تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راض...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817493519




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقشه شیطانی مدیر پانسیون برای زنان تنها در تهران


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



نقشه شیطانی مدیر پانسیون برای زنان تنها در تهران
روز نو : مضطرب و نگران است و سن و سال زیادش اجازه نمی‌دهد که بر استرس و نگرانی‌اش تسلط داشته باشد.
زن60 ساله از دست مدیر یک پانسیون خصوصی شاکی است و مدعی است که با خوراندن غذای مسموم او را بی‌هوش کرده و وسایل با ارزش خانه‌اش را به سرقت برده است. 
 
چطور از خانه‌تان سرقت شد؟
ساناز، خانم جوانی که او را مدتی است می‌شناسم، به عنوان مهمان به همراه دو نفر دیگر به خانه من آمد. او مهمان ناخوانده بود و از طرف من دعوتی صورت نگرفته بود اما چون بی‌ادبی بود مجبور شدم آنها را به خانه‌ام راه بدهم. زمانی که وارد خانه شدند به بهانه کمک کردن به من داخل غذا ماده بی‌هوشی ریختند و بعد از آن در چند نوبت در طول یک شب از خانه‌ام سرقت کردند.
 
با ساناز چطور آشنا شدی؟
ماجرایش کمی عجیب است. راستش را بخواهید من خواهرزاده‌ای دارم که بیماری شدید اعصاب دارد. از طرفی خودم نیز مبتلا به بیماری ام‌اس هستم و براحتی نمی‌توانم باتوجه به کهولت سن کارهایم را انجام دهم. خواهرزاده‌ام خیلی مرا اذیت می‌کند و برای همین تصمیم گرفتم چند ساعتی از روز را دور از او باشم. سراغ آگهی روزنامه‌ها رفتم و پانسیون خصوصی را پیدا کردم که از افراد میانسال نگهداری می‌کرد. من هم هر روز به این پانسیون می‌رفتم و بعد از چند ساعت به خانه می‌آمدم، فضای پانسیون و دور بودن از تنش‌های خانه برایم خیلی خوب بود. ساناز مدیر همین پانسیون بود که کم‌کم با من طرح دوستی ریخت و به من نزدیک شد.
 
چطور از خانه شما چند نوبت سرقت کرده است؟
وقتی غذا را خوردم بی‌هوش شدم، بچه خواهرم نیز داخل اتاقش خواب بود. ساناز مرا به بیمارستان رساند و دوستانش در خانه‌ام ماندند و وسایلم را داخل کارتن گذاشته و طی شب بیرون بردند.
 
شما کی متوجه ماجرا شدید؟
همان زمانی که در بیمارستان به هوش آمدم.
 
پس چرا همان موقع اقدام نکردید؟
می خواستم، اما ساناز اجازه نمی‌داد با پرستارها و دکترها صحبت کنم. بعد هم با رضایت خودش از بیمارستان ترخیص شدم. من هم که به خاطر مصرف داروهای بی‌هوشی حال خوشی نداشتم نتوانستم مقاومت کنم و آنها براحتی نقشه‌شان را اجرا کردند.




تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن