واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: یادداشتی از افشین حبیب زاده: نگاهیگذرا به جنبش کارگری درایران/ قسمت اول: علل آغازین
«افشین حبیبزاده» عضو علیالبدلنخست چهارمین شورای اسلامی شهر تهران و عضو شورای مرکزی حزب اسلامی کار در سلسله یادداشتهای پیشرو به بازخوانی نقش و جایگاه جنبش کارگری ایران در تحولات ایران معاصر خواهد پرداخت. ایلنا، «افشین حبیبزاده» عضو علیالبدلنخست چهارمین شورای اسلامی شهر تهران و از اعضای شورای مرکزی حزب اسلامی کار در سلسله یادداشت پیشرو قصد دارد تا به بازخوانی نقش و جایگاه جنبش کارگری ایران در تحولات ایران معاصر بپردازد. با نزدیکتر شدن به اول ماه مه، روز جهانی کارگر سال ۹۶ قرار است، متن کامل این یادداشت که موضوع آن به بررسی جنبش کارگری ایران از آغاز شکل گیری تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد، به صورت تدریجی در بخش کارگری ایلنا منتشر خواهد شد. متن کامل قسمت نخست این یادداشت که «علل آغازین» نام دارد، به شرح ذیل است: جنبشکارگری ایران از زمان پیدایش تا امروز همواره از جایگاه خاصی در تحولات سیاسی اجتماعی کشور برخوردار بودهاست. هر چند در طول تاریخ معاصر ایران شاهد افت و خیزهای متعددی در فعالیتهای این جنبش میباشیم، اما به گواهی تاریخ هرگاه طبقه کارگر توانست در سازماندهی خود موفق عمل نماید منشاء تحولات مهمی بودهاست. اگر چه در آسیبشناسی این جنبش قبل از انقلاب اسلامی نفوذ عناصر بیگانه و وابسته به قدرتهای خارجی عنصر مهمی در کاهش ماندگاری آثار فعالیتها و پیروزیهای آنان محسوب میگردد، اما نمیتوان تأثیر سازماندهی را در موفقیتهای این جنبش نادیده گرفت. پرداختن به جنبش کارگری از منظر جامعهشناسی سیاسی و بررسی روابط میان ارکان جامعه مدنی و دولت، خصوصاً در دوران پس از انقلاب اسلامی، حائز اهمیت میباشد. چرا که بررسی زوایای متعدد این رابطه میتواند موجب تقویت آن و در نتیجه افزایش مشارکت سیاسی طبقه کارگر گردد. توجه و اصلاح روابط میان ساختارهای اجتماعی و حوزه زندگی سیاسی، لازمه رشد، پویایی و تأثیرگذاری طبقات اجتماعی است و این از ویژگی جوامعی است که مردم در آن رکن اساسی محسوب میگردند. نمیتوان داعیه مردم سالاری داشت اما طبقات اجتماعی را که دولت منبعث از آنها میباشد به فراموشی سپرد و مشارکت آنان در زندگی سیاسی را جویا نشد. نخستین جلوههای جنبش کارگری درایران باز میگردد به سالهای پس از ۱۲۸۶ (ه.ش.) . دراین سالها کارگران چاپخانههای تهران توانستند ضمن سازماندهی خود در سال ۱۲۸۹ اتحادیه خود را شکل داده و روزنامهای نیز تحت عنوان «اتفاق کارگران» منتشر نمایند. دربررسی علل آغازین جنبش درایران به موارد مختلفی اشاره شده است. ازجمله برخی معتقدند دو عامل در آغاز جنبش کارگرییایران از جایگاه ویژهای برخورداراند. بازگشت مهاجرینایرانی از قفقاز که نزدیک به یک میلیون نفر تخمین زده میشود و جریان روشنفکری. برخی صاحبنظران نیز جنبش کارگریایران را تحت تأثیر گسترش روابط با غرب، پیروزی انقلاب مشروطه و پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه میدانند. هرچند تحولات روسیه و نوع ارتباط میانایرانیان مقیم روسیه با روشنفکرانایران در آغاز جنبش کارگری تأثیر بسزایی داشته است، امّا خاستگاه این تحولات درایران متفاوت با خاستگاه آن در روسیه و اساساً بلوک شرق میباشد. چرا که آنچه در روسیه بیشتر از سایر علل جلوه مینماید برخواسته از شکاف طبقاتی و تعارض و مبارزه طبقاتی است. امّا درایراناین شکاف هیچگاه شکاف دسته اوّل نبود و تحت شعاع سایر شکافهای اجتماعی- سیاسی قرار داشته است. برخی محققین در این خصوص معتقدند که عمده ترین شکاف در جامعهایران شکاف میان شیوههای زندگی اجتماعی و فرهنگی، سنّتی و مدرن و یا شکاف میان سنّت و تجدّد بودهاست. دراین زمینه یکی از جامعه شناسان سیاسی معتقداست در یک تعبیر کلّی میتوان گفت که برخلاف تجربه کشورهای صنعتی، مهمترین شکاف اجتماعی- سیاسی در ایران اصولاً شکاف طبقاتی نبوده است. به عبارت دیگر شکافهای غیر طبقاتی ساختار کشمکشهای اجتماعی درایران را رقم زده اندو مهمترین شکاف فعال در زندگی سیاسی و اجتماعی ایران در قرن بیستم شکاف میان شیوههای زندگی اجتماعی و فرهنگی، سنّتی و مدرن و یا به تعبیر رایج میان سنّت و تجدّد بودهاست . ازمنظراین جامعه شناس در کنار شکاف مرکزی و هستهای سنّت و تجدّد ، جامعه سیاسیی ایران دستخوش شکافهای دیگری نیز بودهاست که از آن جمله شکاف میان دین و دولت، شکافهای مذهبی و فرقهای و شکافهای قومیو نژادی، همچنین شکاف میان فرهنگایرانی و فرهنگ اسلامی گهگاه در عرصه سیاستایران فعال شده اند. اگرچه برخی معتقدند آنچه میتواند درایران در این خصوص مورد توجّه قرار گیرد تعارض میان دو شیوه زندگی است و سایر وشکافها نسبت بهاین تعارض، فرعی محسوب میشوند ، اما شکافی چون شکاف طبقاتی براساس صورتبندی جدید مانند شکاف میان طبقه سرمایه دار و کارگر نمیتواند تحت الشّعاعاین شکاف قرارگیرد. از همین رو میباید شکاف طبقاتی درایران را از دو زاویه مورد بررسی قرار داد. شکاف میان نیروها و طبقات جدید و سنّتی و شکاف طبقاتی به معنای خاص خود و منبعث از شکاف فقر و غنا. همچنین سرنوشت، مطالبات و فعالیتهای طبقه کارگر جدید را باید علاوه بر مطالبات ویژهاین طبقه در رابطهای تنگاتنگ با مطالبات و فعالیتهای دیگر نیروها و طبقات جدید نیز مطالعه کرد. اما برداشتی مطابق آنچه مارکسیستها به آن اعتقاد دارند درخصوص جامعهایران مصداق نخواهد داشت. زیرا بنا به دلایلی که ریشه در نوع نگرش ایرانیان نسبت به مذهب و ارزشهای دینی دارد. در برخی موارد شاهد همسوییی ایدئولوژیک خصوصاً در مفاهیمیچون عدالت میان طبقه کارگر و سایر طبقات اجتماعی میباشیم. هرچند میان طبقات جدید بویژه طبقه متوسط نوین با طبقه کارگر از حیث علائق دموکراتیک و هواداری از ساختار دولت رفاهی همسویی ایدئولوژیک بیشتری وجود داشته است.
۱۳۹۶/۰۱/۱۵ ۱۳:۴۱:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]