واضح آرشیو وب فارسی:الف: چرا مبارزه با فساد در پاکستان شکست میخورد؟
مترجم: صابر فیضی*
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۰۰
اگرچه رتبه بندی بینالمللی شفافیت نشاندهنده کاهش فساد در پاکستان است، شاخص کشورداری بانکجهانی روند رو به پایین هر چهار گروه این شاخص را نشان میدهد: اثرگذاری دولت، کیفیت مقررات، حکمفرمایی قانون و کنترل فساد. بدون هیچ حاشیهای، حقیقت ماجرا این است که تقریبا هر کسی که بخواهد با یک کارمند دولتی ملاقات کند باید برای پرداخت کمی رشوه آماده باشد. به نظر بسیاری از کارشناسان، فساد «فقرا را در فقر نگاه میدارد». این مساله به ظاهر صحیح است اما گاهی اوقات کارشناسان از بیان اینکه فساد به طبقه متوسط جامعه کمک معنیداری میکند خجالت میکشند: رشوه نه تنها باعث خارج کردن افراد فقیر از فقر میشود بلکه آنان را توانگر نیز میسازد. این مساله، ریشه اجتماعی فساد را گسترش میدهد. در نتیجه این ترس وجود دارد که مبارزه علیه فساد موجب وخیم تر شدن اوضاع شود مگر اینکه ما هر دو سوی فساد و آثار آن را از لحاظ اجتماعی و سیاسی به طور کامل بشناسیم. این را در نظر بگیرید: چند پلیس و حقوق بگیر شامل افسرها، مالیات بگیران، معلمان مدرسه، کارمندان، تکنسینها، مهندسان و کارمندان بخش بهداشت، در منطقه شما انتخاب شده و بر اساس شایستگیشان بهکار گرفته میشوند، و چند تن از آنان در فعالیتهای فاسد دست نداشتهاند؟ آیا فکر نمیکنید که زمانی که آنها به استخدام این خدمات درمیآیند، به نوعی به طبقه متوسط متصل میشوند؟ به طور مشابه چند نفر از دریافتکنندگان برنامه حمایت درآمدی «بینظیر» و بیت المال در همسایگی شما از روی شایستگی انتخاب شده و چند نفر از شایستگان دریافت این حمایتها از دریافت آنها کنار گذاشته شدهاند؟ این میلیونها نفر، کسانی هستند که از فساد مفرط در سیستم و سیستم نفوذ تودرتو منفعت کسب کرده و جایگاههای مهم و حیاتیای را در موسسات عمومی ما اشغال کردهاند. آنها با هم، نه تنها هیئت موسسان اربابان سیاسی فاسد را تشکیل میدهند، بلکه حامی پروپاقرص آنها نیز هستند. زمانی که حرکت و جریانی علیه فساد در کشور بوجود آید، کسانی هستند که به سرعت و آسانی با آن مخالفت میکنند. همچنین، اینها افرادی سازماندهی شدهاند که با منابع مالی بسیار زیادی که در اختیار دارند مخالفین را ساکت کرده و آنچنان توانمندند که هر کسی را که نمیتوانند بخرند، از میان بردارند. در نتیجه، این افراد میتوانند با احتمال بسیار بالا هرگونه فعالیت ضد فساد را خنثی کنند. دوم، بخشی ازجناحها و گروههای مذهبی که میبایست سیاستهایشان بر محور عدل و انصاف باشد، با میل و اشتیاق جزئی از ساختار فساد شدهاند. هر کسی میتواند با سید ابوالمودودی، بنیانگذار جماعت اسلامی، مخالفت کند اما کسی نمیتواند او را به اتهام رفتار غیرمنصفانه برای به قدرت رسیدن یا اندوختن ثروت مواخذه کند. بیان این مساله در وصف مفتی محمد، پدر مولانا فاضل الرحمان، و همچنین در مورد شاه احمد نورانی صحیح است، اما در مورد پسران و جانشینان آنان، خیر. از زمان خروج آنان از «سرزمین پاکان»، احزابشان تمام ارزشها و ایدئولوژیها را برای بدست آوردن قدرت یا ثروت فروختند. حمید گل آخر، یکی از روئسای پیشین ISI، در یکی از سخنرانیهایش اظهار کرد که سیاستمداران، فاسد بودند، و وی جمهوری اتحاد اسلامی (IJI) را بنا نهاد. JI نیز بخشی از IJI بود و گفته میشود که از ISI نیز منابع مالی دریافت میکرده است. جناح مقابل IJI نه تنها از ISI منابع مالی دریافت میکرد، بلکه حمایتهای مسئولین آنها را نیز به همراه داشت. این مساله قطعا عملی فاسد در مقابل قانون، اخلاق و ارزشهای دموکراسی است. در نتیجه عدم تغییر شرایط فاسد کنونی برای باقی ماندن در جایگاهشان امری ضروری است. سوم، بخش شرکتی، مادر تمام فسادها، نه تنها از نبود وظیفهشناسی اجتماعی رنج میبرد، بلکه دلیل شیوع پیدا کردن حرص و طمع نیز میباشد. و وقتی که دفاتر سیاسی در یک منبع سود، همپوشانی داشته باشند، فساد بیشتر خواهد شد. غیرنظامیان و نظامیان تراز اول پاکستان به راحتی در این مورد با هم رقابت میکنند. بر اساس گزارش The Express Tribune، هزینه فساد در هر روز در سال 2014 معادل 133 میلیون دلار بود که نیمی از آن مربوط به فرار مالیاتی بوده است. دانیال کافمن، کارمند WB، اظهار کرد که گروههای قدرتمند میتوانند قانون، مقررات، و سیاستهای ملی را بخرند: «رشوهخواری جهانی به صنعتی یک تریلیون دلاری تبدل شده است». این مساله در مورد کشور ما نیز صادق است. بیان این نکته ارزشمند است که سران تمام گروههای مسلمان هندی و تمام کنگره هند متشکل از وکلا و عقلا است. در حال حاضر تمام سران پاکستان شامل دو گروه عمدهی کسب و کارهای بزرگ و روئسای قبیله ای/فئودالی میشود. این دو دسته باتفاق یکدیگر، دو سوم اعضای پارلمان را تشکیل میدهند. علاوه براین، سابقا پسران، دختران و فرزندخواندههای این سران در رهبری جناحها و مجامع کشور جایگاهی نداشتند. اما اکنون این اتفاق میافتد. با بررسی اینکه چند تن از روسای اتاقهای بازرگانی و صنایع، عضو انجمنهای ما هستند میتوان این موضوع را درک کرد. این مدل افراطی از تضاد منافع، مادر اکثر بدیها از جمله فساد و حکومتداری مفتضحانه است. عمر چیمه، روزنامه نگار تحلیلی مشهور ما اینگونه محاسبه کرد که نیمی از اعضای پارلمان ما مالیات میپردازند اما مبلغ پرداختی آنها از دو رقم بیشتر نمیشود. این مساله وحشتناک است اما مشکل اصلی این است که مسئولین دریافت مالیات شهامت مقابله با حامیان این افراد را ندارند. چهارم، اربابان سیاسی به طرز ماهرانهای فرهنگ فساد را گسترانیدهاند، که در نهایت موجب بنا نهادن بنیانهای اجتماعی آن شده است. برای مثال، در انتخابات تمام شده محلی اخیر، صدور بلیت کرسیهای دهقانان و کارگران به نفع ثروتمندان و انتخاب آنها از طریق انتخابات غیرمستقیم، عمق فرهنگ فساد در هر گوشه از پنجاب را بیشتر کرده است. همانند معاون شهردار اسلامآباد، شهردار فیصلآباد نیز در ابتدا در دفاع از کرسیهای کارگران به مشاجره پرداخته بود، اما در نهایت به یکی از سمتهای بلندمرتبه دست یافت. وی یکی از ثروتمندترین افراد شهر است. این قضیه در تمامی شهرها صدق میکند. اثر تجمعی این مساله را بر روی جامعه و حکومت ما در نظر بگیرید. این افراد کوچکترین فعالیت ضد فساد را درک کرده و کمپینهایی به بهانه تهدید علیه رفاه شکنندهشان ایجاد کرده و میدانند که چگونه جنبشهای اصلاحی را تخریب کرده و حتی از آنها منفعت کسب کنند. به همین صورت، افرادی که تمایل به پایان یافتن فساد دارند میبایست خرد، پایگاه اجتماعی، اتحاد و شجاعت قیام علیه فساد را داشته باشند. ایسلندیها، کرهایها و رومانیاییها با موفقیت اینگونه رهبرانشان را از کار برکنار کردند چرا که این توانمندی را دارا بودند. ما اما این توانمندی را نداریم. به هر حال، بسیاری از پاکستانیانی که اینجانب ملاقات کردهام، از زمان افشای اسناد پاناما مبنی بر فساد خانوادهی سلطنتی، خواهان قضاوت عادلانه و توام با عمل به نیابت آنها هستند. من اطمینان دارم که اگر دادگستری ما بزرگان قدرتمند فاسد را مجازات کند، مردم به خیابانها خواهند آمد. سخنرانی روز 11 آگوست قائد، در رابطه با برقراری عدالت برای اقلیت بسیار مشهور است اما ما همیشه جملات زیر از آن سخنرانی را فراموش میکنیم: «یکی از بزرگترین بلاهایی که هند از آن رنج میبرد، رشوه و فساد است. این مساله واقعا سم است. ما باید با دستی آهنین آن را به پایین بکشیم». ما شهروندان مشتاقانه به دنبال مقابله قضایی با این موارد هستیم تا آرزوی قائد را برآورده کنیم. جهشی اساسی در طرز تفکر مردم پاکستان به وقوع پیوسته است. در گذشته، تمام اقدامات ضد فساد به این دلیل که هدفگذاری آنها تنها بر روی مخالفین بوده است، بحثبرانگیز میشد. اما اکنون این جریان علیه خانواده سلطنتی فعلی است. در نتیجه جریانی کاملا متفاوت است. جامعه مدنی و جریانهای اجتماعی ما میبایست برای خنثیسازی پذیرش همگانی فساد، لااقل این توسعه مثبت را درک کرده و موضع ضد فساد خودشان را به صراحت اعلام کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]