واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: کسب رتبهی دوم مرحلهی اول المپیاد فیزیک استان و به دست آوردن جایزهی بزرگ بنیاد فرهنگی البرز نشان از هوش و نبوغ دانشآموزی است که نانآور شدن خانواده شاید او را از ادامه راه دانشآموزی و دانشجویی باز دارد. محمد که در سال تحصیلی پیشرو، وارد مقطع پیشدانشگاهی میشود، و در اندیشهی شرکت در آزمون سراسری رشتهی ریاضی است برخلاف مابقی دوستان و هم سالان که از هم اینک نامنویسی در کلاسها و آزمونهای کنکور را آغاز کردهاند رسیدگی به مادر پیرش و تیمار دستهای پینهبستهاش را بر ادامه تحصیلترجیح میدهد . دیگر او مرد این خانه محسوب میشود و باید نانآور باشد. «محمد یونسی» - شرح حالش را با حضور در دفتر ایسنا، این گونه آغاز کرد: در 2 سالگی پدرم را به علت بیماری سرطان از دست دادم، تک فرزند هستم، همراه مادرم زندگی میکنم و تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) هستیم. 7 ساله بودم که به «سرطاف» در ایلام آمدیم، کلاس اول ابتدایی را در آنجا بودم. ولی با آمدنمان به سرطاف مستمری ماهانه ما از طرف کمیته امداد دهلران قطع شد و گفتند که برای دریافت مجدد مستمری باید به «زرین آباد» بازگردید و ما نیز به ناچار بازگشتیم. دوران ابتدایی و راهنمایی را در «زرینآباد» سپردی کردم ، بعد از آن وارد دبیرستان شدم و سال اول دبیرستان را را با معدل 19.80 به پایان رساندم و رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کردم. با شروع آزمون های پیشرفته تحصیلی جزء 3 نفر برتر استان شدم، بعد از آن در المپیاد فیزیک در مرحله اول توانستم رتبه دوم را در استان کسب کنم و در مرحله دوم این المپیاد چون رده سنی برای اعزام به مسابقات بین المللی مطرح بود فقط به صورت آزمایشی شرکت کردم چرا که اولویت با دانش آموزان سال سوم بود. سال دوم دبیرستان بودم که پولی برای ثبت نام در المپیاد نداشتم به یاد دارم که آن روزها تنها 5 هزار تومان داشتیم که مادرم آن را برای ثبت نام به من داد. تابستان سال دوم دبیرستان به عنوان دانشآموز ممتاز و نمونه کشور انتخاب شدم و همزمان جایزه بزرگ بنیاد فرهنگی البرز را کسب کردم. بعد از آن به دلیل مشکلات تنفسی و گوارشی و اینکه پولی برای درمان نداشتم با حجم زیادی از مشکلات مواجه شدم که درس خواندن برایم بسیار مشکل شده بود. سال دوم را با معدل 19.39 به پایان رساندم . سال سوم دبیرستان بودم که بیماری ام شدت گرفت و با این وضعین سخت باز هم در نوبت اول معدلم 19.72 شد ادامه درس خواندن برای ترم دوم در سال سوم دبیرستان برایم بسیار سخت بود مثلا درس حسابان که 3 روز برایش وقت امتحانی بود تنها 6 ساعت مطالعه داشتم که آن درس را نمره 19 پاس کردم. معدل سال سوم دبیرستانم 19.55 شده و توانستم از طریق کفالت مادرم از خدمت سربازی معاف شوم. تابستان سال سوم دبیرستان فرصت را مغتنم شمردم و برای کار کردن به بازار رفتم. تصمیم داشتم که کار کنم و پیش دانشگاهی را از راه دور بخوانم و با کار کردن نانی برای خانواده درآورم که به همین منظور به تهران رفتم و به دلیل حجم زیاد کارها و عدم توانایی جسمی ام کاری مناسب با وضعیتم پیدا نکردم. امرارمعاش ما از طریق جوایزی بود که از راه درس خواندن کسب می کردم مثلا در کسب جایزه بزرگ بنیاد البرز 900 هزار تومان و در کسب مدرک نخبگی 600 هزار تومان دریافت کردم. چند بار خواستم در یک کارگاه جوشکاری مشغول شوم اما این حرفه سختیهای خود را دارد. نگاه برخی اقوام به وضع زندگی من و مادر پیرم مرا آزار میدهد، بسیاری از آنها به جای کمک، مرا از درس خواندن نهی میکنند. خانهای 60 متری با تسهیلات بنیاد مسکن احداث کردیم که سالی 1 میلیون تومان قسط دارد و در جریان زلزله سال گذشته نیز خسارت دید و وام زلزله هم به آن اضافه شد که هر 3 ماه یک بار 165 هزار تومان باید قسط پرداخت کنیم. مشکلاتی که بر سر راه ادامهی تحصیل «محمد» قرار دارند خیلی جدی نیستند و با همت یک خیّر قابل حل است، خیّری که همت کند تا یک دانشآموز مستعد از تحصیل باز نماند و سال آینده در مهرماه با کسب بهترین رتبه بتواند تحصیلات عالی خود را شروع کند. انتهای پیام
سهشنبه / ۱۶ شهریور ۱۳۹۵ / ۱۰:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]