنی، فیودور داستایووسكی قرار داشته است. جان آپدایك، نویسنده معروف در نقدی كه سال 2005 در مجله نیویوركر منتشر كرد، نوشت: «هر چند در آثار موراكامی اشاره به فرهنگ معاصر آمریكایی بخصوص موسیقی پاپ بسیار زیاد است و روزمرگیهای كسلكننده را با جزییات كامل توصیف میكند و كسلكنندگی خوشایند این توصیفها یادآور داستانهای جوانانه و مینیمالیستی سالهای 1970 است، ولی داستانهای او روِیا مانند هستند و بیشتر به سوررئالیسم چسبناك و لزج كوبه آبه نزدیك اند تا رئالیسم محض آثار میشیما و تانیزاكی.»موراكامی گفته است كه در رمانهایش از بیتفاوتی به تعهد تغییر موضع داده است. هرچند شهرت رمانهای او به این علت بود كه قهرمانهایشان آدمهایی درونگرا و از نظر اجتماعی بیتفاوت بودند. طی سالهای اخیر در نوشتههایش مسائل اجتماعی و تاریخی را نیز گنجانده است. رمان «وقایعنگاری پرنده كوكی» كه سال 1995 منتشر شده بود، بخشی از موضوع آن اشغال چین توسط ژاپن در زمان جنگ جهانی بود، در حالی كه در جدیدترین رمانش، «84 IQ» یك فرقه مذهبی عصر نویی شبیه فرقه آئوم و جنبشهای دانشجویی اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 جزو مهمترین بخشهای آن هستند. موراكامیتا كنون برنده چه جوایزی شده است؟موراكامیدر طول سالهای نویسندگیاش برنده چندین جایزه ادبی شده است. از جایزه تانیزاكی كه سال 1985 برنده آن شد گرفته تا جایزه فرانتس كافكا كه سال 2006 برای نوشتن رمان «كافكا در ساحل» آن را به دست آورد. موراكامی را به عنوان برنده احتمالی جایزه نوبل ادبیات میدانند و طرفداران او منتظرند تا روزی این جایزه به او اهدا شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]